arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۲۸۸۸۵
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: ۱۸ : ۱۹ - ۲۸ خرداد ۱۳۹۰

صبر و استقامت در مکتب زينب (س)

روزي که زينب عليها السلام شاهد تشنگي و عطش زنان و اطفال، شهادت فرزندان، برادر و فرزندان برادر بود و هنگامي که اسب بي‏صاحب ابا عبدالله به خيمه‏گاه برگشت، زينب مصيبت زده‏ترين زن تاريخ گشت .
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
طليعه سخن

در پنجم جمادي الاولي سال پنجم يا ششم هجرت (1) خانه نبوت با بي‏قراري تمام در انتظار مولودي بود که تا چند لحظه ديگر پاي به اين جهان مي‏نهاد . پس از آن که لحظه فرخنده فرا رسيد، خبر مسرت بخش آن منتشر شد و عطر خوش اين ولادت کوچه‏هاي مدينه را فراگرفت . رسول گرامي اسلام صلي الله عليه و آله پس از تبريک و تهنيت، نام او را «زينب‏» گذاشت تا به اين وسيله خاطره دختر مرحومه‏اش «زينب‏» را که کمي قبل از ولادت اين کودک، جهان را بدرود گفته بود زنده نگاه دارد . او بعدها در کسب فضايل و مناقب و کمالات انساني زبان زد عام و خاص گشت; به حدي که براي او بيش از 60 لقب ذکر شده است . برخي از اين القاب عبارتند از: نائبة الزهراء، مليکة النساء، سيدة العقايل، فصيحة، بليغة، کاملة، عابدة، فاضلة، عارفة، صابرة، و عظيمة بلواها . (2)

مرحوم شيخ محمد حسين اصفهاني معروف به کمپاني در سروده‏هاي معروف خود به فضائل و القاب آن بانوي بزرگ اشاره کرده است که براي اختصار به ذکر برخي از ابيات آن اکتفا مي‏کنيم:

ما ورثته من نبي الرحمة
جوامع العلم اصول الحکمة
سر ابيها في علو الهمة
والصبر في الشدائد الملمة
ثباتها تنبئ عن ثباته
کان فيها کل مکرماته
لها من الصبر علي المصائب

ما جل ان يعد في العجائب (3) «او جوامع علم و اصول حکمت را از پيامبر رحمت‏به ارث برده است . در بلند مرتبه بودن همت و صبر در سختيهاي خسته کننده و طاقت فرسا سر پدرش بود . (يعني اوصاف پدرش در او نهان بود).

استقامت و ثبات زينب از استقامت و ثبات پدرش خبر مي‏دهد، گويا در وجود او تمام کرامتها [و صفات پسنديده] حضرت علي عليه السلام وجود دارد . در صبر و شکيبايي بر مصيبتها آن چنان بود که نزديک است از عجائب شمرده شود .»

آن بانوي بزرگ که در دوران زندگي خود با حوادث و مصائب بزرگي مواجه شده بود، در نيمه رجب سال 62 هجري در سن 56 سالگي با کوله‏باري از غم و اندوه، دنياي فاني را وداع گفت و به ديار حق شتافت . (4)

از آن جا که شخصيت‏حضرت زينب عليها السلام با واژه صبر و استقامت در برابر مصائب و سختيها قرين است‏به حدي که او را «ام المصائب‏» و «ام العزائم‏» ناميده‏اند، از اينرو برآنيم تا در اين مقال، مختصري پيرامون موضوع «صبر و استقامت‏» مطالبي را بيان کرده و سپس با ذکر نمونه هايي از صبر و استقامت آن بانوي بزرگ، اين بحث را به پايان رسانيم .

آثار صبر بر مصيبت

صبر و استقامت در برابر سختيها، يکي از مهمترين اصول اخلاقي اسلام است . در روايات به سه نوع صبر اشاره شده است; صبر بر مصيبت، صبر در مقابل معصيت و صبر در مقام عبادت و بندگي . از آنجا که در اين مقاله از صبر بر مصيبتها و سختيها سخن مي‏گوئيم، در اينجا برخي از آثار صبر بر مصائب را بيان مي‏کنيم .

1 . رمز پيروزي

خداوند متعال مي‏فرمايد: «وجعلنا منهم ائمة يهدون بامرنا لما صبروا وکانوا بآياتنا يوقنون‏» (5) ; «و از آنها امامان و پيشواياني قرار داديم که به فرمان ما [مردم را] هدايت مي‏کردند، بخاطر اين که شکيبايي نمودند و به آيات ما يقين داشتند .»

در صدر اسلام مسلمانان با سختيهاي فراواني دست‏به گريبان بودند و از سوي مشرکين مورد آزار و اذيت واقع مي‏شدند و عده‏اي از آنان که طاقت تحمل اين سختيها را نداشتند، عنان صبر و شکيبايي را از کف مي‏دادند . در اين آيه خداوند متعال خطاب به پيامبر و مسلمانان سرگذشت قوم بني اسرائيل را بازگو مي‏نمايد تا هم آنان را تسلي و دلداري دهد و به صبر و شکيبايي و پايداري دعوت نمايد و هم بشارتي باشد که اگر صبر و پايداري را پيشه کنند بر مشرکان پيروز خواهند شد; چنان که قوم بني اسرائيل که از طرف کفار و مشرکين مورد آزار و اذيت واقع مي‏شدند پس از تحمل سختيها و مقاومت در برابر دشمنان، به پيروزي رسيدند و خداوند مقام امامت و پيشوايي بر مردم را به گروهي از آنان عطا فرمود .

پس در آيه مورد بحث دو چيز به عنوان رمز پيروزي بيان شده است: يکي ايمان و يقين به آيات الهي و ديگري صبر و استقامت و شکيبايي .

در حديثي از امام صادق عليه السلام نقل شده که فرمودند: «فمن صبر واحتسب لم يخرج من الدنيا حتي يقر الله له عينا في اعدائه مع ما يدخر له في الآخرة; (6) کسي که شکيبايي کند و آن را به حساب خدا بگذارد، از دنيا بيرون نمي‏رود تا خداوند چشمش را با شکست دشمنانش روشن کند، علاوه بر پاداشهايي که براي آخرت او ذخيره خواهد کرد .»

2 . پاداش اخروي

هنگامي که مسلمانان براي هجرت، با مشکلات و مصايب فراواني روبرو بودند، اين آيه نازل شد: «انما يوفي الصابرون اجرهم بغير حساب‏» (7) ; «همانا صابران اجر و پاداش خود را بي‏حساب دريافت مي‏دارند .» در اين آيه تعبير به «يوفي‏» که از ماده «وفي‏» و به معناي اعطاي کامل است، از يک سو، و تعبير به «بغير حساب‏» از سوي ديگر نشان مي‏دهد که صابران و استقامت پيشگان برترين اجر و پاداش را در پيشگاه خداوند دارند . شاهد اين سخن حديث معروفي است که امام صادق عليه السلام از رسول الله صلي الله عليه و آله نقل فرموده‏اند: «اذا نشرت الدواوين ونصبت الموازين لم ينصب لاهل البلاء ميزان ولم ينشر لهم ديوان; (8) هنگامي که نامه‏هاي اعمال گشوده مي‏شود و ترازوهاي عدالت پروردگار نصب مي‏گردد، براي کساني که گرفتار بلاها [و حوادث سخت] شده‏اند نه ميزان سنجشي نصب مي‏شود و نه نامه عملي گشوده خواهد شد .» پس اين آيه را تلاوت کردند: «انما يوفي الصابرون اجرهم بغير حساب‏» .

3 . سربلندي در آزمايش الهي

همه مردم از انبيا گرفته تا ديگران طبق قانون الهي مورد آزمايش قرار مي‏گيرند تا بتوانند استعدادهاي خود را شکوفا سازند و قله‏هاي سر به فلک کشيده سعادت را در نوردند . از اينرو انسانها به طرق مختلف مانند: ترس، گرسنگي، زيان مالي و جاني، مورد آزمايش و امتحان قرار مي‏گيرند و بديهي است که هر کس بتواند از اين آزمايشهاي الهي سربلند خارج شود به سعادت نائل گرديده است . «صبر و استقامت‏» مي‏تواند به عنوان يک سلاح کارآمد و اثر بخش در اين مسير سخت و دشوار انسان را ياري رساند و مسير تکامل و خوشبختي را برايش هموار سازد .
خداوند متعال مي‏فرمايد: «ولنبلونکم بشي‏ء من الخوف والجوع ونقص من الاموال والانفس والثمرات وبشر الصابرين الذين اذا اصابتهم مصيبة قالوا انا لله وانا اليه راجعون اولئک عليهم صلوات من ربهم ورحمة واولئک هم المهتدون‏» ; (9) «قطعا همه شما را با چيزي از ترس، گرسنگي، زيان مالي و جاني و کمبود ميوه‏ها آزمايش مي‏کنيم و بشارت ده به استقامت کنندگان، آنهايي که هرگاه مصيبتي به آنها رسد مي‏گويند: ما از آن خدا هستيم و به سوي او باز مي‏گرديم . اينها همانها هستند که الطاف و رحمت‏خدا شامل حالشان شده و آنها هدايت‏يافتگان‏اند .»

بلا براي اولياء

از سنتهاي الهي فرستادن بلا و سختي براي اولياء و انبياء است و با استناد به روايات مي‏توان گفت که هرچقدر ايمان شخص بيشتر شود، غالبا سختي و مرارت بيشتري بر او وارد مي‏شود . در اين باره روايات زيادي وارد شده; تا جايي که در متون روايي يک باب با عنوان «شدة ابتلاء المؤمن‏» قرار داده شده است . براي نمونه از امام صادق عليه السلام نقل شده است: «انما المؤمن بمنزلة کفة الميزان کلما زيد في ايمانه زيد في بلاءه; (10) همانا شخص مؤمن به منزله کفه ترازو است که هرچقدر ايمان او بيشتر شود، بلا و مصيبت او بيشتر مي‏شود .»

تاريخ نيز گواه گويايي بر اين مطلب است و مي‏بينيم که اولياء الهي از جمله زينب کبري عليها السلام و پدر بزرگوار و مادر مطهره‏اش و برادران عظيم الشان ايشان چگونه با انواع مصيبتها و سختيها روبرو بوده‏اند و همواره در برابر طوفان حوادث صبر و شکيبايي نموده‏اند .

حال ممکن است اين سؤال به ذهن خطور کند که چرا خداوند براي اولياء خود مانند پيامبران الهي و اوصياي پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله و امامان معصوم و زهراي مرضيه عليها السلام و زينب کبري عليها السلام و ... - که از مقربين درگاهش هستند - سختي و بلا نازل مي‏کند و حال آنکه انسانهاي بد در ناز و نعمت‏به سر مي‏برند .

پاسخ اين است که نه نعمتهاي ظاهري و نه سختيها، هيچکدام معيار خوبي و بدي نيستند . آنچه مهم است نحوه برخورد انسان با اين حوادث است که اگر انسان با عکس العمل خوب با اين امور به سعادت برسد اين حوادث براي او خوب است و اگر به شقاوت برسد براي او بد است . شهيد بزرگوار مطهري در اين باره مي‏گويد: «نه فقر بدبختي مطلق است و نه ثروت خوشبختي مطلق، چه بسا فقرهايي که موجب تربيت و تکميل انسانها گرديده و چه بسا ثروتهايي که مايه بدبختي و نکبت قرار گرفته است، ... سلامت و بيماري، عزت و ذلت و ساير مصائب طبيعي نيز مشمول همين قانون است . نعمتها و همچنين شدائد و بلاها هم موهبت است; زيرا از هر يک از آنها مي‏توان بهره‏برداريهاي عالي کرد . و نيز ممکن است‏بلا و بدبختي شمرده شوند; زيرا ممکن است هر يک از آنها مايه بيچارگي و تنزل گردند . (11) »

آثار و فوائد بلاها

حوادثي که به ظاهر بلا و سختي هستند، در باطن آثار و فوائدي دارند و اولياء الهي نه تنها به بلا راضي هستند و نداي «رضي برضاءک‏» سرمي دهند بلکه اصلا بلا را بلا نمي‏دانند و به ديده زيبايي و جمال به آن مي‏نگرند; چنان که حضرت زينب عليها السلام پس از تحمل سختيها و مصائب بسياري که بر او و خاندانش وارد شده بود، فرمودند: «ما رايت الا جميلا; (12) من جز زيبايي چيزي نديدم .» از اينرو مناسب است در اين مقال، برخي از فوائد بلا را برشماريم تا بتوانيم با تاسي به بانوي شجاع اسلام حضرت زينب عليها السلام زيباييهاي نهفته در بلاها را دريابيم و مجذوب زيبايي مطلق خداوند متعال شويم .

1 . زنگ بيدارباش

از آنجا که ممکن است دنيا و زينتهاي ظاهري آن انسان را بفريبد و به خود مشغول سازد و از ياد و طاعت‏خداوند دور نمايد، خداوند با فرستادن بلا و سختي زمينه بيداري از غفلت را براي انسان فراهم مي‏سازد تا اين بلاها زيباييها و ظواهر فريبنده دنيا را در کام او تلخ سازد و به سوي حق معطوف دارد .
روزي مسلمانان با خشکسالي و کمي آب مواجه شده بودند و حضرت علي عليه السلام براي اداي نماز باران بيرون آمدند، در راه به همراهان فرمودند: «ان الله يبتلي عباده عند الاعمال السيئة بنقص الثمرات وحبس البرکات واغلاق خزائن الخيرات ليتوب تائب ويقلع مقلع ويتذکر متذکر; (13) خداوند هنگامي که بندگانش اعمال بد انجام مي‏دهند آنان را به نقص و کمبود ميوه‏ها و حبس نمودن برکات و بستن گنجينه‏هاي خوبيها، آزمايش مي‏کند تا توبه کننده‏اي توبه کند و به دور کننده‏اي [گناه را از خود] دور سازد و پند گيرنده‏اي پند گيرد .»

2 . پاک کننده گناهان

برخي مؤمنين در پاره‏اي از اوقات دچار لغزش مي‏شوند و مرتکب معصيت مي‏گردند . خداوند - که نسبت‏به مؤمنين رؤوف و رحيم است - با فرو فرستادن بلا و سختي زمينه پاک شدن آنان از گناه را فراهم مي‏کند و حساب آنان را به روز قيامت واگذار نمي‏نمايد . اميرمؤمنان علي عليه السلام مي‏فرمايد: «الحمد لله الذي جعل تمحيص ذنوب شيعتنا في الدنيا بمحنتهم لتسلم بها طاعاتهم ويستحقوا عليها ثوابها; (14) حمد و سپاس خدايي را که پاک کردن گناهان پيروان ما را در دنيا به سختيهاي آنها قرار داده تا طاعات آنها سالم بماند و در آخرت بر آن طاعات، استحقاق پاداش پيدا کنند .»

3 . مادر خوشبختيها

بلاها و سختيها بوجود آورنده سعادت و خوشبختي براي انسانها هستند و در شکم گرفتاريها و مصيبتها، نيکبختي و سعادت نهفته است; چنان که خداوند مي‏فرمايد: «فان مع العسر يسرا ان مع العسر يسرا» ; (15) «پس حتما با سختي، آسايشي است . حتما با سختي، آسايشي است .»
اين يکي از قوانين عالم است که تا سنگ معدن ذوب نشود و گرماي طاقت فرسا نبيند هيچ گاه طلاي ناب نخواهد شد و تا چاقو صيقل نبيند تيز و بران نخواهد شد . در انسان نيز اين قانون جاري است و خداوند مي‏فرمايد: «لقد خلقنا الانسان في کبد» ; (16) «همانا انسان را در رنج و سختي آفريديم .»
مرحوم استاد مطهري در تفسير اين آيه مي‏فرمايد: «آدمي بايد مشقتها تحمل کند و سختيها بکشد تا هستي لايق خود را بيابد، تضاد و کشمکش، شلاق تکامل است، موجودات زنده با اين شلاق راه خود را به سوي کمال مي‏پيمايند . (17)

اميرمؤمنان عليه السلام در نامه‏اي به عثمان بن حنيف فرماندار خويش در بصره، او را از اين که در مجلس اشراف - که بي‏نوايان در آن نبودند - شرکت کرده بود توبيخ مي‏کند و زندگي ساده خود را شرح مي‏دهد، آن گاه مي‏فرمايد: «الا وان الشجرة البرية اصلب عودا والرواتع الخضرة ارق جلودا والنباتات البدوية اقوي وقودا وابطا خمودا; (18) آگاه باشيد! درختان بياباني چوبشان سخت‏تر و درختان کنار جويبار پوستشان نازک‏تر است . درختان بياباني [که به وسيله باران سيراب مي‏شوند] آتش چوبشان شعله ورتر و پردوام‏تر است .»

به همين دليل اولياء الهي که بيشتر محبوب خدايند بيشتر در معرض بلا و گرفتاري واقع مي‏شوند، چنان که امام صادق عليه السلام مي‏فرمايد: «ان الله اذا احب عبدا غته بالبلاء غتا; (19) خداوند زماني که بنده‏اي را دوست‏بدارد او را در درياي شدائد غوطه‏ور مي‏سازد .»

تا نبيند رنج و سختي مرد، کي گردد تمام
تا نيايد باد و باران گل کجا بويا شود

پايداري و شجاعت زينب از نگاه ديگران با ورق زدن صفحات تاريخ درمي‏يابيم که حضرت زينب عليها السلام از همان اوان کودکي با رنج و سختي آشنا بود و در برابر هر مصيبت و رنجي که براي او پيش مي‏آمد با صبر و شکيبايي مثال زدني ايستادگي مي‏نمود و راه رضاي خدا را در پيش مي‏گرفت . اين امر سبب شده بود که آن بانوي بزرگ الگوي پايداري و شجاعت‏شناخته شود و لذا دانشمندان بزرگ اسلامي اعم از شيعه و اهل سنت در کتب خود زبان به تحسين گشوده‏اند و با الفاظ و عبارات مختلف از آن حضرت تجليل نموده‏اند .
براي نمونه ابن اثير از مورخين بزرگ اهل سنت مي‏گويد: «وکانت زينب امراة عاقلة لبيبة جزلة ... وهو يدل علي عقل وقوة جنان; (20) زينب زني بود عاقل و خردمند و با زکاوت ... و اين (يعني کلام حضرت زينب در مجلس يزيد) برعقل و قوت قلب [و پايداري او] دلالت مي‏کند .»
همچنين جلال الدين سيوطي از مفسرين اهل سنت مي‏گويد: «وکانت لبيبة جذلة عاقلة لها قوة جنان; (21) زينب بانويي خردمند و عاقل بود و از قوت قلب [و مقاومت] برخوردار بود .»
و نيز علامه مامقاني از علماي شيعه در مورد آن بانوي بزرگ مي‏گويد: «وهي في الصبر والثبات وحيدة; او در صبر و پايداري يکتا و بي‏همتا بود .»

مصائب زينب از زبان پيامبر صلي الله عليه و آله و علي عليه السلام

قدامة بن زائده از پدرش نقل مي‏کند که امام سجاد عليه السلام به من فرمود: اي زائده! شنيده‏ام به زيارت امام حسين عليه السلام مي‏روي؟ چگونه به زيارت او مي‏روي و حال آنکه مقام و منزلتي نزد سلطان خود داري; سلطاني که محبت ما را تحمل نمي‏کند . عرض کردم: به خدا قسم چنين نمي‏کنم مگر به خاطر خدا و رسولش و از هيچ غضبي (از ناحيه سلطان) نمي‏ترسم . سپس امام عليه السلام خبري را برايم نقل فرمود که: وقتي در کربلا ياران امام شهيد شدند و براي اسيري روانه کوفه مي‏شديم، به اجساد شهيدان که دفن نشده بودند نگاه مي‏کردم و اين برايم سخت‏بود تا جايي که نزديک بود جان از بدنم جدا شود، زينب عليها السلام آمد و گفت: «مالي اراک تجود بنفسک يا بقية جدي و ابي واخوتي; چه شده است که مي‏بينم مي‏خواهي بذل جان کني، اي باقيمانده جد و پدر و برادرانم؟» گفتم: چگونه ناراحت نباشم و حال آنکه پدر و برادران و عمو و پسر عمو و اهلم به خونهايشان آغشته شده‏اند و برهنه هستند و کفن نشده‏اند و مدفون نمي‏گردند؟
زينب گفت: «لا يجز عنک ما تري فوالله ان ذلک لعهد من رسول الله الي جدک و ابيک و عمک; آنچه مي‏بيني تو را غمگين نکند، به خدا قسم که اين عهدي است از فرستاده خدا به جدت و پدرت و عمويت .»

گفتم: اين عهد چيست و اين خبر کدام است؟ حضرت زينب عليها السلام فرمود: ام ايمن (22) برايم نقل فرمود: روزي رسول خدا به منزل فاطمه آمد، من براي او غذايي تهيه کردم و علي عليه السلام نيز يک طبق خرما آورد . من ظرفي از شير و حلوا براي ايشان آوردم و پيامبر صلي الله عليه و آله، علي عليه السلام، فاطمة عليها السلام و حسن و حسين عليهما السلام از آن غذا خوردند و از آن شير نوشيدند و از خرما تناول کردند، ... سپس به علي عليه السلام و فاطمه عليها السلام و حسن و حسين عليهما السلام نگاهي کردند، ما دانستيم که از روي سرور و شادماني است ... سپس به سجده افتادند و صداي گريه ايشان بلند شد و اشکهايشان همچون باران جاري بود ... علي عليه السلام و فاطمه عليها السلام از پيامبر پرسيدند: چرا گريه مي‏کنيد؟ خداوند چشمانتان را گريان نبيند، از اين حالت‏شما قلب ما جريحه‏دار شد .

پيامبر صلي الله عليه و آله فرمود: جبرئيل بر من فرود آمد و گفت: اي محمد! همانا برادرت پس از تو مغلوب واقع مي‏شود و مورد حمله دشمنان قرار مي‏گيرد و شهيد مي‏شود و بدترين خلق، او را خواهد کشت ... و ان سبطک هذا - و اوما بيده الي الحسين - مقتول في عصابة من ذريتک واهل بيتک واخيار من امتک بضفة الفرات في ارض يدعي کربلا; و بدرستي که نوه تو - اشاره فرمود به حسين - در بين گروهي از ذريه و اهلبيت و خوبان امت تو در کنار فرات کشته خواهد شد، در زميني که کربلا نام دارد .» پس پيامبر فرمود: «اين بود آنچه مرا به گريه انداخت و محزون ساخت .»

زينب فرمود: وقتي ابن ملجم - لعنة الله عليه - بر پدرم ضربه زد و اثر شهادت را در چهره او ديدم، به او عرض کردم که ام ايمن برايم اين گونه نقل کرده، دوست دارم از شما آن را بشنوم، پدرم فرمود: يا بنية الحديث کما حدثتک ام ايمن; دخترم اين خبر همان گونه است که‏ام ايمن برايت نقل کرده است . «کاني بک وببنات اهلک سبايا بهذا البلد اذلاء خاشعين تخافون ان يتخطفکم الناس فصبرا صبرا; گويا تو و دختران اهل تو را در اين سرزمين اسير مي‏بينم با حالتي ذلت‏بار و ترسان، در حالي که مي‏ترسيد مردم شما را به سرعت از بين ببرند، بر شما باد صبر کردن . (23) »

اشاره‏اي به مصائب زينب عليها السلام

آن بانوي عظيم الشان - که به واقع زينت پدر و گل خوشبوي ولايت‏بود - در مقام و منزلت و فضائل اخلاقي چنان بود که او را عقيله بني هاشم نام نهادند . او علي رغم چنين مقام و منزلتي و علي رغم تمام سفارشات و وصاياي رسول گرامي اسلام در مورد اهل بيت عليهم السلام آماج بيشترين نامهربانيها قرار گرفت و با صبر و بردباري و استقامت‏بي‏نظير، چشمهاي جهانيان را خيره کرد .
اگرچه برشمردن تمام مصائب زينب کبري عليها السلام و درک عمق فجايعي که در طول دوران زندگي بر ايشان وارد شد از طاقت ما خارج است، ولي با بيان پاره‏اي از آنها ام المصائب بودن ايشان را از دور به نظاره مي‏نشينيم، اميد است که بتوانيم در اين دانشگاه انسان ساز، درسهاي آموزنده اخلاقي را فراگيريم و با عمل به آنها به تهذيب و تزکيه نفس خويش بپردازيم .

آب دريا را اگر نتوان کشيد
هم به قدر تشنگي بايد چشيد

يکي از نويسندگان خوش ذوق فهرستي از برخي مصائب آن بانوي گرانقدر تهيه کرده و بيش از چهل مصيبت‏براي ايشان بيان نموده است (24) که در اين نوشتار در چند مرحله به برخي از آنها اشاره مي‏کنيم .

الف) دوران پدر و مادر

دوران کودکي زينب عليها السلام که گمان مي‏رفت‏بهترين دوران زندگي او باشد، با رنجها و تلخيهاي بسياري همراه بود . از طرفي با فراق بزرگترين انسان تاريخ; پيامبر گرامي اسلام صلي الله عليه و آله ديگر نمي‏توانست آغوش گرم ايشان را که آرامش بخش روح و روان او بود احساس کند، و از طرف ديگر لحظه به لحظه با درد و رنجهاي مادر مهربانش همراه بود; رنجهايي که تاريخ بشريت را تيره و تار نمود و لکه ننگي بر پيشاني مسببان آن تا ابديت‏باقي گذاشت و دل انديشمندان را جريحه‏دار نمود .

آن گل خوشبوي زهرا عليها السلام از غم و اندوه مادر، غمگين مي‏گشت و مي‏گريست . در آن هنگام که شدت ضربه درب خانه توسط مهاجمان، پهلوي صديقه طاهره را شکست، گويي پهلوي زينب بود که مي‏شکند، وقتي ضربه تازيانه دست مادرش را مجروح ساخت، گويي که تازيانه‏اي بر قلب نازنين زينب وارد شده است، اين حوادث و مصائب هميشه در ذهن آن دختر کوچک باقي بود و بر سينه پرعاطفه او سنگيني مي‏کرد، ولي اين پايان کار نبود و رنجها و سختيها يکي پس از ديگري خود را نمايان مي‏ساخت تا اين که مصيبت‏سخت و طاقت فرساي شهادت مادر چون کوهي از مصائب در برابر او پديدار گشت .

آن بانوي عزيز پس از شهادت مادر شاهد درد و رنج و تنهايي پدر بود که از فرط تنهايي و بي‏کسي سر بر چاه مي‏گذارد و نداي مظلوميت‏خود را به چاه مي‏گويد تا شايد او نداي حق علي عليه السلام را بشنود . در اين ميان شهادت پدر مظلومش بدست‏يکي از شقي‏ترين انسانهاي عالم، مصيبت‏بزرگ ديگري بود که به هيچ وجه برايش قابل جبران نبود . چرا که ديگر زينب هيچ ياور و پناهي نداشت و غريب و تنها شده بود . اين حوادث، زينب کبري را همچون پولادي که در ميان شعله‏هاي آتش آبديده مي‏شود، مقاوم‏تر و استوارتر مي‏ساخت .

ب) دوران امام حسن عليه السلام

بعد از شهادت پدر و شروع دوران خلافت‏برادرش امام حسن مجتبي عليه السلام مصائب زينب باز هم ادامه داشت . براي او چقدر سخت‏بود که ببيند مردمان سست ايمان بر بلنداي منابر، پدر مهربانش را که يار و ياور و وصي و خليفه بر حق رسول الله بود، دشنام مي‏دهند . از طرف ديگر غريبي و بي‏کسي برادر و بي‏ثباتي ياران بي‏وفاي او، دل زينب را به درد مي‏آورد . اين سختيها زماني به اوج خود رسيد که خبر مسموم شدن برادرش امام حسن عليه السلام به او رسيد و انبوهي از غم و اندوه را بر قلب او وارد ساخت، و از اين سخت‏تر براي زينب عليها السلام زماني بود که شاهد تيرباران شدن بدن مطهر برادرش به هنگام تدفين بود . (25) با اين حوادث مظلوميت اهل بيت رسول الله صلي الله عليه و آله و خاندان اميرمؤمنان علي عليه السلام و فرزندان فاطمه زهرا عليها السلام بيش از پيش هويدا مي‏شد .

در حادثه کربلا، زينب عليها السلام سختيهايي را که پيامبر گرامي اسلام صلي الله عليه و آله از قبل بيان فرموده بود، مشاهده مي‏نمود . در اين هنگام حضرت زينب عليها السلام تلخ‏ترين روز عمر خود را در پيش داشت; روزي که در وصف آن گفته شده «لا يوم کيومک يا ابا عبدالله; هيچ روزي مانند روز تو نيست اي ابا عبدالله .» روزي که زينب عليها السلام شاهد تشنگي و عطش زنان و اطفال، شهادت فرزندان، برادر و فرزندان برادر بود و در نهايت وقتي برادرش آماده ميدان رزم شد، گويي تمام عالم بر سر او خراب شد و هنگامي که اسب بي‏صاحب ابا عبدالله به خيمه‏گاه برگشت، زينب مصيبت زده‏ترين زن تاريخ گشت .

در حاليکه غم از دست دادن عزيزترين افراد قلب نازنين زينب عليها السلام را مي‏آزرد، سفر طولاني و طاقت فرساي اسارت از کربلا تا کوفه و از کوفه تا شام آغاز شد و با توجه به بيماري امام سجاد عليه السلام قافله سالاري اين کاروان غم زده و مصيبت ديده، به عهده زينب بود . اين سفر با وقايع تلخي از جمله: نشان دادن سرهاي بريده شهدا بر سر نيزه‏ها، بي‏تابي کودکان يتيم و ماتم زده و خسته، بيماري امام سجاد عليه السلام که با حالتي بسيار اسف‏بار و دلخراش به همراه کاروان در حرکت‏بود، هتک حرمت‏حرم رسول خدا، شادماني مردم کوفه و خارجي خواندن خاندان پيامبر اسلام و صدها فجايع و مصيبت ديگر، مصيبتهايي که يکي از آنها براي از پا درآوردن هر انسان کافي است; اما زينب کبري عليها السلام همچون کوهي سترگ و استوار، با خطبه‏هاي آتشين خود در کوفه و شام وظيفه افشاگري ظلم بني اميه را به خوبي انجام داد و نهضت‏حسيني را به جهانيان عرضه کرد .

به راستي که انسان با شدت بلايا و مصائب زينب عليها السلام، ترديدي در عظمت و بزرگي مقام ايشان پيدا نمي‏کند و سخن پدر گراميش علي عليه السلام به ذهن تداعي مي‏کند که فرمود: «ان اشد الناس بلاء النبيون ثم الوصيون ثم الامثل فالامثل; شديدترين بلاها و مصائب بر پيامبران وارد مي‏شود، سپس به اوصياء و بعد به شبيه‏ترين افراد به آنها .» (26)

به اميد آنکه با الگوگيري از صبر و استقامت زينب کبري عليها السلام، جامعه اسلامي ما در شرايط سخت و دشوار کنوني، راه صبر و استقامت پيش گيرد و در کوران حوادث و اوج امتحانهاي الهي از مسير دين و پيروي از خط ولايت و رهبري اهلبيت و اوصياي آنان خارج نشود .
 

 
پي‏نوشت:
1) فاطمة الزهراء بهجة قلب المصطفي، احمد الرحماني الهمداني، نشر مرضية، ص‏634 .
2) زينب کبري عقيله بني هاشم، حسن الهي، مؤسسه فرهنگي آفرينه، ص‏62 - 63 .
3) همان، ص‏64 - 67 .
4) اخبار الزينبات، يحيي بن الحسن بن جعفر، ص‏122 .
5) سجده/24 .
6) اصول کافي، کليني، دارالاضواء، ج‏2، ص‏72 .
7) زمر/10 .
8) مجمع البيان، ذيل آيه فوق .
9) بقره/155 - 157 .
10) بحارالانوار، مجلسي، مؤسسة الوفاء، ج‏67، ص‏210 .
11) مجموعه آثار، مرتضي مطهري، صدرا، ج‏1، ص‏183 - 184 .
12) بحارالانوار، مجلسي، همان، ج‏45، ص‏116و اللهوف علي قتلي الطفوف، ابن طاووس، دارالاسوة، ص‏201 .
13) نهج البلاغه، خطبه 141 .
14) بحارالانوار، همان، ج‏67، ص‏232 .
15) انشراح/5 و 6 .
16) بلد/4 .
17) مجموعه آثار، مرتضي مطهري، صدرا، ج‏1، ص‏176 .
18) نهج البلاغه، نامه 45 .
19) اصول کافي، کليني، دارالاضواء، ج‏2، ص‏252 و بحارالانوار، مجلسي، مؤسسة الوفاء، ج‏67، ص‏207 .
20) اسد الغابة، ابن اثير، دارالمعرفة، ج‏5، ص‏300 و الاصابة، ابن حجر عسقلاني، دارالجيل، ج‏7، ص‏684 .
21) فاطمة الزهراء بهجة المصطفي، احمد الرحماني الهمداني، همان، ص‏640 .
22) وي خادمه پيامبر گرامي اسلام بود و جزء اولين کساني است که به نداي پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله پاسخ گفت و مسلمان شد و پس از رحلت پيامبر صلي الله عليه و آله همراه حضرت فاطمه عليها السلام بود و در ماجراي فدک که ابوبکر از حضرت فاطمه شاهد خواست، ام ايمن به نفع آن حضرت شهادت داد ولي ابوبکر علي رغم اعتراف به اينکه او از اهل بهشت است، شهادتش را نپذيرفت .
ر . ک به شرح نهج البلاغه، ابن ابي الحديد، اسماعيليان، ج‏13، ص‏272 و ج‏16، ص‏214 .
23) بحارالانوار، مجلسي، مؤسسة الوفاء، ج‏45، ص‏179 - 183 و کامل الزيارات، ابن قولويه، مکتبة الصدوق، باب 88، ص‏277 - 278 .
24) زينب کبري، عقيله بني هاشم، حسن الهي، مؤسسه فرهنگي آفرينه، ص‏70 - 73 .
25) مناقب آل ابي طالب، ابن شهرآشوب، مطبعة الحيدرية، ج‏4، ص‏204، و بحارالانوار، مجلسي، همان، ج‏44، ص‏157 .
26) بحارالانوار، مجلسي، همان، ج‏67، ص‏222 . 

* منبع : حوزه علمیه خواهران 
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
|
UNITED STATES
|
۰۴:۱۷ - ۱۳۹۰/۰۳/۲۹
0
0
زينب ع ، تمامی حق بود در برابر تمامی ظلم و تمامی صبردر برابر تمامی مصيبت و او در برابر کل طاغوتان زمان ايستاد و برای هميشه آنها را رسوايشان کرد.
نظرات بینندگان