پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : براي تهيه داروي همسرم نياز شديدي به پول
داشتم، اما دستم خالي بود، با نسخه پزشک به شعبه بانکي که حساب يارانه ام
را در آن باز کرده بودم، مراجعه و درخواست 500 هزار تومان وام کردم، کارمند
شعبه گفت طبق قوانين بايد دو نفر ضامن و سفته ارايه کنم.
راننده تاکسي در حالي با چهره بسيار خسته اين مطالب را براي من که
مسافرش بودم تعريف مي کرد که گويي غم عالم در چهره اش و غصه بي پولي بر
شانه هايش سنگيني مي کرد.
وي ادامه داد: به کارمند بانک گفتم من که ضامن ندارم، حالا اگر امکان
پرداخت وام فوري 500 هزار توماني را نداريد فقط 100 هزار تومان به من وام
بدهيد تا حداقل داروهاي همسرم را تهيه کنم. اين پول را به بانک پس مي دهم.
پيرمرد که داشت اين موضوع را برايم تعريف مي کرد، به ياد ارقام کلاني
افتادم که بانکها به مشتريان خاص خود و برخي افراد مي دهند، وامهاي 100
ميلياردي، وام به مشتريان خاص! حال مگر براي بانکها 500 هزار تومان و 100
هزار تومان محلي از اعراب هم دارد؟
در همين خيالات بودم که راننده تاکسي، ادامه داد: ديدم رفت و آمد من به
بانک... شعبه... بي نتيجه است و در اين گرماي هوا بايد وقت خودم را تلف
کنم که عطاي وام را به لقايش بخشيدم.
از راننده تاکسي پرسيدم، حالا چرا رفتي بانک...؟ چرا نرفتي سراغ
بانکهاي ديگه؟ مگه اين بانک تسهيلات فوري و خرد براي بيماري و مسايل غير
قابل پيش بيني ارايه مي دهد؟ گفت: نه گمان نمي کنم، من چون حساب يارانه ام
را در آن بانک باز کرده بودم تصور کردم شايد بتوانم از اين طريق وام فوري
دريافت کنم.
وي ادامه داد: البته در مورد مشکل ضامن من حتي به بانک اعلام کردم که
اگر مي خواهند مي توانم حساب يارانه ام را ضامن وام 100 هزار توماني خودم
کنم و هرگونه که آنها خواستند دريافت اقساط وام را از حساب ماهيانه يارانه
ام کسر کنند که بازهم بي نتيجه بود.
چيكار كنيم خوب؟
همه گرفتارن جونم
باید حتما جزو ... باشیم تا به ما وام بدهند این است عدالت .