arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۳۳۱۷۸
تعداد نظرات: ۴ نظر
تاریخ انتشار: ۰۵ : ۱۲ - ۰۸ مرداد ۱۳۹۰

محمدرضا خاتمي: كساني كه دو سال پيش كمر به قتل اصلاحات بسته بودند، امروز نیار به آن را حس می کنند

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
اعتماد نوشت: محمدرضا خاتمي احتياجي به معرفي ندارد. نه از آن جهت كه برادرش 8 سال رييس جمهور كشور بوده است: از آن جهت كه خود او را مي توان يكي از تاثيرگذاران و تصميم گيران جبهه اصلاحات دانست. به نظرم مي رسيد كه اين روزها، روزهاي خوبي براي او نباشد و با همين ديد مصاحبه را آغاز كردم، اما برعكس تصور من، محمد رضا خاتمي اين اميدواري را داد كه گرچه اصلاحات در حاكميت منزوي شده است و در تصميم گيري ها اثرگذار نيست، اما در عين حال نفوذ كلام اصلاح طلبان در دل و جان مردم و افزايش حرمت و اعتبار آنها در بين اقشار مختلف جامعه، براي اين طيف كافي است. سخن گفتن خاتمي نشان از آرامش دروني اش داشت. دبيركل اسبق حزب مشاركت ايران اسلامي معتقد است كه آثار پيروزي هويداست و ممكن است اصلاحات مدتي ساكت شده باشد اما هيچگاه حذف شدني نيست. هنگامي كه در ميانه مصاحبه خاتمي گفت «اصلاح طلبان هيچ چيزي براي از دست دادن ندارند»، توانستم عزم او و ديگر اصلاح طلبان براي زنده نگه داشتن اصلاحات ميان مردم را در لحن كلامش به وضوح ببينم: چيزي كه خود او نيز بر آن تاكيد داشت.
    
    به نظر مي رسد روزگار بر وفق مراد اصلاح طلبان نيست. هر روز كه مي گذرد اصلاحات بيشتر منزوي مي شود و ديگر كمتر نماينده يي از اين طيف در داخل حاكميت و قدرت و مراكز تصميم گيري و اثرگذاري حضور دارند. بدون در نظر گرفتن عوامل بيروني و عواملي كه خارج از كنترل اصلاح طلبان بود، به نظر شما، خود اصلاح طلبان چه رفتاري داشتند و چه كارهاي اشتباهي انجام دادند كه به اين موقعيت دچار شدند؟
    روزگار اصلاحات را از دو زاويه مي توان نگاه كرد. يك مساله اينكه يك جرياني حاكم است كه محدوديت ايجاد كرده و تريبون ها بسته شده و حتي اجازه حضور فيزيكي به خيلي از اصلاح طلبان اصلي را نمي دهد و سعي مي كند حضور اصلاح طلبان را بين مردم محدود كند. اين موضوع درست است. اين محدوديت وجود دارد اما اگر از زاويه ديگر نگاه كنيم، متوجه مي شويم امروز نفوذ كلام و اثرگذاري اي كه اصلاح طلبان در درون جامعه ايران دارند، طي سال هاي گذشته كم نظير است. سال هاي گذشته كه اصلاح طلبان بودند، مسووليت بخشي از امور برعهده آنها بود، كاستي ها و كمبودها به اسم آنها نوشته مي شد و طرف مقابل هم از تمام امكانات و رسانه هاي خود براي سياه جلوه دادن شرايط استفاده مي كرد و طبعا ذهن ها را نسبت به اصلاح طلبان بويژه اصلاح طلباني كه در درون حاكميت بودند، خراب مي كرد.امروز دو تابلوي واضح جلوي چشم مردم است: يك تابلويي كه اصلاح طلبان زماني در بخشي از قدرت بودند و زماني كه الان تمام قدرت در اختيار مخالفان اصلاحات است.
    اين تابلو در ابعاد اقتصادي، فرهنگي و سياست خارجي براي همه طبقات كشور به خوبي قابل مقايسه است و به همين جهت به نظر من ارج و قربي كه امروز اصلاح طلبان ميان مردم پيدا كرده اند - هرچند به خاطر فشارهاي موجود، امكان بيان آن را ندارند - در يك دهه گذشته بي نظير است. اگر از اين ديد نگاه كنيم به نظر من شرايط بد نيست. همچنين بايد به تفاوت كاركرد اصلاح طلبان و مخالفان اصلاحات، مطلوبيت كنوني اصلاحات را هم اضافه كنيم. امروز به خوبي قابل قضاوت است كه همه اتهاماتي و همه فشارها و محدوديت هايي كه ايجاد شد، هيچ كدام پايه و اساسي نداشته و امور به نحوي پيش رفته است كه كساني كه حتي باني و باعث اين حركات بودند، امروز خودشان به نوعي به بن بست رسيده اند كه راه طي شده، راه بي سرانجامي است، اما اگر آقايان اراده كنند، مي توانند از اين مسير برگردند و اصلاح طلبان بايد به گونه يي رفتار كنند كه ما دنبال انتقام و كينه توزي نيستيم و هرجا جلوي اشتباه گرفته شود، به سود ملت است.
    
    درست است كه به بخش هاي قابل توجهي از جامعه ما جفا و ظلم شده اما فكر مي كنم اگر افق آينده روشن باشد، اصلاحات در جايگاه خوبي قرار دارد و حتما خواهد توانست آينده كشور را خيلي بهتر از آنچه امروز است، بسازد.
    درباره قسمت دوم سوال، من با شما اختلاف دارم: اينكه اصلاح طلبان چه كار كردند كه به اين روز افتادند. اگر تاريخ هاي سياسي جهان را ببينيم بايد بگويم به رغم تمام سختي ها و مشكلات راه و روش اصلاحات درست است و سرانجام دستاورد بزرگي خواهد داشت. نمي خواهم بگويم اصلاح طلبان اشتباه نداشته اند اما آنچه وضعيت امروز را رقم زده توهم يك جرياني است كه فكر مي كرد با حذف اصلاح طلبان و يكدست كردن حاكميت مي تواند همه مشكلات كشور را حل كند. من وارد نيت آنها نمي شوم چون سوءنيت هم نداشتند، شايد واقعا دلسوز بودند و فكر مي كردند مملكت اينگونه آباد مي شود. اما امروز بي نتيجه بودن اين طرز تفكر كاملاواضح است و ثابت شده اصلاحات جريان حذف شدني در اين كشور نيست، ممكن است براي مدتي ساكت شود و بروز بيروني شديدي نداشته باشد اما امروز آنها بيش از پيش نياز به اصلاحات را حس مي كنند حتي كساني كه دو سال پيش كمر به قتل اصلاحات بسته بودند.
    
    شما معتقديد شرايط به وجود آمده را نمي توان تاثير عملكرد اصلاح طلبان دانست، سوال من اين است كه آيا همدلي اصلاح طلبان و اصلاحات در دو سال اخير با مردم باعث اين نفوذ و تاثير كلام اصلاحات ميان مردم و جامعه شده يا اينكه عدم حضور آنها در قدرت را باعث اين اقبال جامعه به اصلاح طلبان مي دانيد؟ همچنين هر كنشي، واكنشي داشته. ما از دوران سيدمحمد خاتمي به دوران آقاي احمدي نژاد رسيديم. فكر نمي كنيد در آن زمان اعمالي از سوي دولت انجام شده باشد كه به اين مرحله رسيديم؟
    اين قصه جنگل است. وقتي آدم در جنگل است مي پرسد جنگل كجاست؟ ما وقتي در درون شرايط خاص تاريخي و جغرافيايي و زماني خاص هستيم مي توانيم به علل و عوامل مختلف اشاره كنيم كه به اين وضعيت دچار شديم، اما من مجموعه حوادث و اتفاقات افتاده را يك پروسه تاريخي مي دانم. اين پروسيه تاريخي فراز و نشيب دارد، اگر در آن برهه يي كه نشيب و فرود است برويم و داخلش را نگاه كنيم، عيب و نقص مي بينيم، اگر دوره اوج را نگاه كنيم، خوبي مي بينيم. فكر مي كنم اين جريان فراز و نشيب بسياري دارد اما نشيب جريان رو به بالاست. به نظر من اكنون اصلاحات تجربه يي را مي آزمايد كه در صد سال گذشته آرزوي آن را داشت. اصلاح طلبان امروز از حوادث مختلف صد سال گذشته ايران درس گرفتند كه آن اشتباهات را مرتكب نشوند و مجبور نباشند به انقلاب روي آورند، مجبور شوند به اصلاح ناپذيري وضعيت حكم كنند و آن دور را از ابتداي صفر شروع كنند. در اين رابطه ما مي توانيم عده يي را متهم به كندروي يا تندروي كنيم، عده يي را متهم به ارتكاب اشتباهات اساسي كنيم و در استراتژي ايراد بگيريم، اما به نظر من اين يك گام بسيار به پيش است كه همراهي بيشتر و بيشتر جريان هاي سياسي اصلاح طلب با مردم و انسجام و هماهنگي بيشتر آنها با يكديگر را در پي داشته است. اگر اين نقص در دوران حاكميت اصلاحات وجود داشته كه اين هماهنگي كامل نبود و الان به هر دليل به خاطر شرايط خاص، ما به اين نتيجه رسيده ايم كه همراهي و همدلي با مردم بايد كامل باشد، اين يك گام به پيش است.
    من علت تامه روي كار آمدن احمدي نژاد را دوران آقاي خاتمي نمي دانم، اراده يي وجود داشت و برنامه ريزي كرده از نقايص ما استفاده يا سوءاستفاده كرد اما مگر مي توانيم در اين دنيا زندگي كنيم و هيچ عيب و نقصي نداشته باشيم. مهم اين است كه بدانيم در ادامه مسير آن اشتباهات را ديگر نبايد مرتكب شويم. به نظرم اصلاحات به اين نقطه تكامل رسيده است كه اشتباهات گذشته اش را ديگر مرتكب نشود، اين نقطه مثبتي است و به همين دليل من معتقدم علت وضعيت امروز، اصلاح طلبان نبودند، نه آنها كه تندرو بودند و نه آنها كه كندرو بودند. اين يك اراده غالب ديگري بود. اما آنچه مهم است اصلاح طلبان در برابر وضعيت موجود، سر تسليم فرود نياوردند، روي حرف حق خود ايستادند، هزينه هم پرداختند، باز هم هزينه خواهند پرداخت اما به نظر من آثار پيروزي هويدا است. اكنون تنها جرياني كه مي توان به آن براي آينده كشور اميد داشت: اصلاحات است. حداقل در داخل كشور كه نگاه مي كنيم اصلاحات تنها و مهم ترين اميدي است كه براي آينده كشور وجود دارد.
    
    سوال بعدي من درباره حذف اصلاح طلبان از قدرت است غير از معدود اصلاح طلباني كه در مجلس كنوني حضور دارند، در بقيه سازمان ها، مراكز و نهادهاي تاثيرگذار تصميم سازي شاهد حذف كليه اصلاح طلبان هستيم. به نظر شما حذف اصلاح طلبان از كليه امور اجرايي، نظارتي، قضايي و... چه تاثيري در جامعه داشت؟
    مهم ترين اثر حذف اصلاح طلبان، زيان و خسراني بود كه براي ايران به وجود آمد. اصلاح طلبان داراي چهره هاي برجسته در امور مختلف هستند. در بعد اقتصادي چهره هاي اصلاح طلب، چهره هاي كم نظيري هستند، در بعد فرهنگي، اجتماعي، سياست خارجي و سياست داخلي همين گونه. نتيجه حذف اصلاح طلبان محروم كردن ايران از نخبگاني بود كه ديدگاه و فكر آنها حتما در پيشرفت جامعه ايراني موثر بود. وقتي آنها خود را از اين طبقه بسيار ممتاز محروم مي كنند، در ظاهر خيال مي كنند از شر عده يي راحت شده اند: عده يي كه مطيع محض نبودند و چون و چرا و چالش مي كردند. آنها اعتقاد داشتند وقتي آنها را از اين نعمت محروم كردند، الان به وضعيتي دچار شده اند كه اگر از ديد كارشناسي نگاه كنيم جز زيان و ضرر در همه ابعاد براي جامعه ايراني چيزي نبوده است. منظور من تنها در بعد سياست نيست بلكه براي مثال الان وضع معيشت مردم را نگاه كنيد، بعد ارزشي و اخلاقي را بررسي كنيد، ببينيد وضع ناهنجاري هاي اجتماعي، وضع بيكاري و فرهنگي چگونه است. خيلي دردناك است كه آقاي رييس پليس با افتخار مي گويد هفتصد و اندي قتل در سه ماهه اول پارسال داشتيم، امسال براي مثال 30 قتل كمتر انجام شده است. اينها نشان دهنده به هم ريختن هنجارهاي ايراني است. به نظرم بخش عمده اين مشكلات ناشي از محروم شدن كشور از نخبگان، طراحان و برنامه ريزاني بود كه مي توانستند كمك هاي ارزنده يي كنند تا ما به اين وضعيت دچار نشويم. اما براي خود اصلاحات يك مزيت بالايي بود. اصلاح طلبان توانستند با يكديگر بنشينند و صحبت كنند و متوجه نقايص كار خود شوند. هماهنگي ها بيشتر شد و توانستند به عنوان يك نيروي بالقوه يي كه كشور از آن سود خواهد برد، خود را حفظ كنند. اين يك مزيت براي اصلاح طلبان بود، هرچند كشور واقعا زيان ديد از اين وضعيتي كه ما دچار آن شديم. از طرف ديگر بخش قابل توجهي از حكومت كه تا قبل از اين زمان بطور كامل درون حاكميت تبلور پيدا مي كرد، به درون جامعه منتقل شد، يعني ما امروز جامعه مدني داريم كه با وجود فشارها و با اينكه امكان تشكل يابي، تجمع و ارتباطات بسيار محدودي دارد، توانسته است قدرت اجتماعي را در خود متبلور كند و ما اين قدرت اجتماعي را در درون جامعه ايران به عنوان يك وزنه متعادل كننده در برابر قدرت تقريبا بي مهار داخل حاكميت مي دانيم. آنهايي كه اصلاح طلبان را از درون حاكميت حذف كردند ناخواسته اين كار را كردند. وقتي به جمع كارآزموده قوي اجازه داده نمي شود مسووليت هاي اجرايي تاميني و قضايي داشته باشند، آنها بيكار نمي نشينند. درون جامعه مي آيند و از قدرت خود در بارور كردن جامعه به كار مي گيرند. اين يك دستاورد مثبت براي جامعه ايران بود. الان بتدريج به وضعيتي مي رسيم كه در برابر قدرت بدون رقيب حاكميت كه مشخصه جامعه هاي جهان سوم محسوب مي شود، قدرت مدني قابل توجهي در حال شكل گرفتن است. اين فايده يي بود كه جامعه ايراني از آن استفاده كرد و شايد از اين بابت بايد به دليل حذف اصلاح طلبان از حاكميت دست مريزاد گفت و تشكر كرد.
    
    سوال بعدي من درباره بحث چالش برانگيز و هميشگي انتخابات است. بالاخره اصلاح طلبان چه برنامه يي براي انتخابات دارند؟ الان همه چشم دوخته اند تا ببينند آقاي سيدمحمد خاتمي براي انتخابات چه برنامه يي دارد و چه تصميمي خواهد گرفت؟ شما به عنوان يكي از افراد تاثيرگذار در جبهه اصلاحات چه برنامه يي داريد؟ آيا در صورت محقق نشدن شروط آقاي خاتمي براي حضور در انتخابات، اصلاح طلبان در انتخابات مجلس شركت مي كنند و اگر شركت نكنند به صورت منسجم عمل خواهند كرد؟ آيا برنامه ريزي در اين زمينه شده كه اگر آقاي خاتمي از عدم شركت در انتخابات سخن گفت بقيه اصلاح طلبان نيز همراه و همگام با ايشان باشند و برخي ديگر با تابلوي اصلاحات وارد عرصه مبارزاتي نشوند؟
    هدف اصلاحات كمك به ايجاد حكومت و حاكميتي است كه واقعا بر اساس راي مردم باشد. راي مردم هم يعني انتخابات آزاد: اين هدف ما است. معتقدم اگر به جايي برسيم كه واقعا انتخابات آزاد برگزار شود اصلاحات به بخش قابل توجهي از ايده ها و افكار خود رسيده است، يعني گام مهمي به طرف استقرار دموكراسي برداشته شده است. ما با اين ديد به انتخابات نگاه مي كنيم. بنابراين تمام تلاش ما هم اين است كه يك انتخابات آزاد برگزار شود، يعني اگر رايزني و مذاكره مي شود، براي اين است كه انتخابات آزاد برگزار شود. اگر قصد شركت در انتخابات را داشته باشيم، فكر مي كنيم مي توانيم انتخابات را به طرف انتخابات آزاد سوق دهيم. اگر در انتخابات شركت نمي كنيم، براي اين است كه فكر مي كنيم اگر شركت كنيم انتخابات بي معنا و بي منطق مي شود. بنابراين انتخابات براي ما اصل است و نمي توانيم آن را ناديده بگيرم. اگر زماني در انتخابات شركت نكنيم به اين معنا نيست كه براي هميشه اين فرصت انتخابات را حذف كرديم. براي مثال ما در انتخابات مجلس هفتم شركت نكرديم اما در انتخابات بعدي شركت كرديم و ديديم گام هاي موثري جامعه ايراني را به طرف دموكراسي پيش برد. گرچه طرف مقابل عكس العمل نامناسبي در اين مورد نشان داد، اما هيچ كس نمي تواند منكر اين شود كه جامعه ايراني امروز با سال 88 خيلي متفاوت شده است. تا قبل از اين شركت در انتخابات براي اصلاح طلبان اصل بود، يعني مي گفتيم اصل ما اين است كه در انتخابات شركت كنيم مگر اينكه شرايطي اتفاق بيفتد. براي مثال ما در انتخابات شركت مي كنيم مگر اينكه رد صلاحيت شويم. انتخابات سال 88 پارامترهاي جديدي را وارد معادله تصميم گيري اصلاح طلبان كرد. ما يك انتخابات پرمساله را پشت سر گذاشتيم. آن انتخابات پرمساله باعث شد تعدادي از افراد گرفتار شوند يا در حصر بيفتند. برگزاركننده انتخابات بايد بتواند آثار و تبعات آن تجربه ناموفق را از بين ببرد. انتخابات آزاد نيازمند رقابت است. بايد رقابت در جامعه باز شود. بايد بتوانيم صداي مان را به گوش مردم برسانيم، روزنامه ها، رسانه ها و احزاب و فضا بايد آزاد باشد. انتخابات آزاد در جوامع امروزي به معناي اين است كه نظاميان نبايد در عرصه تصميم گيري هاي سياسي دخالت داشته باشند، حال چه برسد براي انتخابات تصميم گيري كنند. انتخابات آزاد يعني بايد يك قانون خيلي روشن و قابل فهم و غيرقابل تفسير براي جناح هاي سياسي خاص وجود داشته باشد. اگر اين شرايط تحقق پيدا كند، اصلاح طلبان با كمال شوق و ذوق در انتخابات شركت مي كنند و نتيجه هرچه باشد مي پذيرند اما تا اين شرايط تحقق پيدا نكند چه كسي مي تواند بگويد انتخابات آزاد و عادلانه است؟
    
    اصلاح طلبان در چه وضعيتي در انتخابات شركت مي كنند؟
    خيلي روشن است كه اصلاح طلبان در انتخابات آينده در چه وضعيتي شركت مي كنند. اگر همه سه شرطي كه آقاي خاتمي گفت و مورد تاييد و حمايت همه نيروهاي اصلاح طلب داخلي قرار گرفته است، محقق شود تكليف روشن مي شود. حالاآيا عده يي مي توانند جريان سازي اصلاحات را انجام دهند، پاسخ اين است عده يي به دنبال اين هستند كه بدل را به جاي اصل جا بزنند. اما به نظرم اين اصلاكاربردي ندارد. نماد اصلاح طلبي در ايران شناخته شده است: چه كساني و جرياناتي اصلاح طلب هستند و حرف اصلي اصلاحات را چه كسي مي زند؟ اصلاح طلبان هيچ وقت كسي را متهم نكرده اند كه اصلاح طلب نيستي و چرا از قول اصلاحات حرف مي زني. بلكه آنقدر به خودشان مطمئن هستند و آنقدر شناسنامه روشن دارند و براي مردم شناخته شده هستند كه اصلانگراني اي از اين بابت نداريم كه يكي بيايد بگويد من هم اصلاح طلب هستم. ايرادي ندارد. اصلاح طلبي يك جريان شناسنامه دار و شناخته شده يي است كه هم در داخل كشور و هم در خارج از كشور با آن اسم و رسم شناخته مي شود. به همين دليل است كه ما مي بينيم با اينكه برخي مي خواهند جرياناتي به اسم اصلاحات راه بيندازند، بعد از مدتي مي گويند اگر اصلاح طلبان واقعي نيايند فايده يي ندارد.
    
    اصولگرايان گاهي تلقين مي كنند كه اگر اصلاح طلبان در انتخابات شركت نكنند براي هميشه از عرصه سياسي حذف مي شوند. نظر شما چيست؟
    ما با كسي دعوا و جنگ نداريم. شركت در انتخابات يك حق است تكليف نيست، برخلاف افرادي كه معتقدند واجب است در انتخابات شركت كنيم، ما مي گوييم اين يك حق است و مي توانيم شركت كنيم يا نكنيم. مثلامن كار خلاف قانون هم انجام نداده ام. مي توانم كانديدا شوم و مي توانم نشوم. اما اينجا عقل من حكم مي كند كه آن هم نه براي منافع شخصي خودم. عده يي مي گويند اگر شما در انتخابات شركت كنيد آبرويتان مي رود و از چشم مردم مي افتيد، من مي گويم اين فرع قصه است. بنده اگر به اين نتيجه برسم كه نجات كشور در اين است كه من در انتخابات شركت كنم اگر آبروي من هم برود بايد شركت كنم. اگر به اين نتيجه برسم كه شركت در انتخابات مملكت را يك گام به عقب مي برد اما خودم به نان و نوا مي رسم و ديگر هر كسي نصف شب زنگ خانه را بزند، نمي ترسيم و خيال مان راحت است و منافع شخصي تامين مي شود، اما منافع ملي و كشور ضرر مي كند، عقل و وجدان حكم مي كند كه شريك جرم نباشيد. انتخابات خيلي روشن است. ما هيچ نگراني اي از اينكه جريان اصلاحات ديگري ساخته شود، نداريم. هيچ جرياني نمي تواند جايگزين آن چيزي كه به نام اصلاحات واقعي در ايران شناخته شده است، بشود. شرايط هم كاملامشخص است.
    
    بحث هم زياد مي شود اما نتيجه كار كاملامشخص است. الان توپ در ميدان آقايان است و بايد ديد چگونه با اين توپ بازي مي كنند. ما هم واقعا خواستار اصلاح امور كشور و خواستار حل بحران ها هستيم. هيچ كس هم نمي خواهد مچ گيري كند. ما هم وقتي در انتخابات پيروز شويم به دنبال انتقام نيستيم. مگر انتخابات سال 76 در مدل ديگري همين اتفاق نيفتاد؟ كشور واقعا در برهه خاصي نجات پيدا كرد، چيزي به هم نخورد و قدرت آقايان هم خيلي تضعيف نشد و مردم سود آن را بردند. الان هم اگر بخواهيم كشور از شرايط فعلي رهايي پيدا كند، سطح انتخابات پيش رو بايد خيلي بالاتر و بزرگ تر از سال 76 باشد تا بتواند اين ديوار بي اعتمادي بين مردم و حاكميت را پشت سر بگذارد. خيلي بايد پرشورتر باشد، مردم هم وقتي مي توانند در انتخابات شركت كنند كه اطمينان داشته باشند كه راي آنها موثر خواهد بود. حاكميت بايد اين اعتماد را به مردم بدهد. ما كاره يي نيستيم كه اين اعتماد را بدهيم. آنهايي كه قدرت دارند بايد اين اطمينان را بدهند. حال اين اعتماد چگونه ساخته مي شود؟ با آزادي زندانيان پس از انتخابات، با آزادي فضاي سياسي، با ميدان داري سياسيون حتي فعالان سياسي اصولگرا. متاسفانه آنها هم در انزوا هستند. اتفاقا اصلاح طلبان با وجود محدوديت ها و فشارها بيشتر از آنها فعال هستند. فعالان سياسي بايد بيايند وسط و رقابت عادلانه باشد. قول مي دهم هيچ بنايي ويران و پايه هاي نظام هم تضعيف نمي شود، بلكه محكم تر خواهد شد، به هرحال بايد منتظر شويم ببينيم پاسخ آقايان چه خواهد بود. تا الان پاسخ داده شده نه تنها پاسخ مثبت و موافق نبوده كه حتي برعكس هم بوده است. به هرحال چند تا زنداني كه آزاد شده بودند، به زندان برگشتند، احكامي كه به هر دليل اجرا نشده را اجرا مي كنند، دادگاه هاي جديد تشكيل مي دهند و سايت ها و رسانه هايشان هتاكي، دروغ پراكني، افترا و بداخلاقي مي كنند. به هرحال بايد منتظر شويم. اصلاح طلبان چيزي براي از دست دادن ندارند. تاكيد مي كنم هيچ چيز ندارند كه از دست بدهند. ما اعتبار خود را از اين ملت داريم و هر فشاري كه بر ما بيايد اين اعتبار و حرمت بيشتر خواهد شد. بنابراين برگزاري انتخابات آزاد بيش از اينكه نياز اصلاح طلبان باشد، نياز كساني است كه امروز در قدرت حضور دارند و روز به روز با بحران هاي بيشتري روبه رو خواهند شد. اگر بخواهند اين بحران ها را به نفع خودشان و به نفع ملت حل كنند، چاره آن فقط يك انتخابات آزاد است و اگر بخواهند انتخابات آزاد برگزار كنند، بايد مقدمات آن فراهم شود و مقدمات آن شرايطي است كه آقاي خاتمي عنوان كرده است.
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۴
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۳:۲۳ - ۱۳۹۰/۰۵/۰۸
0
16
مثل همیشه واضح و شفاف سخن گفته
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۰۷:۴۱ - ۱۳۹۰/۰۵/۰۹
0
1
همین وبس .اتمام حجت.هیچ کس غیر از این مواضع ندارد
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۰۹:۳۳ - ۱۳۹۰/۰۵/۰۹
0
1
درود بر خاتمی رهبر اصلاحات .
مسعود
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۸:۴۷ - ۱۳۹۰/۰۵/۰۹
0
0
احسنت. پايگاه اجتماعي اصلاح طلبان حتي قويتر از گذشته است. به درون كوچه و بازار برويد تا متوجه شويد.
درود بر دو خاتمي برادر و محبوب.
نظرات بینندگان