خسرو معتضد و "مراسم عقدكنان دو پيرمرد منحوس كثيف همجنس باز"

خسرو معتضد نوشت: در تلويزيون خارجي كه با نيت اهانت به مردم ايران، براي ما و چند كشور ديگر خاورميانه مثلاً برنامه فارسي پخش مي كند و چون به ايرانيان از نگاه بوميان آسيايي مي نگرد، از آن چند كشور ديگر كه زبان ما را مي فهمند، گوينده استخدام مي كند، مراسم عقدكنان دو پيرمرد منحوس كثيف همجنس باز را به نمايش مي گذارد.

به قدري منظره بوسيدن اين دو مرد فاسد الاخلاق، كريه المنظر و زشت بود كه ناسزا گويان تلويزيون را بستم. باز در تلويزيون ديگري با آب و تاب از موفقيت همجنس گرايان آمريكا در آزادي ازدواج با هم و تبريك پرزيدنت باراك اوباما به آنان سخن رانده مي شد!در همين هنگام تلويزيون فارسي زبان ديگري كه اهل آن فرقه خاص "انگليسي ساز" و جهان وطن راهش انداخته اند و گويندگان بهايي تلويزيون سابق را جلوي دوربين آورده اند، از زبان اهل فرقه مي پرسيد: «مگر ما چه كرده ايم كه به ما آزادي بيان نظرات مان داده نمي شود.» راديوها و تلويزيونهاي داخلي پاسخ اين پرسش را نمي دهند، اما من جواب مي دهم.

به اين دليلي كه شما مانند حزب نازي در آلمان و حزب فاشيست در ايتاليا و حزب بعث در عراق و طرفداران نازيسم (اسوالدموسلي) در انگلستان، زماني عليه دولت ايران قيام مسلحانه كرديد.در آغاز سلطنت ناصرالدين شاه و صدارت اميركبير هزاران فتنه به پا كرديد، مي خواستيد دين و مذهب رسمي كشور را براندازيد. هزاران تن را مثله كرديد و كشتيد و فعاليت شما به زيان استقلال كشور تشخيص داده شد، به اين دليل كه در زمان سلطنت ناصرالدين شاه و پسرش بر خلاف قانون اساسي مشروطه با كتمان كيش خودتان وزير و وكيل و مديركل و سپهبد و سرلشكر و سرتيپ شديد. شما از نفوذ خود براي دست انداختن بر املاك غيرمنقول و منقول و باندبازي و ارتشا استفاده كرديد و هر جا نشستيد، گفتيد: ايران مال ماست. ايران در دست ماست و برنامه هاي ده ساله و بيست ساله و سي ساله طراحي كرديد و به خيال خودتان فتح ايران را وعده داديد !شما فكر نكنيد، ملت ايران حافظه ندارد. شما فكر نكنيد مردم فراموش كرده اند.

من نمي دانم، زندگي در آمريكا و استراليا و اروپا چه عيوب و تبعاتي براي اهل اين فرقه دارد كه باز ايران را رها نمي كنند؛ حتماً جايي براي كنگر خوردن و لنگر انداختن است!پروتستانها كه قرنها در فرانسه وطنشان مانده بودند، وقتي ديدند، اكثريت فرانسويها كه كاتوليك اند آنها را برنمي تابند، فرانسه را رها كردند و به آمريكا و انگليس رفتند. تازه مذهب پروتستان يك مذهب قديمي و معتبر بود، نه يك فرقه ساخته و پرداخته شده در آغوش بريتانياي كبير! بگذريم بحث بحث مي آورد. در تلويزيوني ديگر (يورونيوز) اخبار كشتار 76 نفري اسلو و جزيره تفريحي نزديك آن پخش مي شود.

«آندوياس برنيگ» قاتل 32 ساله با گردني به پهناي تنه درخت را در لباس نارنجي زندانيان به دادگاه مي بردند كه به اتهام كشتار هفت نفر در بمب گذاري شهر «اسلو» و به رگبار بستن 100 نفر در يك اردوگاه نوجوانان متعلق به حزب كارگر محاكمه شود. مردك وقيح جنايتكار كه 76 نفر بي گناه را از نعمت حيات محروم كرده با گردن شق مي گويد: «كشتار بزرگي بود، اما ضروري بود!» مردك مي خندد و شادي مي كند. چرا ضروري بود؟ يك نفر از اين جاني ساديستي نمي پرسد، كشتن 76 نفر و به عبارتي 98 تن بي گناه به جرم اينكه حرفهاي تو آدمكش ديلاق نادان قشري نازي مأب را نمي پذيرند، چه ضرورتي داشت؟

شرم را خورده و حيا را قي كرده اند و انتظار دارند، مردم همه جهان آداب و سنن و اصول خود را فراموش كنند و اين حقوق بشر كثيف و غيرقابل تحمل و چندش آور را بپذيرند.قاتل ساديستي را اعدام نمي كنند كه ديگر اراذل و اوباش هم تشويق شوند و آدم بكشند! روز روشن مردك جاني كم سواد ناقص العقل 76 تن از مردم يكي از آرامترين كشورهاي جهان را لت و پار مي كند،

مژده مي دهند كه حداكثر 21 سال حبس در انتظار اوست و اين اشد مجازات در نروژ است.اگر قرار باشد، قاتل 76 فرد بي گناه و نوجوان و زن و بچه، 21 سال در زندان آب خنك بخورد و استيك كوفت كند و سپس كتاب خاطرات هم بنويسد، پس كفاره و تاوان خون بي گناهان مظلوم چه مي شود؟ اگر نازيسم خوب بود پس چرا ملت نروژ نازيها را بيرون كرد؟اكنون پرسش اين است، اگر اين ماجرا در ايران رخ مي داد، مطبوعات اروپا و آمريكا درباره علت اين جنايات و عامل آن چه مي نوشتند؟ آيا جز اينكه يك جاني ساديست بالفطره مرتكب اين جنايت بي دليل شده است، مرد احمقي كه معلومات ناچيز دارد و هنوز خواب جنگهاي صليبي را مي بيند؟! علتي داشته است؟

بيشتر در رسانه ها بخصوص VOA و BBC كه منتظر هستند، مجازاتي در ايران رخ دهد تا تصاوير آن را با آب و تاب روي صفحه تلويزيون بياورند و اشاره اي به نقض حقوق بشر در ايران شود، تصويري از يك به دار آويختن در ملاء عام پخش مي شود اما در خبر هيچ نمي گويند كه اين سه نفر قاتل به يك دختر هشت ساله تجاوز كرده و سپس از او عكس گرفته اند،

اينها را نمي گويند.دستگاه قضايي كشور ما با وجود هشدار روان شناسان و جامعه شناسان و جرم شناسان كه اعدام در ملاء عام را موجب گسترش موج خشونت مي دانند و حتي فرمانده نيروي انتظامي در اين مورد هشدار داد، اصرار دارد اعدام در ملاء عام باشد كه اثرات روحي آن بسيار زياد است و تأثيري هم در كاهش جنايات ندارد. اين دستگاه همچنين اصرار دارد، روي تصوير جنايتكاران كه مرتكب جرم آشكار شده اند، پوشانده شود و در حالي كه عكس بدون پوشش همين جنايتكار نروژي در عرف جهانيان پذيرفتني است و دليلي ندارد، جنايتكار به اين دستاويز كه آبروي اش ريخته مي شود، روي تصويرش پوشانده شود. دست بر قضا همين كار سبب تجري جنايتكاران مي شود و به تازگي كار شيرين و بامزه اي متداول شده كه عكاس عكسش را مي گيرد و جنايتكار با دو دست صورتش را مي پوشاند! اين يعني دهن كجي به مردم و ناديده گرفتن احترام خون مقتولان.