arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۳۳۴۲۲۵
تاریخ انتشار: ۰۰ : ۰۷ - ۰۹ فروردين ۱۳۹۶

علم الهدی: آیت الله طبسی به بعضی بینش‌های بنده اعتراض می کردند یا آن را قبول نداشتند

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
قدس آنلاین: حجت الاسلام والمسلمین سید احمد علم‌الهدی «نمایندۀ ولی فقیه در خراسان رضوی و امام‌جمعۀ مشهد» است. او سال ۸۴ با حکم مقام رهبری به‌عنوان امام‌جمعۀ مشهد منصوب شد و پس از درگذشت آیت‌الله واعظ طبسی با حکم رهبر انقلاب، نمایندۀ ولی فقیه در خراسان رضوی شد. حجت الاسلام علم‌الهدی در مجلس خبرگان رهبری نیز حضور دارد.

برای گفت‌وگو به دفتر ایشان در خراسان رضوی دعوت شدیم. قبل از آغاز رسمی گفت‌وگو گفت: می‌خواهم در مورد مرحوم آیت‌الله واعظ طبسی نکاتی را بازگو کنم که کمتر گفته شده یا مورد بحث قرار گرفته است.

در پایان گفت‌وگو هم به این نکته اشاره می‌کند: «این حرف‌ها بعد از درگذشت آقای طبسی گفته شد، ایشان به رحمت خدا رفته‌اند و دیگر در بین ما حضور ندارند. اگر من این حرف‌ها را در زمان حیات ایشان بیان می‌کردم، می‌گفتند، دارد تملق می‌کند یا می‌خواهد موقعیتی پیدا کند؛ اما او هم‌اکنون به دیار حق شتافته و جایش در بهشت و غرق در نعمت خدا است. من برای رضای خدا بر خود لازم دانستم نکاتی پیرامون شخصیت و نحوۀ مدیریت ایشان را بازگو کنم.» آنچه می‌خوانید گفت‌وگو با نمایندۀ ولی فقیه در خراسان رضوی است

جناب آقای علم‌الهدی با تشکر از وقتی که به ما برای انجام این گفت‌وگو به مناسبت سالگرد ارتحال آیت‌الله واعظ طبسی اختصاص دادید. اگر موافق هستید اولین سؤال دربارۀ نحوۀ آشنایی شما با تولیت فقید آستان قدس رضوی باشد. بفرمایید چه زمانی با ایشان آشنا شدید؟ این آشنایی به قبل یا بعد از انقلاب برمی‌گردد؟

آشنایی بنده از یک نقطۀ ارادت به آقای واعظ طبسی شروع شد. طلبه‌ای بودم که جامع مقدمات می‌خواندم، ۱۵-۱۴ سال داشتم و آیت‌الله طبسی هم در آن زمان جوان و حدود ۲۶-۲۵ ساله بودند، معمم هم نبودند و یک عبا می‌انداخت با کت‌شلوار و عرقچین هم سرشان می‌کردند. پدر ایشان نیز از وعاظ معروف کشور و استان و مبارز در زمان رضاخان بود و اگر واعظ به ایشان می‌گفتند به اعتبار پدرشان بود؛ ازاین‌رو وقتی شناسنامه گرفتند واعظ را هم در شناسنامه آوردند.

آقای واعظ طبسی منبر خوبی داشت، هر جا منبر می‌رفت طلبه‌ها جمع می‌شدند. ایشان با عبا در منبر می نشستند و منبر خیلی جالبی داشتند. زمان آیت‌الله بروجردی بود و هنوز انقلاب شروع نشده بود؛ اما ایشان منبر انقلابی می‌رفت و خیلی نهی از منکر می‌کرد و عملکرد آستان قدس در آن زمان را زیر سؤال می‌برد؛ چون مکانی برای سوءاستفادۀ درباری‌ها بود. یک سال کلانتری آمد و مجلس را تعطیل کرد. در آن زمان (طاغوت) منبر ایشان انقلابی بود و بنده که طلبه‌ای ۱۵-۱۴ ساله بودم از منبر ایشان خوشم آمد و مرید منبرشان شده بودم. آشنایی من از پامنبری آقای واعظ طبسی شروع شد.

نهضت امام خمینی که شروع شد در ابتدا مرحوم آیت‌الله واعظ طبسی، مرحوم هاشمی‌نژاد محور انقلاب در مشهد بودند، مقام معظم رهبری نیز به این جمع ملحق شدند و آن‌ها محور انقلاب در مشهد شدند و انقلاب با محوریت آنان می‌گشت؛ حتی در جریاناتی که آقای قمی و مرحوم میلانی دخالت داشتند باز محوریت در اختیار این ۳ نفر بود. ما در آن مقطع طلبۀ جوان و سمپات آن‌ها بودیم و در همان زمان به خاطر نوع بینش انقلابی به آقای طبسی ارادت پیدا کردیم و از همان زمان جزو اعلامیه پخش‌کن‌ها بودیم و به ایشان نزدیک شدیم.

ویژگی‌های مرحوم آیت‌الله واعظ طبسی در زمان مبارزه با رژیم طاغوت چه بود؟

ایشان اولین کسی بود که از مشهد در زمان نهضت امام بازداشت و به زندان قزل‌قلعه رفتند. خصوصیت دیگر آقای واعظ طبسی این بود که در انقلاب از اخلاص کامل برخوردار بود و به‌هیچ‌وجه شخصیت و موقعیت اجتماعی را در انقلابی بودنش در نظر نمی‌گرفت. ایشان اخلاص فوق‌العاده‌ای در انقلاب داشت و حقیقتاً معتقد به انقلاب و امام بود و برحسب عقیده‌اش مبارزه می‌کرد.

نکتۀ دیگر بی‌باکی ایشان در مبارزه بود. کمتر مثل آقای طبسی دیدیم که بی‌باک با رژیم ستم‌شاهی مبارزه کند؛ صراحت فوق‌العاده‌ای در مبارزه داشت و هرچه از ایشان برمی‌آمد انجام می‌داد و در هر قسمتی از انقلاب که می‌توانست فعالیت می‌کرد و خود را در جهت خاصی محدود نکرده بود.

نقش‌آفرینی آیت‌الله واعظ طبسی در حوزه چگونه بود، حوزه‌ای که قبل از انقلاب بود و مرحوم واعظ نیز در آن حضور داشت؟

وجود آقای طبسی در حوزه باعث شکل‌گیری جریانی شده بود، ازجمله طلبه‌های جوانی که اطراف ایشان به‌عنوان جریان انقلابی بودند. علی‌رغم اینکه در آن زمان حوزه خیلی در عرصۀ انقلاب دخالت نداشت -آن هم به خاطر اینکه در حوزه افرادی بودند که انقلاب را قبول نداشتند و با امام نبودند- حتی خود مرحوم آقای میلانی هم دخالتی در حوزه نداشت و فقط درس می‌داد. ضمن اینکه در آن زمان دربار خیلی قوی بود و آستان قدس هم تشکیلات قوی و نیرومندی در استخدام دربار و نظام شاه بود و مانع بزرگ توسعۀ انقلاب به‌حساب می‌آمد و به عبارتی باعث تقویت اجتماعی ساواک و دستگاه‌های حکومتی شده بود. آن زمان جنگیدن با شاه در مشهد به آسانی قم و یا استان‌های دیگر نبود. آستان پایگاه ترویجی شاه و به‌عنوان مانع بزرگ، سد راه تمام انقلابیون بود؛ به همین جهت در خراسان مبارزه کردن آسان نبود؛ بااین‌حال هم آقای طبسی و هم مرحوم هاشمی‌نژاد و هم حضرت آقا با همۀ قدرتشان مبارزه می‌کردند.

ما از آن زمان با آقای طبسی آشنا شدیم و آنچه برای ما جالب بود بی‌باکی ایشان بود؛ این موضوع ما را به‌عنوان یک طلبۀ جوان به ایشان علاقه‌مند کرد.

نکتۀ دیگر که باید پیرامون آیت‌الله واعظ بگویم تقوای ایشان بود. آقای طبسی خیلی باتقوا بود، تقوای عجیبی داشت و به‌هیچ‌وجه حاضر نمی‌شد در راه مبارزه عمل خلافی انجام دهد ولو در حد مصلحت.

جناب آقای علم الهدی، جنابعالی به اخلاص و تقوای ایشان و مبارزاتی که در زمان قبل از انقلاب انجام داده بودند اشاره کردید؛ اما بااین‌حال شاهد بودیم عده‌ای ایشان را ترور شخصیت می‌کردند و تولیت فقید را به تجمل‌گرایی متهم می‌کردند. شما ارتباط نزدیکی با ایشان داشتید، نحوۀ زندگی مرحوم واعظ را چگونه می‌دیدید؟

پدربزرگ ایشان مرد ثروتمند و از سرمایه‌داران بزرگ استان خراسان بودند، برادرخانم‌های ایشان نیز دارایی‌ها داشتند؛ اما تمام زندگی آقای واعظ طبسی طلبگی و در سطح ساده‌ای بود. ایشان زندگی زاهدانه‌ای را در چنین فضایی برای خود ایجاد کرده بود. خدا پدرخانم آقای واعظ (مرحوم عزیزیان) را رحمت کند، او هم مرد خیلی متدینی بود.

به یاد دارم ما درس فلسفه پیش مرحوم آقای بلخی می‌خواندیم، خانۀ او روبه‌روی خانۀ آقای عزیزیان بود. صبح‌ها که می‌رفتیم پشت در می‌ایستادیم تا در را باز کنند، مرحوم عزیزیان هم می‌آمد بیرون آب‌ و جارو می‌کرد، مرد متواضعی بود و وقتی طلبه‌های جوان را می‌دید اظهار محبت می‌کرد.

در زندگی آقای واعظ آنچه قابل توجه بود و متأسفانه در این اواخر هم کسی متوجه این خصوصیت نشده بود، زهد آقای واعظ بود. بر علیه ایشان سم‌پاشی و اهانت می‌کردند و از آقای واعظ طبسی چهره‌ای اهل تجمل ساخته بودند، درحالی‌که برعکس این بودند؛ چراکه آیت‌الله واعظ طبسی زهد عجیبی داشت و مرد زاهدی بود؛ اما متأسفانه زهد ایشان در شخصیت اجتماعی متبلور نبود و یا کسی در جریان نبود.

جالب است بدانید مرحوم آقای طبسی زمینی در خیابان عشرت‌آباد داشتند، اما قدرتی که برای خود خانه بسازد، نداشت؛ و همین آقای عزیزیان به ایشان کمک کرد و خانۀ طلبگی ساخت و تا حدود ۱۰ سال پیش ایشان در همان خانه زندگی می‌کرد. ساختمان را تغییر نداد تا اینکه ساختمان مخروبه شد و یک معماری آمد خانه را از آن حالت درآورد. درصورتی‌که همسر ایشان در خانوادۀ مرفه‌ای بود، اما با وضع آقای واعظ طبسی می‌ساخت. حتی بسیاری از لوازم زندگی ایشان مربوط به جهیزیۀ همسرشان بود.

در طول این مدت از آستان قدس هم برداشتی نکرد. آقای رئیسی هم‌اکنون از حق تولیت برداشت نمی‌کند و آقای سعیدی هم که در قم متولی شده‌اند حق تولیت برداشت نمی‌کند. تقوای ایشان در زمانی که من طلبۀ جوان بودم و زمانی که امام‌جمعۀ مشهد شدم هیچ تغییری نکرد و به‌هیچ‌وجه موقعیت‌های اجتماعی باعث نشده بود تقوای ایشان ضربه بخورد، ایشان تقوای خود را حفظ کرد.

حاج‌آقا اگر موافق هستید وارد بحث نحوۀ خدمات و فعالیت‌های مرحوم آیت‌الله واعظ در آستان قدس رضوی شویم. به نظر شما مهم‌ترین خدمت آیت‌الله واعظ در جایگاه تولیت چه بود؟

مسئلۀ آستان قدس مسئله‌ای است که هنوز همه با شناختی که از فعالیت‌های مرحوم واعظ طبسی دارند عمق قضیه را درک نکرده‌ایم. باید بدانیم ایشان آستان قدس را چگونه تحویل گرفت و در لحظۀ فوت ایشان در چه وضعیتی قرار داشت. نباید فقط بگوییم صحن و حرم ساخته شده، بلکه باید بدانیم ایشان چه چیزی را تحویل گرفت و چه تحویل داد، این مهم است.

آقای طبسی وقتی حرم را تحویل گرفت ۲ هکتار یا بیشتر (دقیق نمی‌دانم) زمین داشت، آنچه بود یک حرم، ۲ رواق و ۲ صحن بود؛ یکی از صحن‌ها همین صحن انقلاب بود، سنگ‌های صحن انقلاب سفید بود، اما وقتی شما آن را نگاه می‌کردید سنگ‌های سیاهی بود، کثیفی در سنگ‌ها رنگ آن را برگردانده بود، به‌طوری‌که با جارو هم تمیز نمی‌شد؛ صحن‌ها چنین وضعیتی داشتند. میان سنگ‌های روضۀ منوره هم سیمان دیده می‌شد، رواق‌ها هم وضع ناجوری داشت، گوشۀ رواق‌ها گردوخاک انباشته شده بود و هیچ‌کس تمیز نمی‌کرد. آستان قدس روی هم ۳ سرویس بهداشتی با فضای کوچکی داشت.

وضعیت مسجد گوهرشاد هم مناسب نبود؛ در زمستان گلیم‌های یزدی می‌انداختند که وقتی پا را روی آن می‌گذاشتید انگار روی یخچال پا گذاشته بودید، خیلی سرد بود. در تابستان هم انواع حشرات آنجا بودند. بخاری‌هایی هم که بود داخل آن زغال‌سنگ می‌گذاشتند و دور آن معتادها جمع می‌شدند. می‌خواهم بگویم آستان چه وضعیتی داشت و مرحوم آیت‌الله واعظ با مدیریت خود چه کرد. این اقدامات همه در زمان آقای واعظ انجام شد.

ایشان وقتی آستان قدس را با مقدار زیادی وام و بدهی به بانک‌ها تحویل گرفت، درآمدی نبود، منابع اقتصادی نبود، موقوفات هم تقریباً صفر بود، فقط نذورات ضریح بود که چون مردم در آن زمان به آستان قدس بدبین بودند -پول‌های آنجا هزینۀ دربار می‌شد- مبلغی داخل ضریح نمی‌انداخت؛ ازاین‌رو نذوراتی نداشت. یک بار شهناز پهلوی (دختر شاه) به مشهد آمد، آستان قدس از او پذیرایی کرد و از آنجا که در شهر نمی‌توانستند قمارخانه درست کنند برای قمار به بیابان رفت، کارپرداز آستان هم او را همراهی می‌کرد، قمار زد و مقدار زیادی باخت که به پول آن زمان چندین میلیون می‌شد؛ کارپرداز آستان پول را پرداخت کرد. آستان قدس از چنین وضعیتی برخوردار بود.

کل آستان قدس به اندازۀ یک‌سوم بیمارستان رضوی نبود. حقیقتاً مرحوم آیت‌الله واعظ خادم امام رضا (علیه‌السلام) بود و در محضر امام رضا (علیه‌السلام) مقام دارد. به اعتقاد بنده حضرت امام رضا (علیه‌السلام) از اول شهادت تا الآن خادمی مثل آقای واعظ طبسی نداشت؛ دل‌سوز آستان قدس بود و خود را وقف آستان کرد، اگر وقف نمی‌کرد این‌همه کار انجام نمی‌شد.

بنده یک بار به آقا عرض کردم: به نظر شما از شهادت حضرت رضا (علیه‌السلام) تا الآن آستان قدس تولیتی بهتر از آقای واعظ طبسی داشته است؟ آقا فرمودند: "نه".

پس چرا یک عده ایشان را به اشرافی گری متهم می‌کردند؟ چه هدفی را از تخریب این شخصیت دنبال می‌کردند؟

یکی از چهره‌های سیاسی به مشهد آمده بود و از آقای طبسی مقداری پول (۱۰ هزار تومان) خواسته بود. ایشان گفته بودند از کجا بدهم، من از آستان پولی نمی‌توانم بدهم، مشکل شرعی دارد، خودم هم که پولی ندارم، ایشان به او پولی ندادند. این آقا برگشت تهران و مدعی شد: خراسان شاه پیدا کرده است. اهانت‌هایی که به ایشان صورت گرفت از سوی این آقا شروع شد؛ درصورتی‌که آقای واعظ طبسی امین امام رضا (علیه‌السلام) بود.

کسانی هم که با ایشان مخالفت می‌کردند و علیه آقای واعظ حرف می‌زنند غالباً از عناصری بودند که می‌خواستند از آستان قدس سوءاستفاده کنند، اما آیت‌الله واعظ طبسی نمی‌گذاشت و دست آن‌ها را رد می‌کرد؛ ازاین‌رو دشمن ایشان می‌شدند. بنده گفته بودم دشمنان ایشان در داخل به‌مراتب بیشتر از بیرون آستان بودند؛ چراکه آقای واعظ طبسی را مزاحم سوءاستفاده‌های خود می‌دانستند. ایشان تا وقتی که در قید حیات بودند اجازه نمی‌دادند پولی جابه‌جا شود. با اخلاص به امام رضا (علیه‌السلام) خدمت کرد و با ابتکار و قدرت مدیریت، این تحول را در آستان به وجود آورد؛ به همین جهت الگویی از مدیریت انقلابی است.

پیش از این برخی القا می‌کردند اختلافی بین جنابعالی به‌عنوان امام‌جمعه با آیت‌الله واعظ طبسی به‌عنوان نمایندۀ ولی فقیه ایجاد شده بود. بفرمایید در طول دوره‌ای که به‌عنوان امام‌جمعه در مشهد حضور داشتید چه رابطه‌ای با مرحوم آیت‌الله واعظ برقرار کرده بودید؟ پس از انتصاب به‌عنوان نمایندۀ ولی فقیه، حضرت آقا چه نکته‌ای در قبال مرحوم آیت‌الله واعظ به جنابعالی گفته بودند؟

حضرت آقا در جریان سابقۀ ارادت من به آقای واعظ قرار داشتند و یکی از انگیزه‌هایی که آقا داشتند که من به مشهد بیایم این بود که به آیت‌الله واعظ طبسی ارادت داشتم. آقا هم به من فرموده بودند: آقای طبسی را خوب می‌شناسید، ولی این را بدانید در نظام، ما مثل آقای واعظ طبسی کسی را نداریم که مدیریت و تقوای ایشان را با هم داشته باشد (تعبیر خود آقا بود) .

این را هم بگویم که بین من و ایشان اختلافی به وجود نمی‌آمد. اینکه گفته می‌شد بنده با ایشان اختلاف داشتم دروغ بود، بنده به آقای واعظ طبسی ارادت داشتم؛ البته ممکن بود به بعضی بینش‌های بنده اعتراض کنند یا آن را قبول نداشته باشند، اما اختلاف نبود. افرادی سعی می‌کردند اختلافی به وجود بیاید، به‌طوری‌که مطالب را به‌ گونه‌ای دیگر به ایشان منتقل می‌کردند، اما این کارها تأثیرگذار نبود و ایشان (آیت‌الله واعظ) هم به ارادت من ایمان داشتند.

به‌عنوان پرسش پایانی بفرمایید وضعیت فعلی آستان قدس را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

آقای رئیسی برحسب دستوری که آقا صادر کردند جهت را تغییر دادند. دوران آقای واعظ طبسی جهت، توسعۀ آستان بود؛ اما آقا جهت کار را عوض کردند و آقای رئیسی هم سفت‌وسخت بر روی تغییر جهت ایستاده و کار می‌کند.

نظرات بینندگان