arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۳۴۴۳۸
تاریخ انتشار: ۱۷ : ۰۵ - ۱۹ مرداد ۱۳۹۰

آنجا سايه قلعه نويي،اينجا سايه دايي؛ تکرار ماجراي مرفاوي عليه استيلي!

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
حميدعرب: هجمه اي که پس از باخت پرسپوليس در بوشهر عليه حميد استيلي به راه افتاده ياد آور روزهايي است که صمدمرفاوي روي نيمکت استقلال مي نشست.مرفاوي نيز ازهمان هفته هاي اول زيرتيغ انتقاد هاي تند و بي رحمانه قرارداشت.

سايه امير قلعه نويي از همان روزهاي آغازين فصل نهم روي سرش سنگيني مي کرد. اين فشار در حالي مرفاوي را محاصره کرده بود که او نتايج بدي هم در هفته هاي نخست با استقلال نگرفت اما انتقادهاي تند و بي رحمانه هرگز فروکش نمي کرد. امير در استقلال ريشه دوانده ، او اکنون هم سعي مي کند به واسطه دوستانش که به گفته فرهاد مجيدي در استقلال فعاليت مي کنند پرويز مظلومي را تحت فشار قرار دهد!

حميد استيلي امروز حال آن روزهاي مرفاوي را به خوبي درک مي کند.شکست در بوشهر باعث شد استيلي به بي رحمانه ترين شکل ممکن زيرتيغ قراربگيرد. او اکنون- درست يا غلط - سرمربي پرسپوليس است و اين اوج بي انصافي است که با وجود يک شکست آن هم در هواي شرجي بوشهرکه حتي دويدن را براي بازيکنان شاهين سخت کرده بود، اين چنين مورد نقد قراربگيرد.

تيتر روزنامه هاي ديروز گوياي همه واقعيت ها بود: " استيلي به بن بست رسيده است. حميددرخشان برنامه اش را به پرسپوليس داد و يا کميته فني رفوزه شد. " نظير اين تيتير ها زمان شکست هاي صمد مرفاوي هم مشاهده مي شد .آيا اين نگرش منصفانه است؟ چند هفته ازليگ را پشت سرمي گذاريم؟حميد استيلي تاوان کدام اشتباه را پس مي دهد؟ گناه او جانشيني علي دايي است؟ به نظر مي رسد سايه سنگين علي دايي اکنون بالاي سر استيلي نيز سنگيني مي کند. ماجرايي که در استقلال عليه مرفاوي اتفاق افتاد. آن روزها نيز همه از امير قلعه نويي مي گفتند.صمد بارها و بارها به سخره گرفته مي شد و فضاي موجود تمرکز را از او ربوده بود.امروز نيز حميد استيلي به واسطه انتقاد هايي که مي شود تمرکزکافي براي هدايت تيمش را ندارد. به ياد نداريم تيمي تنها با 70 دقيقه حضور در ليگ مورد نقد قرار بگيرد. ماجرايي که در بازي قبل رخ داد.حوالي دقيقه 70 بود که پرسپوليس با گل دغاغله مقابل ملوان تسليم شد و تماشاگران پرسپوليس با شعارهاي تند عليه استيلي شعاردادند و دايي را تشويق کردند.

بي شک اگر بخواهيم نقد منصفانه اي داشته باشيم هيچ کس را نمي يابيم انتقاد هاي تندي که عليه استيلي شده را تأييد کند. اين فضا بيش از آنکه براي مرفاوي ها و استيلي ها مخاطره آميز باشد فوتبال را به ورطه نابودي کشاند. روزگاري پرسپوليس تحت سلطه علي پروين بود و هيچ کس فرصت نمي يافت اين تيم را هدايت کند.اغلب مربياني که در دوران سلطنت پروين مربي پرسپوليس شدند به نتيجه مطلوبي دست نيافتند چرا که سايه پروين روي سرشان سنگيني مي کرد.نتيجه تسلط پروين را بر پرسپوليس اين روزها به خوبي در اين تيم حس مي کنيم.نظير چنين فضايي بعد تر در استقلال رخ داد و نتيجه آن شد که همگان قهرماني را با امير قلعه نويي فرياد مي زنند.امروز نيز در پرسپوليس تصور بر اين است که فقط با مربيگري علي دايي اين تيم به سرمنزل مقصود مي رسد در حالي که اين شرايط منتج به تکرارهمان وضعي خواهد شد که پيش تر درزمان علي پروين شاهد بوديم؛يعني تسلط يک مربي بر يک تيم.

درفوتبال ما هيچ گاه به ديگر مربيان فرصت داده نشده تا درتيم هاي بزرگ عرض اندام کنند که اين معضل رشد فوتبال را بسيار کند مي کند.فوتبال درشرايطي پيشرفت خواهد کرد که تعداد رقابت کنندگان محدود نباشد.امروز اگر رقابت را ميان چند مربي در تيم هاي استقلال و پرسپوليس برقرارکنيم بي شک آينده درخشاني در انتظار فوتبال خواهد بود و رقابت کنندگان همواره دنبال کسب علوم تازه و يادگيري خواهند بود.غيراز اين فوتبال ساکن خواهدشد چرا که وقتي رغيبي نباشد پيشرفتي هم حاصل نخواهد شد.
نظرات بینندگان