پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : مجموعه"خندهبازار" به كارگرداني "شهاب عباسي" اين روزها به يكي از پربينندهترين مجموعههاي تلويزيوني تبديل شده است. كساني كه جريان طنز را دنبال ميكنند، خوب ميدانند كه "خندهبازار" ابداع كننده جريان خاص و تازهاي در اين حوزه نيست.
"تقليد"، يكي از اشكال نمايشهاي ايراني است كه پايه آن بر آفرينش حضوري و بداههپردازي تقليدچيها استوار است. در تقليد، بازيگران با اتكاء بر توانمنديهاي فردي خود بر اساس گفت و گوهاي ارتجاعي و مبالغه در گفتار و حركت، سير داستان نمايش را پيش ميبرد. تقليد در شكل صحيح خود، بسيار مفيد و شاديبخش بوده و سرشار از انتقادهاي اجتماعي، اخلاقي و سياسي نسبت به طبقات مختلف و افراد گوناگون ميباشد، اما در شكل غلط و اشتباه خود نه تنها انتقادگر نبوده بلكه به عنوان عنصري ضدفرهنگي هم تلقي شده است.
در آغاز دهه هفتاد مجموعههاي طنزي در تلويزيون ايران متولد شد كه شديدا مورد توجه مخاطبان خود قرار گرفتند. مهران مديري ستاره اين مجموعهها بود كه تقريبا دو دهه بدون رقيب دوام آورد و جايگاه خود را حفظ كرد. اما مديري و به دنبال آن رضا عطاران، مهران غفوريان، داريوش كاردان و برخي ديگر از مجموعه سازان تلويزيون پس ازمدتي دريافتند كه دوره تصويريكردن لطيفهها و ايجاد موقعيت طنز به شكل آيتم تمام شده و لذا به سمت مجموعههاي داستاني رفتند.
مجموعههاي اپيزوديك همواره اين حسن را داشته كه به نويسنده و كارگردان فرصت ميداد ضمن تنوع دادن به اثرش، طرحها و ايدههاي مختلف را به كار گيرد و در نهايت پيامي اخلاقي را به آنها عرضه كند، اما جذابيت مجموعه"خندهبازار" مديون تقليد از شخصيتهاي شناخته شده و تمسخر برنامههاي محبوب ميباشد، هنري كه به دنبال پيشينه تقليد(آن هم در شكل نادرستش) وارد محكمترين بنيان اجتماعي يعني خانواده شده و به واسطه عدم آگاهي عمومي نسبت به پيامدهاي خطرناك آن به عنصري ثابت براي خندهتبديل شده و افراد نسبت به آن تمايل زياد نشان ميدهند. طنازان و تقليدچيهاي امروزي در دل خانواده با تقليد از خاله، عمو، دايي و عمه و... كار خود را شروع كرده و مورد حمايت و تشويق قرار گرفته و در شكل تكامل يافتهتر به ستارههاي سينما، ورزشكاران، هنرمندان و سياستمداران ميرسند. اين تقليد و تمسخر در حال حاضر به بزرگترين برگ برنده مجموعه "خندهبازار" تبديل شده و متأسفانه صفت ناپسند استهزاء به وجه غالب رسانهاي تبديل شده كه بيشترين نقش را در به وجودآوردن فرهنگ صحيح انتقاد برعهده دارد. با چنين رويكردهايي، آيا كاركرد اخير رسانه ملي همان است كه امام راحل"ره" آن را دانشگاه عمومي ايرانيان لقب داده بود؟
متأسفانه در اين سالها "پرتماشاگر بودن" پتكي بوده تا مسئولان تلويزيون (و در پارهاي موارد مسئولان سينمايي، تئاتري و فرهنگي جامعه) بر سر كساني بكوبند كه با پخش اين گونه مجموعهها و برنامهها، به واسطه ارزش پائين هنري و كيفيتيشان مخالف بودهاند، و از اين طريق از فشار نقدهاي وارد بر خود شانه خالي كرده و فرار كنند. گويا براي برخي از مسئولان هنري، كميت و كيفيت آثار تحت نظارتشان هيچ ارزشي نداشته و بهترين ملاك براي شناسايي قدرت مديريتيشان تنها تعداد تماشاگر و مخاطب آثارشان ميباشد.
اگر رويكرد رسانه ملي در جهت پخش مجموعههايي از اين است، انتقادي بوده و به دنبال نشان دادن ضعفهاي حاكم بر فضاي فرهنگي و ورزشي جامعه است، اولا آيا راه ديگري براي نشان دادن اين ضعفها نبود كه به سراغ چنين مجموعههاي نازل فرهنگي و تمسخرآميز رفتهايد؟ و ثانيا مگر اين برنامهها، برنامههاي توليدي آن سازمان نيست؟ آيا مجبوريد برنامه بسازيد كه بعد خودتان هم برنامههاي خود را مسخره و نقد كنيد؟!
شوخيهاي ساده و پيش پا افتاده با عادل فردوسيپور و برنامه نود، فريدون جيراني و برنامه هفت، احمد نجفي و برنامه صندلي داغ، ارائه كاريكاتورهاي سبك و گاهي توهينآميز از مسعود فراستي، علي دايي، حبيب كاشاني، مرتضي شايسته، رضا صادقي و... با آنچه در ديگر برنامههاي اينچنيني ديده ميشد تفاوت دارد. اگر در"ساعت خوش" مهران مديري با مرحوم منوچهر نوذري و مسابقهاش شوخيميكرد، جنس شوخي او با آنچه در "خندهبازار" اتفاق ميافتد متفاوت است. شوخيها در اين مجموعه دمدستي و سطحي است و گاهي در جهت توهين به افراد قرار ميگيرد.
متاسفانه سازندگان اين مجموعه با تكيه كردن به يك عادت ناپسند ايراني (مسخره كردن ديگران) به جاي از بين بردن اين عادت، دست به ساخت اين مجموعه زدهاند و از آن بدتر مسئولاني هستند كه با بيتوجهي هر چه تمامتر نسبت به جايگاه عظيم صدا و سيما و نقش آن نهاد در فرهنگسازي جامعه، معلوم نيست بر چه اصول اخلاقي تاكيد و تكيه دارند كه نتيجهاش اجازه توليد چنين برنامههايي ميشود! برنامهاي كه نه تنها به نفع جامعه نيست بلكه به توهين مستقيم به برخي از افراد ميپردازد.
به عنوان مثال يكي از افرادي كه مورد تمسخر اين مجموعه قرار گرفته، در انتقاداتي به جا عنوان كرده است:"متأسفانه خيلي چيزها را به مسخره گرفتهايم و با اين نوع از مجموعهها خيلي از حرمتها شكسته خواهد شد. آيا واقعا چنين كارهايي باعث خوشحالي مردم ميشود؟ اگر اين گونه است من راضيام، اما طنز با مسخرگي فرق د ارد".
وي در بخشي ازصحبتهاي خود اضافه كرده: براي صدا و سيما متأسفم كه به دنبال اسم خود، واژه اسلامي ميآورد و اينگونه عمل ميكند! اگر واژهاسلامي نبود هيچ صحبتي نميكردم، اما چون خود را منتسب به اسلام كردهايم حرف ميزنم. كجاي اسلام گفته ديگران را تمسخر كنيد؟ متاسفانه آقايان خيلي راحت نشستهاند و چنين كارهايي انجام ميدهند! اگر جرأت و قدرت داريد، اگر شرع به شما اجازه ميدهد، براي كلهگندههاي سياسي چنين كارهايي را انجام دهيد. آيا ميتوانيد؟ مسئولان خودسازمان صدا و سيما را نگاه كنيد. هزار و يك ايراد دارند اما كسي كه درباره ريخت، قيافه و شكل ظاهري آنها بحثي نميكند، اگر بحث شود خيلي از اين آقايان واويلا ميكنند. صدا و سيما كه مداوم نام اسلام را ميآورد كوچكترين نگاهي به مسائل اسلامي ندارد.
همين كارها باعث ميشود كه جوانان ما به بيراهه بروند. من مخالف طنز نيستم و با آن نيز موافقم اما طنز باتمسخر فرق دارد. طنز با مسخره كردن چيزهايي كه خدا به آدم ميدهد فرق دارد".
در نهايت اينكه تا اين خلق و خوي اشتباه بين مردم رايج باشد و مسئولان صدا و سيما در پي اصلاح خود و جامعه همت نكنند، بازار مجموعههايي از اين دست گرم خواهند ماند و به دنبال آن فيلمها و تله فيلمهايي ساخته خواهد شد كه رسانه ملي و شبكه نمايش خانگي را اشباع خواهد كرد.
* صفت ناپسندانه استهزاء به وجه غالب رسانهاي تبديل شده كه بيشترين نقش را در به وجودآوردن فرهنگ صحيح انتقاد برعهده دارد.
* آيا كاركرد اخير رسانه ملي همان است كه امام راحل(ره) آن را دانشگاه عمومي ايرانيان لقب داده بود؟
* در كنار نام صدا و سيما كلمه اسلاميآورده شده است. كجاي اسلام گفته ديگران را تمسخر كنيد؟
* جمهوری اسلامی / *ب.ع