arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۳۹۲۸۹
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: ۲۲ : ۱۴ - ۰۳ مهر ۱۳۹۰

بهتر است با طالبان مناظره کنند، نه با امثال من!

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
آقای شاداب، روزنامه نگاری افغان در یک پایگاه اینترنتی، در پاسخ مقاله چندی پیش من که «فضل الرحمان اوریا» را به علت اهانت و اتهام پراکنی به دولت و ملت ایران مورد انتقاد قرارداده بودم، خواهان مناظره با من شده است که ثابت کند ما «ایرانی ها در طول تاریخ پیوسته به افغانها بدی و ستم کرده ایم و هیچ نخواسته ایم آب خوش از گلویشان پایین برود و جالب اینکه مرا مورخ و روزنامه نگار نظام مستبد ایران خوانده و گفته است که کارگران افغانی در ایران استثمار می شوند».  این لقبی که او به من داده است، مرا خیلی خنداند زیرا به من نمی چسبد و نظام ایران هم مستبد نیست و قرار نبوده هر لغتی را که آمریکا و انگلیس و آدمهایی از آن کشورها درباره ایران بر زبان می آورند، فردی مانند ایشان غرغره کند و دوباره تحویل مردم بدهد.

حدیث نبوی است که «النعمتان مجهولتان صحة و الامان» یعنی نعمتهای ناپیدا، سلامتی و امنیت هستند و شوربختانه، کشور افغانستان، کشور دوست و همسایه قدیمی ما که همه مردمش مثل این آقا و دوستش آقای «اوریا» فکر نمی کنند و ما را نه دشمن بلکه برادر و دوست و غمخوار خود می دانند، هم از نعمت سلامت و هم از نعمت امنیت محروم است.

... و اما مناظره با این آقایی که خودش را «شاداب» خوانده و می خواهد مرا به راه راست هدایت کند، بی فایده است زیرا وسیله ای برای مناظره در دست نیست. حیف صفحات روزنامه قدس است صرف مباحثی شود که اول و آخر ندارد. شما می خواهید اثبات کنید، دشمن شما بوده ایم. بنده هم باید ثابت کنم روز روز است و شب شب.

اگر ما دشمن شما هستیم، پس چرا سه تا پنج میلیون افغان در ایران دارند زندگی می کنند، نان می خورند، خانواده تشکیل می دهند، بعضی از آنها دست به کارهایی می زنند که نام دیگر هموطنان زحمتکش خود را خراب می کنند؟

به قول خبرنگارقدس، افغانهای شاغل در ایران می گویند «ما کبوتر جلد ایرانی هستیم، برویم هم باز می گردیم»! این آقای «شاداب» از اول بد آغاز سخن کرد.

او نوشته است، شما برادران افغانی زحمتکش ما را که در ایران هستند، استثمار کرده اید ! خوب معلوم می شود این آدم هم از قماش همان «فضل الرحمان اوریا» ست که غرض و دشمنی از کلامش می بارید و دشمن را شاد می کرد. اما کار بدی کرد زیرا دویچه وله و صدای آمریکا جز اینکه او را آلت دست کردند، کاری در حق او نکردند. فکر می کنید این رادیوها و تلویزیونها سراغ من و امثال من نمی آیند؟ خیلی دوست دارند با من و امثال من هم صحبت کنند، اما ما این کار را نمی کنیم زیرا از کارهای آنها و دولتشان پی می بریم نظر خیر ندارند. اگر داشتند، یدکی ها و قطعات هواپیماهای مسافربری ایران را می دادند. اگر مردم ایران را دوست دارند، چرا دامنه تحریم دارویی و مواد موردنیاز مردم را افزایش می دهند؟ اما اینکه کارگران افغان در ایران کار می کنند و به بهای ارزان استثمار می شوند، این از آن دروغهای شاخدار است. مگر شهرداریها یا ادارات دولتی ایران که سهمیه کارگر برای مهاجران گذاشته اند و صد برابر آن سهمیه هر روز مهاجران به صورت غیرقانونی به ایران می آیند، وقت حقوق دادن بین کارگر ایرانی و افغانی فرق می گذارند؟

یک نمونه را نشان بدهید که به فردی بگویند چون تو افغانی هستی، نصف حقوق ایرانی به تو حقوق می دهیم. کارفرماهای خصوصی هم این کار را نمی کنند. با این تفاوت که کارفرمای ایرانی نسبت به تهیه جا و مسکن برای کارگر ایرانی تعهدی ندارد اما من هر جا رفته ام در هر نقطه ایران، دیده ام برای کارگر افغانی و حتی عائله او هم، کارفرمای ایرانی خانه و مأوا در نظر گرفته است.
ماشاء ا... این قدر در ایران به آنان خوش می گذرد که خود را کبوتر جلد می خوانند و هر طور دولت ایران تمهید می کند که به کشورشان بازگردند، باز نمی گردند.

خیلی ها از مردم از من گله می کنند چرا درباره افعال و اقدامات خلاف بعضی از مهاجران افغان مقیم ایران چیزی نمی نویسم. بخصوص ساکنان کمال شهر کرج، اما من حکم به کل نمی کنم و عقیده دارم همان طور که در میان هموطنان ما افراد ناباب و خلافکار وجود دارد ممکن است در میان این مهاجران که سی و چند سال است کشورشان دستخوش ناامنی و جنگ و آشوب بوده و خاطرات تلخ و دردناکی دارند، افرادی خلافکار باشند اما روی هم رفته افغانها در ایران مردمی کوشا و زحمتکش شناخته شده اند و اگر موارد استثنایی را کنار بگذاریم، مردم کوشنده و خستگی ناپذیری هستند اما من با این آقای «شاداب» که اول کلام می گوید، ایرانی ها، کارگران افغانی را استثمار می کنند، چه بحثی دارم؟

شخصی به دیگری که روی زمین دراز کشیده بود و آب می خورد گفت: این طور آب نخور، عقل از سرت می پرد. پاسخ داد: عقل چیست؟ گفت: همین طور آب بخور، نوش جانت!

حالا این آقای «فضل الرحمان اوریا» و وردستی ایشان آقای «شاداب امیر» چه خوبست بروند با طالبان مناظره کنند و آنها را راضی کنند دست از سر مردم افغانستان بردارند. فرض کردند با من مناظره کردند که از روز اول هر بلایی سر افغانستان آمد از ما ایرانی ها بوده است. چه فایده؟ این دروغها را چه کسی باور می کند؟

من افغانستان را از زمانی که امثال «فضل الرحمان» دبیرستان می رفته و امثال «شاداب» در گهواره بوده می شناسم. من تمام حوادث افغانستان را حفظ هستم، اما وقتی در همسایگی انسان خانه ای آتش بگیرد و اهل آن خانه دچار بلا و خطر شوند، انسان نمی تواند ساکت بنشیند.
اکنون هم می گویید آمریکایی ها متحد و دوست و غمخوار شما هستند. خوشا به حال شما! یاد آن گربه می افتم که در داستانها آمده، رفت دمش را به دم شتر گره زد تا از خطر محفوظ باشد. شتر پس از ساعتی برخاست، گربه از دم وارون و معلق در هوا ماند.

کسی رد می شد گفت این چه حالت است؟ گفت: این عاقبت پیوند با جانوران بزرگ است.
حالا چه عیبی دارد. بگذار آمریکا دوست و حامی شما باشد. چرا ما را متهم می کنید؟

* خسرو معتضد
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۱
حسن
|
AFGHANISTAN
|
۱۷:۳۶ - ۱۳۹۰/۰۷/۰۳
0
0
امیدوارم که نظر من را به معنای ضدیت با تمام ایرانیان نپندارید، اما فکر می کنم جوابیه ی آقای معتضد به آقای شاداب آن قدر از روی خشم نوشته شده که با وجود اینکه حساب ملت افغان را جدا از اقلیت جانی یا مغرض می داند در بعضی جملات همه را مورد تحقیر و اهانت قرار داده است.

به هر حال، نه افغانستان گربه است و نه امریکا شتر! البته من شخصا به این نظرم که این دولتمردانی که ما در افغانستان داریم یا درایت و استعداد استفاده متقابل از روابط با کشوری مانند امریکا را ندارند یا آن قدر کیسه های پول در هواپیما و کشتی و اتوبوس از "دولت"های به ظاهر دوست همسایه گرفته اند که نمی خواهند افغانستان روابط مفیدی با امریکا داشته باشد و گرنه داشتن روابط با کشوری مانند امریکا به مراتب می تواند مفید تر از داشتن روابط با کشورهایی است که برای ما بمب و تروریست می فرستند. البته مردم حساب جدای از دولت را دارند و بین مردم خوب و بد پیدا می شود.
نظرات بینندگان