پس از انتشار خاطرات روزانه آیت الله هاشمی رفسنجانی، «انتخاب» قصد دارد این بار بخش های گزیده ای از خاطرات دیگر شخصیت های مهم و تاثیرگذار کشور را روزانه، مرور و منتشر کند.
به گزارش «انتخاب»؛ در یادداشتهای علم، در تاریخ شنبه ۱۹ تیرماه ۱۳۵۳ آمده است:
امروز شاهنشاه تشریف ندارند و به شمال تشریف بردهاند ولی کارهای جاری من در جریان است. طبق معمول صبح عدهای را در منزل راه انداختم، بعد به دفتر آمدم. در دفتر هم پذیرایی داشتم، منجمله سفیر آمریکا به دیدنم آمد. شرح ملاقات او را فوری با عریضه عرض کردم و با هواپیمای مخصوص به شمال فرستادم. جوابهایی که فرمودهاند ضمیمه است و این جا میگذارم.
مطلب مهم دیگری نبود...
بعد جلسه هیاتامنای دانشگاه آریامهر بود. در همین بین هم وزیر خارجه، [عباسعلی] خلعتبری، را ملاقات کردم و اوامر شاهنشاه را ابلاغ نمودم.
در هیات امنای دانشگاه آریامهر طرح موقت تحقیقاتی که باید در دانشگاه آریامهر به وجود بیاید به تصویب رسید. امروز بنت، معاون خزانهداری آمریکا، هم حرفهای پرمعنی زده است که دیر یا زود باعث برخورد ما خواهد بود. معلوم نیست آمریکاییها دارند چه میکنند. کیسینجر به جایی رسیده که خیال میکند آنچه میگوید و فکر میکند صحیح است و هیچکس را یارای مقاومت با آن نیست. البته موفقیتهای چشمگیری هم در خاور دور و خاورمیانه داشته است. حالا که سیاست نفتی او با کنفرانسی که چهار ماه قبل راه انداخت که کشورهای مصرفکننده را در قبال تولیدکننده متحد سازد، شکست خورده است، قطعا دستبردار نخواهد بود.
از اخبار مهم جهان یکی لغو [تحریم صدور] embargo نفت از طرف اعراب به هلند است. دیگر رفتن کیسینجر به دادگاه، که شخصا رفت و البته تا حد زیادی باعث تخفیف سختگیریهای خودخواهانه دادگاههای آمریکا میشود (گو اینکه مربوط به واترگیت نیست و مربوط به شهادت درباره کسانی است که رفتند در محکمه طبیب روانشناس ببینند از الزبرگ جاسوس اسناد پنتاگون میتوانند سندی به دست بیاورند یا نه). دیگر اظهارات سفیر شوروی است درباره حل مسئله نفت به صورت دوستانه... و دیگر جواب ما به اظهار بنت معاون خزانهداری آمریکا میباشد.
[متن گزارش علم به شاه]
۱۹ تیرماه ۱۳۵۳
پیشوای بزرگ من
صبح امروز سفیر آمریکا از غلام وقت فوری خواست و به دیدنم آمد. وقتی آمد گفت: آمدهام به تو بگویم که کیسینجر مرا خواسته است که برای پارهای مذاکرات به واشینگتن بروم. آمدم توسط تو به پیشگاه مبارک همایونی گزارش بدهم که اولا چون حالا دو سفیر ما در ترکیه و سودان بر سر مسئله تریاک و محاکمه فدائیین احضار شدهاند، احضار من تعبیر و تفسیری نشود. ثانیا بگویم که برای کارهای جاری و [مشروع] legitimate هست! خوشبختانه در این چند روزه کار مهمی ندارم، یعنی ملاقاتی ندارم که اگر به هم بخورد، مردم بپرسند چرا به هم خورد. حتی خواستم فردا پنجشنبه بروم، چون پنجشنبه شب یک مهمانی به افتخار دکتر اقبال هست و من هم دعوت دارم، فکر کردم بمانم و آنجا هم بروم، بعد صبح روز جمعه حرکت کنم. مطلب دیگر من این است که نوشتهام و به تو میدهم (ضمیمه است) در خصوص تقاضای بحرین دایر به برچیده شدن پایگاه آمریکا. این کار به ما خیلی صدمه میزند. نه تنها به ما بلکه به شما و به تمام خلیج فارس لطمه میزند. ما خیلی میل داریم که حتیالامکان کمکی به ما بشود. پرنس فحد به ما قول داده است که به طور خصوصی با بحرینیها صحبت کند ولی تاکنون هیچ خبری نشده. البته میدانی که عربها یک چیزی میگویند و یک چیز دیگر عمل میکنند. غلام گفت: شاهنشاه من همیشه فرمودهاند که خلیج فارس باید از قوای خارجی مصفی شود ولی این در صورتیست که روسها این رعایت را بکنند که با این وضعی که در عراق پیش گرفتهاند خیلی بعید به نظر میرسد که چنین رعایتی بنمایند.
گفت: در نامه نخواستم تقاضای کمک بکنم و به آن صورت نوشتم. ولی خودم آوردم نامه را به تو بدهم که بگویم تا چه حد ما به این مسئله اهمیت میدهیم و اگر شاهنشاه کمک بفرمایند فوقالعاده ممنون میشویم. غلام گفت: اگر بحرینیها زیر بار هیچ جور توصیه نرفتند چه خواهید کرد؟ گفت: مسئله خیلی مشکل میشود، چون قطر که قطعا توافقی نمیکند، شیخنشینها هم هنوز دولت قابل اطمینانی با هفت نفر عضو نشدهاند که بتوانند تصمیمی بگیرند. عربستان هم وقتی بحرین چنین کاری کرد، نخواهد توانست عملی بکند. تنها راهحل این است که بحرین موضوع را به خصوص با تحولات اخیر خاورمیانه و طرفداری آمریکا از اعراب و رویه مصر و سوریه نسبت به آمریکا مسکوت بگذارد.
غلام گفت: البته موضوع را به عرض خاکپای همایونی میرسانم. البته خیلی میل داشت قبل از حرکت شاید اطلاعی از تصمیم شاهنشاه پیدا کند که غلام قول نداد.
ضمنا میگفت: تا آنجا که اطلاع دارد، امیر و ولیعهد موافق باقی ماندن پایگاه میباشند، ولی وزیر خارجه دوطرفه بازی میکند و رویه صریح و مطمئنی ندارد و نمیگذارد که اینها تصمیم بگیرند و میگوید از مجلس بیم دارد.
این خلاصه مذاکرات بود که عرض خاکپای مبارک رسید. وقتی خواست برود، غلام گفت: یک مشورتی میخواهم شخصا با شما بکنم، چون دیروز شاهنشاه به من فرمودند: معلوم نیست آیا کسالت رئیسجمهور قابل آن هست که ایشان احوالپرسی بشود؟ و آیا احوالپرسی باعث تشویش پرزیدنت نخواهد شد؟ اینها قابل مطالعه است. این است که من، حالا که دیدنم آمدید، از فرصصت استفاده میکنم از شما میپرسم آیا نظری میتوانید بدهید؟ قدری فکر کرد و بعد گفت: فکر میکنم به هر صورت پرزیدنت خیلی خوشحال بشود، منتها به صورتی باشد که حالا که بحمدالله کسالت رفع شده است. غلام یک پیشنویس تهیه کرده که به عرض مبارک میرسد و ضمیمه است. در صورتی که مورد تصویب ذات اقدس شهریاری باشد، به توشیح مبارک خواهد رسید.
راجع به آمدن سیمون به اروپا و مصر و عربستان سوال کردم که منظورش چیست. گفت: حقیقت این است که میخواهند سیمون یک تجربه پیدا کند! غلام گفت: در روزنامهها خواندم که برای تشویق عربستان در سرمایهگذاری در آمریکا میباشد. گفت: ممکن است چنین نظری هم داشته باشد. گفتم: پس چرا به اروپا میرود؟ آیا میخواهد امنیت اروپا را به قیمت نفت مرتبط سازد؟ گفت: فکر نمیکنم چنین مسئله[ای] در میان باشد، چون قیمت نفت به عوامل گوناگونی بستگی دارد که مهمترین آن موضوع طرز مشارکت عربستان با آرامکو میباشد. بعد هم [قیمت] buy back کشورهای عرب است و بعد هم مسئله اوپک. و به هر صورت قول میدهم وقتی برگردم، تو را کاملا راجع به این مسئله با کمال راستی و درستی آگاه سازم. آخر که میرفت، از غلام پرسید: آیا شاهنشاه جواب آخرین پیام پرزیدنت را مرحمت فرمودند؟ گفتم: بلی به گرمی هم مرحمت فرمودند.
فکر میکنم میخواست از مضمونش مطلع باشد که چون غلام اجازه نداشت به روی خود نیاورد. حالا اگر اجازه مرحمت میفرمایید قبل از حرکت بدهم ببیند و الا که هیچ لازم نیست. بسته به امر مطاع مبارک شاهنشاه محبوب معظم من خواهد بود. بیش از این قدرت جسارت ندارد و با تمام قلب پابوس است. غلام خانهزاد – علم
تلگرافی هم به احوالپرسی فرانکو تهیه شده و ضمیمه است که اگر مورد پسته بود، توشیح خواهند فرمود.
یادداشت های علم، جلد چهارم، تهران: کتاب سرا، چاپ سوم، ۱۳۹۳، صص ۲۷۵-۲۶۷