پس از انتشار خاطرات روزانه آیت الله هاشمی رفسنجانی، «انتخاب» قصد دارد این بار بخش های گزیده ای از خاطرات دیگر شخصیت های مهم و تاثیرگذار کشور را روزانه، مرور و منتشر کند
به گزارش انتخاب، در خاطرات اعتماد السلطنه دوشنبه ۱۹ تیر ۱۲۶۳ آمده است:
صبح بکمز آمد. گفت والدهات دیشب تب کرده و اغما دارد. صبح مرا خواسته بودند. پریشان شده علی را فرستادم. معلوم شد عالیه خانم دیشب تب کرده است. شکر کردم که بیچاره مادر پیر ضعیف من نبود. اما شکرم از این نبود که شاهزاده عالیه خانم ناخوش شده و مادرم نبوده است. چراکه من برخلاف مشهور به صدمه دشمن راضی نیستم، تا چه رسد به عالیه خانم که دوست من است. خلاصه بعد سلطنتآباد رفتم. دم باغ مشیرالدوله را دیدم که انتظار ورود موکب همایون را دارد. گفت دیشب شهر بودم. مرا خبر کردند آمدم. مدتی نشستم. شاه از در باغ مسجد ورود فرمود. هم به امر شاه رفتیم. معلوم شد با هزار قسم عمارت و حوضخانه و سردر و غیره که در سلطنتآباد دارند باز آفتابگردان [آفتابگیر] در جای گرم پر رطوبتزدهاند. خدمت شاه رسیدم تعظیم کردیم. از من سوال فرمودند دیروز کجا بودی؟ عرض کردم شهر کار داشتم. صدراعظم را هم دیدم. عصر دوشانتپه رفتم. بعد از مشیرالدوله پرسیدند تو کجا بودی؟ عرض کرد شهر بودم، احضار فرموده بودید حاضر شدم. فرمودند دیروز گفتم اگر رستمآباد هستی بیایی، اگر شهر رفتی کارت نداشته باشند، بیخود آمدی. بعد امینالدوله و امینالسلطان آمدند. با آنها خلوت شد. مشیرالدوله آمد پهلوی من نشست. بعد او هم احضار شد. شاه ناهار خواست. من سر ناهار رفتم. بعد از ناهار شاه برخاست از شدت گرما به حوضخانه بروند. امینالسلطان کاغذی که خودش نوشته بود به نظر شاه رساند. فرمودند بسیار خوب. تا وارد حوضخانه شدند مشیرالدوله آمد پهلوی من نشست گفت نشان شش هزار تومانی به جهت ولیعهد روس حاملم، روز شنبه خواهم برد و خطاب «آلتس» به من داده شد. در این بین دستخط شاه که به خط امینالدوله بود آوردند، به این مضمون: به واسطه انتساب به خانواده سلطنت خطاب اشرفی به مشیرالدوله داده شد. و در حاشیه به خط خودشان نوشته بودند: «اشرفی که فرنگیها آلتس میگویند.» خاطرم آمد میرزا حسین خان، صدراعظم، به توسط خود من به چه حیله این خطاب را از شاه گرفت و حالا به چه سهولت این خطاب داده میشود. میرزا حسین خان صدراعظم با کمال عداوت که با من داشت چهار پنج روز قبل از سفر اول فرنگ شاه مرا خواست، گفت میدانم تو با من بدی و من با تو بد، اما این کار به دست تو صورت خواهد گرفت، به شاه عرض کن. خانه صدراعظم بودم، ایلچی روس آنجا بود. میگفت میرزا آقا خان صدراعظم «آلتس» لقب داشت شما چند روز دیگر فرنگ خواهید رفت تکلیف ما چه است، با وجود داشتن منصب صدارت شما را که جناب که «اکسلانس» است نمیتوان نوشت. صدراعظم ساکت شد. جواب نداشت بدهد. من همین تفصیل را خدمت شاه عرض کردم. شاه در کاغذی قرمز خطاب به «آلتس» او را دستخط داد. من خودم حامل شدم. خلاصه دیروز و امروز سه منصب داده شد. ریاست قورخانه به آجودان مخصوص در عوض پانزده هزار تومان در هر سال پیشکش از تفاوت عمل، به مشیرالدوله خطاب «اشرفی» به مردک [دایی ملیجک]، پسر سید ابوالقاسم بزاز، «پیشخدمت».،
ص ۳۰۸