آنتوان گیوم اولیویه، سفیر و گیاهشناس فرانسوی که در دوره انتقال سلطنت از آقا محمدخان قاجار به فتحعلیشاه به ایران آمده، پایتخت تازه ایران را اینطور توصیف کرده است:
به گزارش انتخاب، وی در سفرنامه اش اینچنین تهران را شرح داده است: تهران در سطحی خوب و هموار که تمامی به خوبی آبیاری شده واقع است. در سه فرسخی آن و در جوانب شهر، کوهی است که همیشه برف دارد. کوه البرز در جانب شمال است... آقا محمدشاه که پایتخت خود را در این شهر قرار داد، به جهت سهولت امر مسافرین، کاروانسراهای خوب و مکانهای مرغوب در آن بنا کرد. چنانکه امروزه این محوطه بهترین شهرهای مملکت ایران شمرده میشود. ارک و عمارت شاهی کمال وسعت و نیکویی عمارت و زینت باغ و فراوانی آب را دارد. این ارک در طرف شمالی شهر واقع شده و به قدر ربع شهر بزرگی دارد و مانند خود شهر مربعالشکل، با دیوارهای بلند و عریض، و با خندقی پهن و عمیق، تمامی این حصار از گل ساخته شده بود.
حصار شهر که گفتیم، مربع است و به مقدار دو میل بیشتر دور دارد، اما به قدر نصف داخل آن مسکون نیست. گشادگیهای زیادی و جاهای خالی در آن فراوان است. باغهای وسیع مشحون به اشجار مثمره در آن بسیار است و در وسط هر ضلعی از حصار، دروازهای ساختهاند که به هنگام ضرورت و محاصره، به وسیله برجهای گرد و مدور که به قدر سیصد قدم بیشتر است، و دو سه اراده توپ در آنها توان جای داد، شهر و دروازهها محفوظ میمانند.
با وجود سعی و کوشش زیاد آقا محمدشاه که در ازدیاد جمعیت شهر به عمل میآورد و حمایت و اعانتی که از کسبه و تجار میکند – خاصه از آنها که به تازگی آمدهاند و در آن شهر مسکن میکنند – هنوز جمعیت آن در تاریخی که ما وارد شدهایم، علاوه بر پانزده هزار نفس نبود؛ قراول و عملجات دیوانی را نیز که به قدر سه هزار نفر میشدند، ضمن این جمعیت به شمار آوردیم.
مظنون چنین است که اگر اخلاف آقا محمدشاه در این شهر سلطنت کنند، جمعیت این شهر بسیار عظیم شود. وجود پادشاه خود اسباب جمعیت شهری میشود، زیرا بزرگان مملکت از اطراف به پایتخت آمده، خواستار التفات و مصاحبت شده و قرب جوار سلطان را اختیار میکنند و باعث زیادی جمعیت میشوند. همچنین در اینجا پول تمام مملکت که در پایه سریر سلطنت به مصرف میرسد، سبب جلب تجار و ارباب حرف و صنایع به پایتخت میشود.
هوای تهران سالم نیست. در اواخر تابستان در اینجا امراض خطرناک و نوبه و تب و لرز صفراوی عمومیت پیدا کرده که از آخر ژوئیه آغاز و تا اواسط زمستان دوام دارد. بدی و غیرسالم بودن هوای تهران در شدت گرمای تابستان به خود اهالی چنان معلوم و محقق است که در این فصل غیر از اشخاصی که به جهت لازمه شغل و امری مجبور به توقف باشند، یا بیچیزی و فقر مانع از حرکت گردد، کسی در شهر نمیماند. آنان که مجبور به توقف به جهت امری باشند عیال و اطفال خود را به دهاتی که در قرب شهر است، میفرستند. گاهی که فراغتی حاصل کنند، یک دو شبی به سرکشی عیال رفته و باز مراجعت میکنند. تا آخر ماه اول پاییز – که خطرناکترین اوقات است – در خارج بوده و بعد مجددا به شهر میآیند.
حرارت و گرمی در این شهر در ماه ژوئن و اوت که از اواسط سرطان [تیر] تا اواسط سنبله [] باشد، گرما به بیست و هفت تا بیست و هشت درجه میرسد و باد شمال که منظما در تابستان از جانب دریای خزر میوزد و هوا را معتدل میکند، قطع میشود، یا اینکه باد، شرقی یا غربی میگردد. اگرچه این امر، نادر وقوع یابد، اما در این صورت به بیست و نه الی سی درجه میرسد.
علاوه بر ناسازگاری هوا، بدی آب است که در مذاق، طعم آب مردابها را دارد. این از بابت اهمال در تنقیه قنوات و مجاری آبهاست که درست پاک نمیکنند. عموما آبهای ایران ملین و غیرهاضم است. آب تهران نیز چنین باشد. اما در مزاج اهالی مملکت به جهت اعتیاد، چندان اثری ندارد. آب تهران تمامی از جانب کوه البرز میآید و فراوان است...
منبع: ا. الیویه، سفرنامه الیویه، ترجمه محمد طاهر میرزا، تهران: اطلاعات، چاپ اول، ۱۳۷۱، صص ۶۷، ۶۹ و ۷۰.