arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۵۰۷۱۶۱
تاریخ انتشار: ۱۴ : ۰۰ - ۲۳ مهر ۱۳۹۸

خاطرات آیت‌الله هاشمی؛ ۲۱ مهر ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۵: وزیرکشور اجازه گرفت که مانع تحرکات بی‏‌اجازه حزب‌اللهی‌ها در اماکن عمومی و دفاتر شود، اخیراً حرکات مزاحم دارند

شب شورای عالی امنیت ملی جلسه داشت. بیشتر دربارة افغانستان بحث و نظر بر این شد که در نزاع جنگی طرفداران دولت با طالبان، در هرات اگر خود افغان‌ها فعال شدند، ما هم پشتیبانی لُجستیکی کنیم. سپاه پیشنهاد اجازه به‏کارگیری‌ توپخانه و محدودی افراد ایرانی را داشت‏که نپذیرفتم. قرار شد آقای [حسن] روحانی و آقای [علی] شهبازی، فردا برای گرفتن نظر رهبری به مازندران بروند. آیت‏الله خامنه‌ای گفته‌اند، با نظر من باشد؛ من موافق شرکت نیروهای خودمان نیستم.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

خاطرات آیت‌الله هاشمی؛ ۲۱ مهر ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۵: وزیرکشور اجازه گرفت که مانع تحرکات بی‏‌اجازه حزب‌اللهی‌ها در اماکن عمومی و دفاتر شود، اخیراً حرکات مزاحم دارندخاطرات مرحوم  آیت الله هاشمی رفسنجانی را از سال ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۵، هر شب منتشر می‌کند. پیشتر، خاطرات «آیت الله» از سال ۵۸ تا ۷۱ در «انتخاب» منتشر شده بود

به گزارش «انتخاب»؛ متن خاطرات آیت الله هاشمی در روز 22 مهر 1371 تا 1375 در زیر آمده است

 

سال ۱۳۷۱

روحانیون دفتر نمایندگی ولی فقیه در جهادسازندگی آمدند. قبل از جلسه، آقای [رجبعلی] حیدرزاده، [نماینده ولی‌فقیه در جهادسازندگی]، از عدم همکاری وزیر جهادسازندگی با آنها، خصوصی شکایت کرد. قبلاً آقای [غلامرضا] فروزش هم از عدم هماهنگی آنها شکایت کرده بود. در صحبت‌هایم، بر ضرورت همکاری و ضرورت وجود روحانیون در جهاد تأکید کردم.[1]
آقای [حمید] میرزاده، [معاون اجرایی رییس‌جمهور]، آمد و گزارش سفر همراه رهبری را داد و تعهدات را آورد که اجازه بگیرد. دربارة مسائل دیگر کشوری هم مطالبی داشت. شورای عالی اداری جلسه داشت. پیشنهاد وزارت کشور در مورد تسهیلات در تفکیک اراضی بدون سند مطرح بود که ناتمام ماند.
عصر در جلسه هیأت دولت شرکت کردم. استان شدن اردبیل تصویب نشد. کمک به کارخانه‌های تولید شکر از چغندر قند و کشاورزان از طریق وام تصویب شد.

 

سال ۱۳۷۲

از خانه به کارخانه سدید در جاده ساوه رفتیم. وسیع و عظیم است. لوله‌سازی و ریخته‌گری و ماشین‌سازی دارد. عمده سهام‌اش از بنیاد صدوق است. توضیحات دادند و از خطوط لوله‌سازی بازدید کردیم؛ برایم جالب بود. خط جدید روش اسپیرال [= درز جوش مارپیچ] را افتتاح کردم. می‌توانند لوله با قُطر پنجاه سانت تا دو متر از ورق کویل تولید کنند. با این صنعت می‌توانیم تمام نیازهایمان را خودمان تأمین کنیم. کارخانه دست دوم است و ارزان خریده‌اند. لوله‌های طرح آبرسانی تبریز را در دست دارند و با طرح آبرسانی وزارت نیرو هم قرارداد بسته‌اند. سپس از ریخته‌گری و ماشین‌سازی و نمایشگاه بازدید شد. مصاحبه‌ای کردم و برای کارکنان سخنرانی انجام دادم.[1] این کارخانه در دوران جنگ هم، مقادیر زیادی گلوله‌های خمپاره و توپ برایمان ساخت.
به دفترم آمدم. آقای [علی] نیازی، [رییس دادسرای نیروهای مسلح]، برای توضیح پرونده متهم به جاسوسی آلمانی آمد. او اخیراً بازداشت شده و مورد اعتراض شدید آلمان است. گفتم بی‌موقع اقدام شده و قرار نبود که فعلاً انجام شود. توجیه درستی نداشت؛
خواست به گردن آقای [مرتضی] آصفی، مدیرکل وزارت امور خارجه بیندازد که او هم تلفنی از خودش دفاع کرد و به گردن آقای نیازی انداخت؛ به نظر می‌رسد اشتباه از خود نیازی است و با عمد است.
عصر کمیته ارز جلسه داشت. درآمدها و هزینه‌ها بررسی و قرار شد که نیاز بازار داده شود و اقدام‌هایی برای محدود کردن تقاضای ارز انجام دهند. تا ساعت هشت و نیم شب کارها را انجام دادم و به خانه آمدم.

 

سال ۱۳۷۳

تا ساعت هشت صبح خوابیدیم. گزارش‌ها را خواندم. دیشب و امروز مقداری تلویزیون اندونزی را تماشا کردم. تعداد نُه کانال دارند که سه کانال آن خبری است. سرگرم‌کننده‌تر، متنوع‌تر و هنرمندانه‌تر از تلویزیون ما است.
برای مذاکرات و ملاقات‌ها به ساختمان دیگری در همین محوطه رفتیم. ابتدا ملاقات و مذاکره دسته‌جمعی داشتیم؛ فقط تشریفات بود و چند کلمه‌ای از وضع طبیعی و مبارزه با پشه‌ها صحبت شد. اندونزیایی‌ها رسم ندارند که مذاکرات مثل بسیاری از جاهای دیگر در اطراف میز باشد؛ گروه‌های تخصصی از وزیران و کارشناسان، جداگانه به مذاکره پرداختند و من و سوهارتو، به طور خصوصی مذاکره کردیم. در مذاکره ما، آقای سید حسین مرعشی، رییس دفترم، یادداشت برمی‌داشت و یک مترجم از ما و یک مترجم از آنها و یک یادداشت‌بردار از آنها بود. من به فارسی و او به زبان بومی خودشان حرف می‌زدیم و از طریق زبان انگلیسی متصل می‌شد.
ایشان جمع‌بندی از برنامه‌های پنج‌گانه پنج‌سال گذشته اندونزی بعد از سوکارنو، به اسم برنامه بیست و پنج ساله اول پرداخت و اهداف برنامه بیست و پنج ساله دوم را
بیشتر بر توسعه و ارتقای سطح زندگی دانست. درآمد سرانه مردم را فعلاً حدود هفتصد دلار گفت و دورنمای آینده را توصیف کرد. من هم تحلیلی از برنامه اول ایران و تعدیل اقتصادی و حرکت در جهت خودکفایی و کم کردن نیازهای وارداتی و ارزی را تشریح نمودم و او را تشویق کردم که از تجربه ما، خوب و بیشتر استفاده کند. وارد موضوعات خاص و جزیی نشدیم.
به اقامتگاه برگشتیم. سپس برای اقامه جمعه به مسجد استقلال رفتیم. جمعیت خوبی در نمازجمعه جمع بودند. بیشتر جوان بودند؛ منظم و بدون سروصدا. مسجد بزرگی است. دولت ساخته است. خطیب جمعه و امام جمعه یکی نبود؛ یکی خطبه خواند و دیگری نماز. خطبه‌ها کوتاه و عربی و فاقد مطالب اجتماعی و سیاسی، شامل حمد و ثناها و دعا و قرآن و نصایح اخلاقی اسلامی سطحی بود.
بعد از نماز، مردم با احساسات گرم به طرف من هجوم آوردند. سعی می‌کردند دستشان را به من برسانند. از جلوی صفوف مردم عبور کردم و به احساسات پاسخ دادم. کلمات الله‌اکبر و رفسنجانی و اسلام و ایران زیاد تکرار می‌شد. بیرون مسجد به احساسات مردم که در بالکن‌های اطراف ازدحام کرده بودند، پاسخ دادم.
وزیر همراه من، وزیر مسکن آنها بود که اطلاعات کمی داشت؛ حتی خیال می‌کرد سطح زیربنای مسجد پنج‌هزار متر است و در عین حال می‌گفت، صد هزار نفر برای نماز ظرفیت دارد؛ بعداً به ده هزار متر در سه طبقه اصلاح کرد. دربارة تعداد تولید آهن و فولاد کشورش هم بی‌اطلاع بود. گفت 22 میلیون تن سیمان تولید می‌کنند.
در محوطه باغ کاخ هم مسجدی دارند که جمع زیادی از مردم برای نماز جمعه اینجا آمده بودند. گفت در همه مؤسسات دولتی و سازمان‌ها، مسجدی برای نماز وجود دارد.
برای سفر به باندونگ، از مسجد یکسره به فرودگاه رفتیم. با دو هواپیما به باندونگ در 180 کیلومتری شرق جاکارتا، برای بازدید کارخانجات هواپیما و هلیکوپترسازی پرواز کردیم. با استقبال استاندار و مدیران کارخانه، به محل اداری رفتیم و توضیحات شنیدیم.
در سال 1976 تأسیس شده است. شانزده هزار نفر کارکن دارد. یک هواپیمای 36 نفره با شرکت اسپانیا مونتاژ می‌کنند. نیمی را اینها و نیم دیگر را آنها در اینجا و آنجا می‌سازند. خودشان یک هواپیمای پنجاه نفره طراحی کرده‌اند و بناست به‌زودی اولین فروند آن تولید شود؛ آن را هم با شراکت خارجی‌ها می‌سازند و موتور و اجزای الکترونیک آن وارداتی است. سه نوع هلی‌کوپتر پلیسی پل آمریکایی «سوپرپوما» فرانسوی مونتاژ می‌کنند.
از کارخانه و سالن‌های موتناژ بازدید کردیم. ماشین‌های زیادی دارند و سفارشات قطعه‌سازی برای بسیاری از هواپیماسازی‌ها و ماشین‌های بزرگ را می‌پذیرند. آقای سوهارتو گفت، تاکنون 4/1 میلیارد دلار سرمایه‌گذاری کرده‌اند. ما چند سوپرپوما از آنها خریده‌ایم، ولی پیش پرداخت را نداده‌ایم و معوق مانده است.
سپس با مینی‌بوس رفتیم و گشتی در شهر باندونگ زدیم. شهر تمیزی با خیابان‌های تنگ است. نماز عصر را نخوانده بودیم؛ عجله کردیم که به فرودگاه برسیم. غروب در مسجدی بزرگ و نوساز، نزدیک فرودگاه، نماز خواندیم. ناگهان باران سیل‌آسایی گرفت که مردم آن را به یمن قدم گفتند. از مقابل موزه‌ای که محل کنفرانس معروف باندونگ[1] است، عبور کردیم؛ فرصت بازدید نداشتیم. مغرب پرواز کردیم به سوی جاکارتا کمی خوابیدم. خسته بودم.
سپس آقای سوهارتو و خانواده‌اش آمدند؛ همسر و دو دختر و عروسش. میهمانی خانوادگی بود. از ما هم عفت و فاطی و فائزه و مهدی و فرشته و خانم نقاش و حسین و کاظم و علی بودند. مذاکرات زیاد خصوصی داشتیم. روی اجازه پرواز ایران‌ایر به جاکارتا و ساخت کارخانه نساجی در ایران، با شرکت آنها، تأکید کردیم.
خانم [سیتی هارتیناه، همسر آقای] سوهارتو گفت، مشغول احداث مزرعه‌ای توریستی است که تمام میوه‌های اندونزی در آن جمع است؛ به صورتی که توریست‌ها از درخت مورد دلخواه خود بچینند و بخرند. دیروقت خوابیدیم.

سال ۱۳۷۴

در گزارش‏ها، فشار نظامی طالبان بر کابل مورد توجه است. ساعت نُه صبح به دفترم رفتم. تا عصر یکسره به کارهای عقب‏مانده روزهای سفر پرداختم. عصر آقای [مهدی] صفری، سفیرمان در روسیه آمد. پیغامی از آقای یلتسین آورد، مبنی بر پیشنهاد روسیه به ایران، برای همکاری در آذربایجان و بوسنی، برای جلوگیری از دخالت آمریکا و ناتو. کلیات را پذیرفتم. مسأله را در شورای عالی امنیت ملی مطرح کردم؛ قرار شد موافقت با مذاکره را اعلان کنیم. گزارشی از پیشرفت همکاری‌ها با روسیه، در زمینه خریدکالاهای نفت و گرفتن نمونه‌های مهمی از موشک‌ها داد.
شب شورای عالی امنیت ملی جلسه داشت. بیشتر دربارة افغانستان بحث و نظر بر این شد که در نزاع جنگی طرفداران دولت با طالبان، در هرات اگر خود افغان‌ها فعال شدند، ما هم پشتیبانی لُجستیکی کنیم. سپاه پیشنهاد اجازه به‏کارگیری‌ توپخانه و محدودی افراد ایرانی را داشت‏که نپذیرفتم. قرار شد آقای [حسن] روحانی و آقای [علی] شهبازی، فردا برای گرفتن نظر رهبری به مازندران بروند. آیت‏الله خامنه‌ای گفته‌اند، با نظر من باشد؛ من موافق شرکت نیروهای خودمان نیستم.
از دیشب نیروهای‏افغانی از ایران به سوی هرات حرکت کرده‌اند و بیست کیلومتر پیشروی کرده و مواجه با دفاع طالبان، متوقف شده‌اند. آخر شب، وزارت اطلاعات خبر داد که عقب‏نشینی کرده‌اند. آقای [علی‏محمد] بشارتی، [وزیرکشور]، اجازه گرفت که مانع تحرکات بی‏اجازه حزب‌اللهی‌ها در اماکن عمومی و دفاتر شود. اخیراً حرکات مزاحم دارند

سال ۱۳۷۵

 

در گزارش‌ها، عقب‌نشينى طالبان در افغانستان و پيشرفت طالبانى‌ها در عراق، خبرهاى خوب است؛ سرعت پيشرفت طالباني بيش از انتظار است. آقاى [حسین] رحيم‌زاده، منشى جلسات هیأت دولت آمد و پيشنهادهای خام دربارة طرح فقرزدايى ارایه كرد.
در جلسه تنظيم بازار، وضع صادرات غيرنفتى بررسى شد كه رو به بهبود است. گزارش مُزد و مزيت كالاها و توليد و توزيع آلومينيوم داده شد. براى خريد بعضى از كالاها و انبار آن براى زمان كمبود، تصميم‌گيرى شد.
عصر در جلسه هیأت دولت، طرح فقرزدايى در دستور بود كه تصويب نموديم، به مدت پنج سال، تمام مردم زيرخط فقر را به بالاي خط فقر برسانيم که حقوق و مُزد و درآمد داشته باشند؛ عمدتاً از طريق ايجاد اشتغال و سپس بيمه و امداد و سپس اجراى بند جیم بودجه تنظيم شد

نظرات بینندگان