پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
پس از انتشار خاطرات روزانه آیت الله هاشمی رفسنجانی، «انتخاب» قصد دارد این بار بخش های گزیده ای از خاطرات دیگر شخصیت های مهم و تاثیرگذار کشور را روزانه، مرور و منتشر کند
به گزارش انتخاب، در خاطرات علم آمده است:
صبح به مانور نظامی رفتیم. مانوری که برای سه شبانهروز از طرف ارتش فارس تدارک شده بود. تم مانور، حمله عراق و دفاع ایران بود. عملیات خوب انجام میگرفت، مخصوصا تیراندازی هواپیماهای فانتوم خیلی دقیق و عالی بود. ما در داخل خاک دشمن چترباز پیاده کردیم. من دو یادآوری کردم که نمیدانم شاهنشاه خوششان یا بدشان آمد. اول اینکه عرض کردم: «مثل این است که دشمن هواپیما ندارد!» شاهنشاه خندیدند. فرمودند: «بلی فرض این است که ما قبلا فرودگاههای دشمن را از کار انداختهایم...» عرض دوم من هم این بود که «ما دشمنی را که در سراشیبی تپههای دشت ارژن [موضع گرفته است]، بمباران میکنیم تا نابود شود و بعد ما چترباز در پهنه دشت پیاده کنیم. مگر دشمن مغز خر خورده باشد که در خاک خودش قلل کوه و جنگلها را محل دفاع قرار ندهد و در دامنه صاف کوه مستقر شده باشد که ما به آسانی او را بمباران کنیم و از بین ببریم. به علاوه چطور بلافاصله بعد از اولین بمباران ما و اینکه نظر ما را دانست، از دامنه متفرق نمیشود.» باز هم شاهنشاه خندیدند. فرمودند: «این یک عمل نمایشی برای آزمایش تیراندازیهای مختلف است، جنگ حقیقی که نیست.» بعد که در اتومبیل نشستیم و به طرف هلیکوپتر میرفتیم، شاهنشاه نظرات نخستوزیر را پرسیدند. عرض کرد: «بسیار خوب و عالی بود.» به او فرمودند: «مثل اینکه علم یک شم نظامی یا عقل سلیم دارد.» ولی نخستوزیر معنی این فرمایش شاه را نفهمید، چون من عرایضم را بیخ گوشی گفته بودم.
ناهار شیراز آمدیم. بعد از ناهار شاهنشاه برای ملاحظه تانکهای چیفتین تشریف بردند... یک نمایش یکساعته هم در تالار نمایش دانشگاه پهلوی از طرف وزارت فرهنگ و هنر دیدیم.