خاطرات مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی را از سال ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۵، هر شب منتشر میکند. پیشتر، خاطرات «آیت الله» از سال ۵۸ تا ۷۱ در «انتخاب» منتشر شده بود
به گزارش «انتخاب»؛ متن خاطرات آیت الله هاشمی در روز ۲۰ آبان 1371 تا 1375 در زیر آمده است
سال 1371
كارها را به منزل آورده بودند. تا ساعت نُه صبح انجام دادم. به مركز مطالعات وزارت امورخارجه رفتم. شركتكنندگان در كنفرانس بانك توسعه اسلامى آمدند. [آقاي احمد محمد علي]، رييس بانك، صحبت كوتاهى كرد و آقاى [محسن] نوربخش، [وزير امور اقتصادي و دارايي] گزارشى داد. من هم دربارة توسعه منابع بانك و كارهاى ممكن براى بانك صحبت كردم.
سپس با [آقاي فتحالله جميل]، وزيرامورخارجه مالديو، [آقاي كبي الياشوروتي]، وزير اقتصاد كومور، و [آقاي كرفالا يانس]، رييس بانك مركزى گينه، كه نامه از رييسجمهورشان داشتند، ملاقات كوتاهى نمودم. سپس در سالن ديگر، با يكايك شركتكنندگان مصافحه و احوالپرسى كردم. سپس با آقاي حامد الغابد، دبيركل سازمان كنفرانس اسلامى ملاقات كردم. دربارة انتظاراتمان از كنفرانس فوقالعاده آينده كه به خواست ما، در شهر جده [عربستان سعودي]، بهمنظور كمك به مردم بوسنى و هرزگوين تشكيل مىشود و نظر ما نسبت به مسأله جزيره ابوموسى كه در هر مورد توضيح خواست، توضيح دادم.
ساعت يازدهونيم به دفترم رسيدم. با اعضاي شركت پيشگامان كه براى امور اقتصادى و اشتغال ايثارگران كمك مىكنند، ملاقات داشتم. تقاضاى كمك دولت از قبيل وام و امتيازات فراوان داشتند كه وعده كمك دادم.
تا ساعت هشت شب، كارهاى عقب مانده را انجام دادم و به خانه آمدم. در گزارشها، توافق اطراف جنگ در بوسنى براى آتشبس از فردا جلب توجه مىكند.
سال 1372
در گزارشها بحران يمن جلب توجه مىكند. دكتر روحانى، [دبير شوراي عالي امنيت ملي] آمد. در مورد مسأله مشاجره ميان مجلس و صداوسيما و راه علاج براى خاموش كردن سروصدا صحبت شد و نيز در خصوص مسأله انفجار در سفارت فرانسه و [دفتر] ايرفرانس [در تهران] و اينكه بايد به احتمال خرابكارى منافقين در روابط ايران و فرانسه توجه شود. مسأله بدهىهاى معوق و گزارش بررسى دبيرخانه [شوراي عالي امنيت ملي] در خصوص مسأله باخمن را داد كه بههم زدن روابط ايران و آلمان، مىتوانست از تبعات آن باشد. گفت تقصير آقاى آصفى، خيلى جدى نيست؛ گرچه قصور هست.
رؤساى دانشگاههاى آزاد اسلامى سراسر كشور آمدند. دكتر [عبدالله] جاسبى گزارش داد؛ 350 هزار دانشجو و 103 واحد دانشگاه و 100 هزار فارغ التحصيل تاكنون و برنامه پنجساله دوم، براى رساندن به 650 هزار دانشجو و 12 هزار استاد. من صحبت تأييدآميز و تشكر نمودم و قول كمك با وامهاى ارزان و تسهيلات ديگر دادم. سپس دكتر جاسبى آمد و براى سازمان جديد دانشگاه و كمكهاى ديگر تصويب گرفت.
مسئولين حزبالله لبنان آمدند. آقاى سيد حسن نصرالله گزارش وضع داد و دربارة برنامههاى آينده در صورت عقبنشينى اسرایيل از جنوب لبنان و يا به ثمر رسيدن تلاشهاى صلح با اسرایيل مشورت كرد كه نظراتى دادم. سپس در مذاكره خصوصى، براى بالا بردن حقوق نيروهاى نظاميشان، كمك بيشتر خواست.
آقاى سيد ساجد نقوى، ریيس تحريك نفاذ فقه جعفريه[= نهضت اجراي فقه جعفري] پاكستان و همراهان آمدند. گزارش عملكرد انتخابات پاكستان و وضع خودشان و از اختلافات آنجا و برنامه آينده و احتمال تأسيس حزب سياسى را داد.
عصر آقاى ناطق[نوري، رييس مجلس شوراي اسلامي] آمد. دربارة مسأله تحقيق و تفحص صداوسيما و سروصداها صحبت شد. دربارة تلاشهايى كه براى گرفتن زهر قضيه كرده و مشكلاتى كه از ناحيه اقدامات صدا برايش پيش آمده، توضيحاتى داد و از فعال شدن جناح تندرو كه اخيراً بعد از ملاقات آقاى [مهدي] كروبى با رهبرى مطرح شده و نيز تحركات سياسى آقاى رىشهرى اظهار نگرانى كرد و براى جامعه روحانيت مبارز كمك خواست.
سال 1373
با اذان صبح بيدار شدم و ديگر نخوابيدم. وقت تا ساعت هفت و نیم صبح، به استماع اخبار و خواندن گزارشها و اطلاعات داخلى و بررسی برنامههاى امروز گذشت. براى مراسم افتتاح پروژه گازرسانى به كرمانشاه رفتيم. مديران شرکت ملی گاز گزارش دادند. با فشار دگمهاى، مشعل گاز را روشن كردم و با سخنان كوتاهى تقدير نمودم. براى كرمانشاه كه سرد است، لولهکشی گاز مهم است.
به سوى پاوه پرواز كرديم. نزديك محل اجتماع مردم، روى تپهاى فرود آمديم. شهر و منطقه خيلى باصفاست؛ با كوههاى مرتفع و جنگلها و هواى خوب. مردم خيلى باشكوه استقبال كردند. اجتماع مردم، خيلى بيش از حد انتظار بود. سُنى شافعى و كُرد و اين همه اظهار عشق به نظام و من و شعارهاى پُرشور، جای تعجب داشت. بعد از مولودى خوانى و خيرمقدم و طرح خواستهها توسط فرماندار و امام جمعه و نماينده شهر، گزارش واگذارى مراتع، توسط آقاى [محمدتقی] امانپور، معاون وزير جهاد سازندگی قرائت شد و من اسناد را به پنج نماينده آنها اعطا کردم.1
قبل از سخنرانى سخت محصور شدم. احساس كردم كه قادر به سخنرانى نخواهم بود؛ مثل وضعى كه در املش گيلان برايم پيش آمد. گفتم جلسه را نگهداشتند و گفتند براى تماس تلفن فورى مىروم. رفتم به ترمينال مسافربرى نزديك محل سخنرانى و پس از ادرار، فوراً مراجعت كردم. معمولاً در ارتفاعات با هواى سرد و كم شدن تعريق، دچار ادرار زياد مىشوم.
سخنرانى گرمى برايشان كردم. از سوابق مقاومت آنها در برابر ضدانقلاب و دفاع در جنگ تحميلى قدردانى نمودم. 2 با بدرقه باشكوه، محل را ترك كرديم. قبل از ترك، در مستراحهاى مخروبه كنار پد هلىكوپتر، رفع حصر مجدد كردم.
به سوى جوانرود پرواز كرديم. اجتماع مردم جوانرود، از پاوه هم با شكوهتر بود و باعث تعجب من و همراهان شد. مطابق معمول همه موارد ديگر، دو فرزند شهيد دستهگل دادند و خيرمقدم گفتند. دختركي كوچك، دكلمه خوبى ايراد كرد.3 به احساسات پُرشور مردم جواب دادم. بعد از سرود، شعر و خيرمقدم امام جمعه و سرپرست فرماندارى و نماينده شهر و طرح خواستهها، مفصل سخنرانى کردم.4
بلافاصله به سوى محل سد گاوشان5 در شمال كامياران پرواز کردیم. در مسير استاندار و آقاى زنگنه، [وزیر نیرو] توضيح مىدادند. همه دشتها حاصلخيز و رودخانه و سرابهاى آب بود. به استاندار تذكر دادم كه مسير پيچ در پيچ رودخانهها را اصلاح كنند. در محل سد گاوشان، استاندار و مديران استان كردستان هم آمده بودند، چون در خاك كردستان است؛ گرچه آب به استان كرمانشاه منتقل خواهد شد.
نماز و ناهار و استراحت انجام شد. سپس وزير و مديران آب منطقه گزارش دادند و گفتند، 5/11 ميليارد مترمكعب آب، نزولات سالیانه استان است. ده سد بزرگ در دست مطالعه و اجرا دارند. در اينجا سدى به ارتفاع يكصدوسى متر خاكى براى تنظيم سيصد ميليون متر آب رودخانه گاوهرود و تونلى به طول 17 كيلومتراحداث میشود كه آب را به استان كرمانشاه منتقل مىكند. فعلاً اين آبها از طريق سيروان به عراق مىرود. از دهانه تونل دردستاجرا بازديد كرديم. منتظر رسيدن ماشينهاى پيشرفته حفار آلمانى هستند.
بهكرمانشاه برگشتيم. كنار ساختمان و بيمارستان چهارصدتختخوابى درحالاحداث فرود آمديم. مردم زيادى جمع شده بودند. مديركل مسكن و شهرسازی استان گزارش داد. بيمارستان عظيمى است.
به دانشكده جديدالاحداث فنى مهندسى کرمانشاه رفتیم. گزارشها را شنيديم. سپس به دانشگاه رازى، در اجتماع فرهنگيان و دانشگاهيان رفتیم. مديرانكل آموزش و پرورش، آموزش عالى و آموزش پزشكى گزارش دادند و خواستهها را گفتند. سرودى اجرا شد. جوايز را دادم و صحبت مفصلى نمودم.6
به دانشكده علوم قرآنى نوساز شهيد اشرفى رفتيم. آقاى [محمد] اشرفى[اصفهانی] گزارش داد. بازديد كرديم و من وعده كمك دادم. تا اينجا هم به دستور من، عمدتاً از اعتبارات بازسازى ساخته شده است. 7
جمعى از مديران بازسازى مناطق جنگى آمدند گزارش كار را دادند و من تشويقشان كردم. در شوراى ادارى استان، [آقای غلامرضا صحراییان]، استاندار صحبت كرد و گزارش كارها و طرح خواستهها را نمود و من هم صحبت كردم. وعده كمك دادم و نتایج برنامه پنجساله اول را تشریح کردم.8 به خاطر خستگى، برنامه بازديد موزه آثار جنگ را لغو كرديم.
سال 1374
از خانه به تالار وحدت رفتيم. مراسم شروع هفته كتاب بود. آقايان ميرسليم، [وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی] و [احمد] مسجدجامعي، [معاون فرهنگی وزیر ارشاد] گزارش دادند و من صحبت مفصلي كردم و بر احتراز از تنگنظري در برخورد با كتابها و اظهارنظرها تأكيد نمودم1 و از نمايشگاه بازديد كردم.
[آقای احمد علمالهدی]، سفير جديدمان در ناميبيا، براي خداحافظي و كسبنظر آمد. دكتر [علیرضا] مرندي، [وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی] و معاونان آمدند. ازبانك مركزي و سازمان برنامه شكايت داشتند؛ با هر دو تلفني صحبتكردم. جوابهاي روشني داشتند.
آقاي [کمال]خرازي، [نماینده دایم ایران در سازمان ملل] آمد. گزارش وضع آمريكا را داد و براي كارهاي آنجا كمك گرفت و نظر داد، دولت آمريكا كه در مسأله تحريم ايران ناموفق بوده، كمكم تغييرجهت ميدهد؛ ولي من چنين نميبينم و به نظرم ميرسد كه گامهاي جديدي در جهت فشار بر ايران بردارند.
ظهر مهدي از قول فرزند قذافي، [رهبر لیبی]، گفت كه عراق حاضر است، نظر ما را بپذيرد. عصر آقاي ميرزاده، [رییس سازمان برنامه و بودجه]، براي ادامه آمار و ارقام بودجه 1375 آمد. در جلسه هیأت دولت، چند تبصره را تصويب كرديم. در گزارشها آمده بود، پارلمان آلمان، به خاطر اظهارات من در مورد كشتهشدن [اسحاق] رابين، تصويب كرده كه آقاي دكتر ولايتي، در كنفرانس ديالوگ اسلام و مسحيت -كه قرار بود در آلمان برگزار شود- پذيرفته نشود و وزارت امورخارجه آلمان، در عكسالعمل نسبت به آن، اصل كنفرانس را به تأخير انداخته است.
فاطي براي سفر به سودان خداحافظي كرد. عفت از اينگونه سفرها كه باعث مشكلات براي فرزندانش و سعيد ميشود، ناراضي است؛ حق هم با اوست.
سال 1375
شركتكنندگان در كنفرانس [بينالمللى جامعه] اقيانوس هند آمدند. دكتر [علیاکبر] ولايتى، [وزیر امورخارجه] گزارش داد و من هم دربارة نتايج همكارىهاى منطقهاى صحبتكردم.1 سپس دكتر ولايتى آمد. راجع به سفر به تُركمنستان، براى وضع حقوقى بحرخزر و آمدن [برهانالدین] ربانى، [رییسجمهور افغانستان]، از افغانستان به ايران و رفتن به رُم صحبت شد. ستاد تنظيم بازار جلسه داشت. گزارش دادند كه صادرات غيرنفتى رشد خوبى داشته است. عصر در جلسه هیأت دولت، ادامه بحث بودجه بود. شب به خانه آمدم.