پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
پس از انتشار خاطرات روزانه آیت الله هاشمی رفسنجانی، «انتخاب» قصد دارد این بار بخش های گزیده ای از خاطرات دیگر شخصیت های مهم و تاثیرگذار کشور را روزانه، مرور و منتشر کند
به گزارش انتخاب، در خاطرات اعتماد السلطنه آمده است:
بنا بود شاه [به] دوشانتپه بروند و چند شب توقف فرمایند. صبح که من مصمم رفتن دوشانتپه بودم معلوم شد امروز موقوف شد. فراش به احضارم رسید. درخانه [دربار] رفتم. شاه زکام شدهاند. از رفتن امروز را ماندند. اطبا آمدند. هریک تجویزی کردند. ملکالاطبا آمد و رفت. شاه امینالسلطنه صندوقدار را خواست، به طور نجوا فرمود: «یک نشان تمثال مرا که خیلی کوچک باشد به جهت ملکالاطبا بده بسازند که واسطههای او مرا عاجز کردند.» من عرض کردم: «تمثال کوچک و بزرگ ندارد. مقصود تمثال است.» خلاصه شاه از وساطت امیناقدس [همسر شاه] عاجر شده به میرزا کاظم رشتی که اول شربتدار عیسی خان اعتمادالدوله، حکمران گیلان بود و از طبابت به جز قلنبهگویی هیچ ندارد، نشان تمثال میدهد! هذا علامهالانقراض سلطنه و انفعاله. خلاصه شمشیری مرصع به نایبالسلطنه دادند. ناصرالدوله، ولد نصرتالدوله فیروز میرزا [را]، که به سرداری و ریاست یک قسمت از قشون آذربایجان و تازه رسیده از تبریز، نایبالسلطنه حضور آورده. بعد وزرا آمدند. مرا تا یک ساعت به غروب مانده نگاه داشت. روزنامه خواندم. ژغرافیا [جغرافی] نوشته شد. عصر سواره بدون اینکه پیاده شوم عیادت امینالملک رفتم. مراجعت به خانه نمودم.