arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۵۳۷۰۴۳
تاریخ انتشار: ۰۱ : ۱۴ - ۲۸ اسفند ۱۳۹۸

4 قانوني كه مي‌توانيد با آن نجات پيدا كنيد

اضطراب عملكردي انطباقي دارد. همه ترس‌ها به نحوي براي بقا پايه‌ريزي شده‌اند. رفتار احتياط غريزي كه زمينه اضطراب مدرن است ريشه در شرايط زندگي بدوي و به خصوص زندگي قبيله‌اي و گروهي ميليون‌ها سال پيش بشر دارد. به نظر مي‌رسد تكامل به صورت ناخواسته در ما ظرفيتي براي اضطراب و اختلال اضطرابي ايجاد كرده است.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

اضطراب عملكردي انطباقي دارد. همه ترس‌ها به نحوي براي بقا پايه‌ريزي شده‌اند. رفتار احتياط غريزي كه زمينه اضطراب مدرن است ريشه در شرايط زندگي بدوي و به خصوص زندگي قبيله‌اي و گروهي ميليون‌ها سال پيش بشر دارد. به نظر مي‌رسد تكامل به صورت ناخواسته در ما ظرفيتي براي اضطراب و اختلال اضطرابي ايجاد كرده است.

اجداد ما آموخته‌اند «بهتر است امن باشي تا متاسف» بنابراين هر اضطراب مدرن را مي‌توان به يك مكانيسم بقا نسبت داد. تكامل اين نيست كه ما خوشحال و آرام يا بدون احساس گناه باشيم. تكامل به زنده ماندن مربوط مي‌شود و بقا فقط به يك چيز بستگي دارد، انتقال ژن‌ها. ژن‌ها مي‌خواهند زنده بمانند حتي اگر فرد در اين روند قرباني شود و انسان به صورت فوق‌العاده‌اي در هر يك از ما در طول اين ميليون‌ها سال يك يا چند كد DNA فرآيند بقا موفق بوده است.

به همين دليل در اضطرابي ثبت شده است، پس اضطراب ارثيه ژنتيكي ماست كه سهمي از آن طبيعي است و به بقا كمك مي‌كند و ما را از يك سري خطرات محفوظ مي‌دارد. اما بيش از يك حدي ديگر اضطراب بيمارگونه است..تكامل با اصل «بهتر است امن باشي تا متاسف» كار مي‌كند. تكامل تمايل دارد خطر را بيش برآورد كند بنابراين گوش به زنگي و پيش‌بيني خطر اقدامات حفاظتي براي بقاي بشر اوليه به شمار مي‌رفت. بشر اوليه براي حفاظت از جانش، براي حفاظت از شكارش و براي از دست ندادن داشته‌هايش در عصري كه هيچ امكاناتي نبود غالبا با گوش به زنگي و احتياط از خودش محافظت مي‌كرد.

برنامه‌ريزي تكاملي، اين را به صورت نرم‌افزاري در مغز ما قرار داده است؛ مجموعه پايدار از دستورالعمل‌ها براي برخورد با خطر در ذهن ما تعبيه شده است كه نه به صورت سيگنال هشدار‌دهنده بلكه بيشتر شبيه قواعد مطلق عمل مي‌كند. همان طور كه گفته شد اين بيش برآورد خطر براي بشر اوليه كاركرد بقا داشته ولي براي انسان امروز كاركرد بقاي خود را از دست داده و تبديل به اضطرابي غيرمنطقي و غيرواقع‌بينانه شده كه كنترل زندگي او را به دست گرفته است و اوست كه فرمانده تمام زندگي فرد است.

اين در حالي است كه آن حد از اضطراب كه فرد مي‌تواند آن را ببيند از وجودش آگاه باشد و به مديريت بهتر شرايط كمك كند اضطرابي طبيعي است. بايد ذهن‌مان را به گونه‌اي تربيت كنيم كه بتواند بين اضطراب طبيعي و اضطراب بيمار گون تميز قائل شود.

چه بايد كرد؟ مي‌دانم تحمل ابهام و بلاتكليفي براي اين نسخه ژنتيكي ما يعني اضطراب بسيار سخت است ما دوست داريم از وضعيت كنوني خود هرچه سريع‌تر رها شويم، بدانيم چه بايد كرد و بيماري كنترل شود.پزشكان و اپيدميولوژيست‌ها به دليل مسووليت اخلاقي و رسالت حرف‌هاي‌شان به منظور دادن اطلاعات صحيح و علمي مدام مي‌گويند اين ويروس جديد است و ما كامل آن را نمي‌شناسيم؛ همه يك صدا توصيه به شستن دست‌ها دارند تا همه با كمك هم ويروس را شكست دهيم.

اما مردم گروهي ماسك مي‌زنند، گروهي دستكش دست مي‌كنند، گروهي هم ماسك مي‌زنند و هم دستكش دست مي‌كنند و گروهي هيچ كدام را. همه با رعايت سطحي از بهداشت به منظور پيشگيري از خطر در مكان‌هاي عمومي شهر تردد مي‌كنند يا در محيط كار حاضر مي‌شوند.

اما پس از مدتي استفاده، پيامي منتشر مي‌شود كه دست روي ماسك به صورت زده شده، نزنيد اين خود عامل انتشار ويروس است. پوشيدن دستكش هم احتمال انتقال بيماري به ديگران را افزايش مي‌دهد و هم چون احتمال شستن دست‌ها را كاهش مي‌دهد در نتيجه خطر ابتلاي خود فرد نيز فزوني مي‌يابد و ما ملت سردرگم و كلافه از اينكه چه بايد كرد؟ در ميان ما افرادي هستند كه در تلاطم نمي‌دانم‌هاي زيادي گيركرده‌اند و ترديد و دودلي و اضطراب زيادي را تجربه مي‌كنند. اينها كساني هستند كه بر اساس كتاب قانون اضطراب عمل مي‌كنند.اما اين قوانين چه هستند؟

قانون اول سريعا خطر را تشخيص بده

بر اساس اين قانون بايد همه خطرات را پيش‌بيني كرد بنابراين تمام اطلاعات ممكن در مورد خطر را جمع‌آوري مي‌كنيد و هر چه در ذهن خطرات بيشتري را پيش‌بيني كنيد براي مقابله به آن آماده‌تر هستيد «امن باشي بهتر از اين است كه متاسف باشي» پس ذهن به ظاهر درگير استدلال مي‌شود به دنبال شواهد مي‌گردد كه بهتر بتواند پيش‌بيني كند اما در واقع فقط شواهدي را دنبال مي‌كند

كه توسط احساسات ارايه مي‌شوند به هنگام اضطراب تنها به دنبال شواهدي هستيم كه نشان مي‌دهد در خطر هستيم و در نتيجه تمام اطلاعاتي كه متخصصان مي‌گويند مثل با مشاهده تب، بدن درد و سردرد در خانه بمانيد و درمان علامتي كنيد را باور نمي‌كنيم و مي‌رويم به بيمارستان براي تشخيص بيماري به وسيله كيت‌هاي تشخيصي كرونا و حال آنكه هم محيط بيمارستان شلوع شده و ارايه دهندگان خدمات را با مشكل روبه‌رو مي‌كنيم و هم حضور در محيط بيمارستان خود ممكن است باعث انتقال ويروس كرونا يا ساير باكتري‌ها و ويروس‌ها شود

 

قانون دوم از خطر فاجعه بساز

هر نتيجه منفي كه پيش ‌بيني مي‌كنيد اگر به واقعيت بپيوندد، غيرقابل تحمل است. هر مشكلي فراتر از ظرفيت تحمل شما است. فكر مي‌كنيد تهديدات قريب‌الوقوع هستند و هيچ فرصتي براي صبر كردن نداريد تا بررسي كنيد كه آيا خطر محقق مي‌شود يا خير. هر تهديدي يك وضعيت اضطراري و وخيم است بنابراين ماندن در خانه و مداواي معمول بيماري غيرممكن مي‌شود بر اساس اين باور شما هرچه سريع‌تر بايد به بيمارستان مراجعه كنيد و از خطر فاجعه بار بروز كرونا پيشگيري كنيد.

قانون سوم شرايط را كنترل كن

ذهن مي‌گويد اگر اوضاع را كنترل نكنيد شما را در هم مي‌شكند.امنيت شما وابسته به اين است كه هر عاملي را در محيط زندگي‌تان كنترل كنيد. اين پيام در تضاد با واقعيت آشكاري است كه مي‌گويد عملا نمي‌توان همه‌چيز را كنترل كرد پس شما مدام در شبكه‌هاي مجازي مي‌گرديد و دنبال راه‌هاي پيشگيري از ابتلا به كرونا هستيد.

سير بخوريد، گرمي بخوريد و هزاران هزار نسخه ديگر. شما مدام مي‌خواهيد مطلب جديدي پيدا كنيد كه شايد بتوان خطر را كنترل كرد، حال آنكه كرونا ويروسي است كه با اين قبيل رفتارها نمي‌توان آن را كنترل كرد و بايد به دانش پزشكي و منابع علمي معتبر مثل سازمان بهداشت جهاني اطلاعيه‌هاي وزارت بهداشت و دانشگاه‌هاي علوم پزشكي اعتماد كنيم.

 

قانون چهارم اجتناب يا فرار كن

اگر كنترل كامل وضعيت غير ممكن است شايد تنها راه جلوگيري از اضطراب، دوري از موقعيت به صورت كامل باشد. فكر مي‌كنيد مي‌توان خطر را با اجتناب از آن حذف كرد بنابراين فكر مي‌كنيد با خروج از مناطق خطرناك مثل تهران، رشت، قم و شهرهاي ديگر مي‌توان از خطر فرار كرد. از سوي ديگر متخصصان به شما مي‌گويند با رعايت اصول ايمني مي‌توان فعاليت‌هاي كم‌خطر را انجام داد ولي ما از ترس خطر هيچ كاري انجام نمي‌‌دهيم واز هر خطري اجتناب مي‌كنيم؛ با اجتناب زندگي ما فلج مي‌شود و از نشانه‌هاي فلج شدن ترديد و دودلي است.

براي انجام هر كاري دودل هستيم براي خريد كردن ترديد داريد، چگونه برخورد كردن با پلاستيك‌هاي خريد، نحوه شستن ميوه‌ها و غيره در ما ترديد و دودلي ايجاد مي‌كنند و بسياري از مواقع ترجيح مي‌دهيم نخوريم، نخريم تا خطر را به حداقل برسانيم. بياييد كتاب قانون زندگي‌مان را عوض كنيم، مهم‌ترين عامل براي تغيير اين كتاب دست برداشتن از قطعيت‌ طلبي است.

 روزنامه اعتماد

نظرات بینندگان