arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۵۳۹۶۱۶
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: ۵۹ : ۲۳ - ۱۳ فروردين ۱۳۹۹

خاطرات آیت‌الله هاشمی؛ ۱۳ فروردین ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۶: با روحانی، برادر و همسرش مقداری در مورد احتمالات علت مرگ فرزندش مذاکره کردیم؛ سه احتمال برایشان مطرح است؛ خودکشی، خروج تیر از سلاح بدون توجه و وجود قاتلی ناشناخته / احمدآقا از عمل شوراى نگهبان و رد بسيارى از افراد اظهار ناراحتى كرد؛ صحبت اظهار اطاعت و عدم دخالت شد

ناطق نورى، تلفنى گفت، كرباسچي مانع الصاق پوسترهاى تبليغاتى بر ديوارهاى شهر مى‌شود؛ با اينكه حق دارد ولى مشكل آفرين شده / مهدی‌ كروبى، مشكلاتى را كه در انتخابات براى جناح‌شان پيش آمده است، تلفنى تشريح كرد، مطالب را به رهبرى منتقل كردم، براى فردا به ايشان و خويينى‌ها وقت دادند / اظهارات احمد جنتى و ادعاى مبهمِ داشتن پرونده‌هاى سنگين مالى و اخلاقى، بيشتر ردصلاحیت شدگان را عصبانى كرده، اينگونه مقامات نبايد اين چنين حرف بزنند
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

خاطرات آیت‌الله هاشمی؛ ۱۳ فروردین ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۶: با روحانی، برادر و همسرش مقداری در مورد احتمالات علت مرگ فرزندش مذاکره کردیم؛ سه احتمال برایشان مطرح است؛ خودکشی، خروج تیر از سلاح بدون توجه و وجود قاتلی ناشناخته / احمدآقا از عمل شوراى نگهبان و رد بسيارى از افراد اظهار ناراحتى كرد؛ صحبت اظهار اطاعت و عدم دخالت شدخاطرات مرحوم  آیت الله هاشمی رفسنجانی از سال ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۶، هر شب منتشر می‌‌شود. پیشتر، خاطرات «آیت الله» از سال ۵۸ تا ۷۱ در «انتخاب» منتشر شده بود.

متن خاطرات آیت الله هاشمی در روز ۱۳ فروردین ۱۳۷۶ که برای نخستین بار در «انتخاب» منتشر می شود، در زیر آمده است:

 

سال ۱۳۷۱
تا نزديك ظهر، بيشتر تلفن‌ها از نمايندگان رد صلاحيت شده بودند كه كارى براى آنها نمى‌توانم بكنم و از مذاكره، جز نارضايتى روحى چيزى به‌دست نمى‌آيد. آقاى [علي‌اكبر] ناطق نورى، تلفنى گفت كه [آقاي غلامحسين كرباسچي]، شهردار تهران، مانع الصاق پوسترهاى تبليغاتى بر ديوارهاى شهر مى‌شود؛ با اينكه حق دارد ولى مشكل آفرين شده است. به شهردار گفتم كه مدارا كند و در عين حال از ورود خسارت جلوگيرى شود.
از دفتر اطلاع دادند كه نمايندگان رد صلاحيت شده، از اظهارات آقاى [احمد] جنتى در مصاحبه ديروز كه به صورت كلى اتهامات مهم به آنها وارد كرده عصباني‌اند و خواستار اعلان كتبى اتهامات به صورت رسمى هستند. حسن، پسر آقاجلال، [محافظ]، آمد و براى شغل مناسب در شهردارى تهران استمداد كرد؛ فعلاً به صورت مأمور در جهادسازندگي كار مى‌كند.
آقاى [مهدي] كروبى، مشكلاتى را كه در انتخابات براى جناح‌شان پيش آمده است، تلفنى تشريح كرد. رد صلاحيت جمعى از سران و تأييد صلاحيت برخى از اعضاى مهم در تهران، باعث تفرقه شده و رد شده‌ها توقع دارند كه مجمع روحانيون مبارز هم در انتخابات كنار بكشد. علاوه بر اين، بعضى از نامزدهاى ليست آنها كنار كشيده‌اند و ليست ناقص شده است. از طرفى رهبرى دستور داده كه بايد مجمع روحانيون در انتخابات شركت كنند. از من توقع داشت كه براى حل اين مشكلات، با پذيرفتن صلاحيت جمع بيشترى از جناح آنها كمك كنم. مطالب ايشان را به رهبرى منتقل كردم. براى فردا به ايشان و آقاى [سيد محمد موسوي] خويينى‌ها وقت دادند.
عصر احمدآقا آمد و از عمل شوراى نگهبان و رد بسيارى از افراد اظهار ناراحتى كرد؛ صحبت اظهار اطاعت و عدم دخالت شد. آقاى [عبدالمجيد] معاديخواه آمد. از آقاي صدرايى در بنياد تاريخ شكايت داشت و انتظار عفو دارد.
تا شب تلفن‌هاى زيادى از ردي‌ها داشتم؛ براى من خيلى سخت و تلخ است. اظهارات آقاى [احمد] جنتى در مصاحبه و ادعاى مبهمِ داشتن پرونده‌هاى سنگين مالى و اخلاقى، بيشتر آنها را عصبانى كرده است. اينگونه مقامات، نبايد اين چنين حرف بزنند.
عفت و همراهان كه به گنبدكاووس رفته بودند، شب مراجعت نمودند. در اخبار و گزارش‌ها، مسأله تحريم ليبى در شوراى امنيت بود و قابل توجه است.

 

سال ۱۳۷۲
امروز در خانه بودم. وقتم به استراحت و مطالعه و قدم زدن در حياط خانه گذشت. بچه‌هاى محسن كه از رفسنجان برگشته‌اند، آمدند عيدى گرفتند و با عفت براى سيزده بدر به كرج رفتند. من و ياسر ناهار خورديم. عصر آقاى [عبدالمجيد] معاديخواه، [رییس بنیاد تاریخ انقلاب اسلامی] آمد. مجموعه انتشارات بنياد تاريخ را آورد و براى توسعه كار استمداد كرد.

 

سال ۱۳۷۳

امروز [سیزده بدر] هم مثل دیروز گذشت؛ با این تفاوت که دو ساعتی در دریاچه، به راندن قایق پدالی پرداختم. چند نفر از بچه‌ها هم با من بودند و آخر کار قایق دوم را هم که فرمانش خراب شده بود، یدک می‌کشیدیم. ورزش خوبی است. خیلی خسته شدم و از خواب قیلوله، برای رفع خستگی استفاده کردم.

بعد از ظهر، عفت و فاطی و سعید و بچه‌ها که از رفسنجان مراجعت کرده بودند، به ما ملحق شدند و دو سه ساعتی بودند. سپس با هم به تهران برگشتیم؛ چون معمولاً روز سیزده بدر، نزدیک غروب، راه‌های ورودی شهر ترافیک سنگین می‌شد، زودتر حرکت کردیم. در جنوب سد لتیان، اتومبیل حامل من پنچر شد. قدری صبر کردیم تا پاسداران چرخ را عوض کردند. ساعت شش‌وربع به خانه رسیدیم.

 

 

سال ۱۳۷۴

در خانه بودم. مى‌خواستیم به سد لتيان برويم، محافظان آمادگى نداشتند؛ به مرخصى رفته‌اند. ظهر بخشى از بچه‌ها آمدند. عصر عفت از گنبد مراجعت كرد و سر شب به ديدن خانواده امام رفت. گزارش‏هایي را كه آورده‌اند، خواندم؛ مطلب تازه‌اى نداشت. ايام عيد و سيزده[بدر]، با امنيت كامل گذشت.

 

سال ۱۳۷۵
تا شب در محل سد لتیان بودیم. آقای روحانی و برادر و همسرش آمدند. مقداری با ایشان در مورد احتمالات علت مرگ فرزندش مذاکره کردیم؛ سه احتمال برایشان مطرح است. خودکشی، خروج تیر از سلاح بدون توجه و وجود قاتلی ناشناخته. هر سه احتمال، بعیدات و مقرباتی دارند، ولی کشف حقیقت مشکل شده است. راه‌هایی برای پیگیری در نظر است. دربارة انتخابات و آینده مجلس و ریاست‏ جمهوری و نیز مسایل روابط با آلمان مذاکره کردیم. بعد از ناهار، آنها رفتند.

عصر علی اخوی زاده، توضیحاتی دربارة تبلیغات و هزینه‌های انتخاباتی و  مقداری از وقت نیز صرف مطالعه تاریخ تمدن [ویل دورانت] شد. محسن و بچه‌هایش هم که از سفر برگشته‌اند، امروز به ما ملحق شدند. ساعت نُه و نیم به منزل رسیدیم. برخلاف انتظار، جاده‌ها شلوغ نبود.

 

سال ۱۳۷۶
سحر بيدار شدم و ديگر نخوابيدم. بيشتر وقت به مطالعه و قدم زدن گذشت. مقدارى از شاهنامه فردوسى - داستان سزارين مادر رستم هنگام تولد رستم- را خواندم و با مزاح با سزارين مريم، همسر ياسر، مقايسه كرديم! كتاب تاريخ تركمنستان را مطالعه كردم؛ نكات جالبى در ارتباط با برخورد دولت قاجار و امپراطور روسيه و انگليس بر سر رقابت در آسياى مركزى و به خصوص مسایل تركمن‌ها، توجهم را جلب كرد.
فائزه آمد. براى هزينه برگزارى مسابقات ورزش بانوان در ايران استمداد كرد؛ پس از اينكه دولت جديد پاكستان اعلام كرده كه عليرغم مصوبه دولت قبل، حاضر به برگزارى آن نيست. مقدارى وقت هم صرف تماشاى بازى واليبال پاسدارها كردم. حرفه‌اى نيست و كم‏كم چاق و كم‏تحرك شده‌اند. معلوم است كه به برنامه ورزش و بدن سازي، جدى عمل نمى‌كنند.
عصر ياسر و همسر و فرزند نوزادش آمدند. همين امروز از بيمارستان مرخص شده‌اند. اسم دخترشان را با پيشنهاد خودشان «ليلى» گذاشتيم. اذان و اقامه در گوش راست و چپش خواندم. شباهت واضحى به مرحوم والده‌ام دارد. مريم با اينكه با سزارين وضع حمل كرده، حال خوبى دارد.
فيلم جالبى كه در جريان رفتن به بيمارستان و بیهوشى و عمل سزارين توسط خانم دكتر [زهرا] وزيرى و بريدن ناحيه پایين شكم و بيرون آوردن بچه و بريدن و جداكردن جفت و سپس تميزكردن بچه و به صدا واداركردن بچه و بخيه‏‌كردن محل بريدگى و به‏ هوش‏ آوردن مريم و سپس شروع استفاده از شير مادر از روز بعد و آمدن بستگان براى تبريك خود ياسر و سارا و خانم پرستار تهيه كرده بودند؛ جالب است كه همه دست‏اندركاران زن بودند، به جز پزشک بیهوشى كه پس از بیهوش‏‌كردن، بيرون رفت و هنگام عمل جراحى، همه بدن ، جز همان نقطه بريدن، پوشيده بود. مراسم اذان گفتن من در گوش ليلي هم فيلمبردارى شد كه فوراً قابل نمايش شد و ما هم تماشا كرديم؛ اين هم از پيشرفت‌هاى مهم در صنايع تصويربردارى زمان ما است كه ژاپني‌‌ها پيشتازند.

نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۹
غیر قابل انتشار: ۰
فواد
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۱:۳۸ - ۱۳۹۹/۰۱/۱۵
3
3
الان جواب بده با چه حقی از امکانات بیت المال استفاده کردی قایق دریاچه و.....
نظرات بینندگان