خاطرات مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی از سال ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۶، هر شب منتشر میشود. پیشتر، خاطرات «آیت الله» از سال ۵۸ تا ۷۱ در «انتخاب» منتشر شده بود.
متن خاطرات آیت الله هاشمی در روز ۱۴ فروردین ۱۳۷۶ که برای نخستین بار در «انتخاب» منتشر می شود، در زیر آمده است
سال ۱۳۷۱
در خانه بودم. بيشتر وقت به مطالعه و قدم زدن در حياط گذشت. سحر بيدار نشديم و بدون سحرى روزه گرفتيم.
مراجعه نمايندگان رد صلاحيت شده زياد بود. با آقاى [احمد]جنتى، تلفنى صحبت كردم و تذكراتى در مورد خطبه نماز جمعه ايشان دادم؛ اولين خطبهاى است كه به عنوان امام جمعه موقت تهران ايراد مىكنند. خواستم نمك بر جراحات آزردهخاطرها نپاشد.
آقاى [علياكبر] ناطقنورى از مزاحمت شهردارى تهران در مورد نصب پوسترهاى انتخاباتى نامزدها شكايت كرد. شهردارى مىگويد پوسترها را فقط در نقاط مشخص شده نصب كنند. به [آقاي غلامحسين كرباسچي]، شهردار تذكر دادم. او مىگويد ديوارهاى شهر را كه اخيراً تميز كردهايم، كثيف مىكنند. مقررات هم اجازه نمىدهد؛ قرار شد مدارا كنند.
عصر با اصرار وزارت امور خارجه، تلفنى با آقاى [هلموت] كُهل، صدراعظم آلمان [غربي] دربارة هماهنگى در ميانجيگرى در منطقه قرهباغ و ضرورت توازن در مبادلات دو كشور مذاكره كردم؛ فعلاً اين توازن به نفع آلمان بههم خورده است.
امروز در بسيارى از كشورهاى اسلامى عيد فطر است، اما تا ساعت يازده شب، رؤيت هلال شوال در ايران به اثبات نرسيد.
سال ۱۳۷۲
آقاى [مرتضي] ميرباقرى، دبير شوراى عالى جوانان آمد و راجع به نمودار تشكيلاتى و نحوه تشكيل جلسه شورا گفت. دكتر [مصطفي] معين، [وزير فرهنگ و آموزش عالي] آمد و راجع به تأسيس مركز ليزر با كمك پروفسور [علي] جوان و تقويت بودجه اعزام اساتيد براى فرصت مطالعاتى و تهيه مجلات علمي و كتب و بالا بردن حقوق اعضاي هيأت علمى دانشگاهها استمداد كرد.
دكتر [سيد محمدرضا] هاشمى[گلپايگاني، دبير شوراي عالي انقلاب فرهنگي]، براى دستور شوراى عالى انقلاب فرهنگى آمد. آقاى [عبدالحسين] وهاجى، [وزير بازرگاني] آمد. گزارش وضع نان و خريد كالاهاى اساسى و برنامه ماشينىكردن پخت نان را داد. سلمانى براى اصلاح آمد. از استخر استفاده كردم.
عصر با آقاى ماهاتير محمد، نخستوزير مالزى كه در رأس هيأتى همراه خانوادهاش به ايران آمده است، ملاقات داشتيم. مذاكرات دربارة توسعه همكارىها بود. آنها علاقه مند به فروش روغن نخل [=پالم] و استفاده از خاك ايران براى ترانزيت كالا به آسياى ميانه هستند.
شوراى عالى امنيت ملي، اولين جلسه خود در سال 1372 را داشت. دربارة [جمهوري]آذربايجان، افغانستان و روسيه و برخورد با تبليغات آمريكا و غرب و منافقين مذاكره شد.
شب به افتخار ميهمانان مالزيايي ضيافت شام دادم. سر ميز شام و قبل از شام سئوالات زيادى از آقاي ماهاتير محمد كردم. ارقام را به خاطر نداشت؛ در ملاقات با ايشان در اندونزى، او را مسلطتر يافته بودم. خانمهايشان هم همزمان ميهمان عفت بودند. شب عفت ديرتر از من رسيد و كلى حرف براى تعريفكردن داشت.
سال ۱۳۷۳
از ساعت نُهونیم صبح تا پنجونیم بعد از ظهر، کارهای دفتر را انجام دادم. دکتر [محمدحسین] عادلی، [رییسکل بانک مرکزی] آمد. گزارش مذاکرات دربارة معوقههای چندکشور و گزارش سفر به بحرین و تصمیمات همکاری پولی را داد. از آقای [مرتضی] محمدخان، [وزیر امور اقتصادی و دارایی]، برای ضعف هماهنگی گله داشت. دربارة تجدید حیات بانک استان صحبت شد؛ موافق نیست و معتقد است، مؤسسات اعتباری که بهزودی شروع به کار میکنند، جای خالی آن را پُر میکنند.
[آقای غلامرضا آقازاده]، وزیر نفت آمد. دربارة سفر به ترکمنستان در ارتباط با لوله گاز آنها صحبت شد. دربارة پالایشگاههای آبادان و هرمزگان و مسأله [فروش نفت به صورت] سیف ، فوب (FOB) و خرید فرآورده مذاکره شد.
[آقای علی صوفی]، استاندار کهکیلویه و بویراحمد آمد. پیشنهادهایی دربارة توسعه صنایع دستی و مراتعداری و دامداری و کشاورزی و راههای استان و مدارس شبانه روزی ارائه داد و خواستار تسریع سفر من شد.
آقایان [رضا] امراللهی، [رییس سازمان انرژی اتمی]، [مسعود روغنی] زنجانی، [رییس سازمان برنامه و بودجه] و [محمدحسین] عادلی، [رییسکل بانک مرکزی] آمدند. دربارة خرید نیروگاه اتمی از چین بحث شد؛ قرار شد پیگیری شود.
فرماندار قم آمد و از طرحهای مهم سد پانزده خرداد و نیروگاه و فاضلاب و... تشکر کرد. عصر هیأت دولت جلسه داشت. مقررات تعرفههای واردات را تکمیل کردیم و گزارش عملکرد بخش کشاورزی را شنیدیم.
شب میهمان آیتالله خامنهای بودم. دربارة سفرهای نوروزیمان، مصلای تهران، ضرورت کنترل قیمتها، مصارف ارزی، مسائل حج، اوپک و مزاحمتهای سعودی، کتاب تفسیر راهنمای من و مسائل دیگر مذاکره کردیم.
سال ۱۳۷۵
دیشب در خواب، بارش باران سیلآسا و مخربی را دیدم، ولی خودم میتوانستم پرواز کنم و آسیب نبینم. ساعت هشت ونیم به دفترم رفتم. دکتر [حسن] حبیبی، [معاون اول رئیسجمهور و عضو شورای نگهبان] آمد. راجع به شیوه بررسی انتخابات در شورای نگهبان، اظهار عدم رضایت کرد و گفت در مواردی تحمیل خواست شخصی بر مقررات پیش میآید؛ تلفنی به آقایان [احمد] جنتی و [محمد] امامی کاشانی تذکر دادم.
آقای [محمد] سعیدی کیا، [معاون بنیاد مستضعفان] آمد. در مورد اجرای بزرگراه [تهران-] شمال توسط بنیاد مستضعفان صحبت شد؛ اظهار خوشبینی کرد. آقای [علی] رازینی، رئیس دادگستری تهران آمد. گزارشی از اقدامات خود در این مسئولیت، منجمله حذف قضات نامناسب، کمک مالی برای استعفای قضات و محدود کردن دادگاههای علنی که آثار منفی حیثیتی برای نظام دارد و تحت کنترل درآوردن مرافعات مربوط به شخصیتها و مقامات را داد. من هم تذکراتی در مورد بعضی از اقدامات دادم.
شورای عالی بیمه [و خدمات درمانی]، در حضور من جلسه داشت. طبق گزارش دکتر [علیرضا] مرندی، [وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی]، از پیشرفت کار بیمه درمانی عمومی، روستاییان و خویشفرمایان استقبال نکردهاند. پیشنهادهایی در مورد فعالتر کردن و رفع موانع شد، ولی ناتمام ماند. بااینکه دولت، حدود هشتاد میلیارد تومان به این بخش کمک میکند، وزارت بهداشت، نگران کمی بودجه در صورت عدم تحقق بیمه همگانی است.
عصر آقای [علی] لاریجانی، [رئیس سازمان صداوسیما] آمد. در مورد تبلیغات انتخابات و اشکالاتی که تبلیغات صداوسیما در این خصوص داشت، صحبت شد. تقاضا داشت که در مورد حل مشکل اختلاف با مدیریت [سازمان عمران] کیش کمک کنم. نسبت به کمرنگ بودن تبلیغ طرح بازسازی مناطق جنگزده انتقاد کردم.
شورای عالی انقلاب فرهنگی جلسه داشت. در مورد عملکرد هیئت دانشگاهی، بحث ناتمام داشتیم و در مورد عملکرد هیئت اعزامی به پکن، قرار شد ضمن تذکر رفع اشکالات، از آنها تشکر شود. به خانه آمدم. فائزه آبگوشت تهیه کرده بود. مونا و حسن، [فرزندان فائزه] آمدند. با هم شام خوردیم.
سال ۱۳۷۶
ساعت پنج و نیم صبح، بر اثر خواب ناراحت كنندهاى بيدار شدم و ديگر نخوابيدم. در خواب مىديدم كه پس از انجام ديدارى از يكى از شهرهاى ايران، عازم خوزستانم و بنا بود با ماشين پژوى شخصى خودم كه قبل از انقلاب داشتم، سفر كنم؛ همان اولين ماشين پژوى 404 که داشتم. قرار شد حمامي بروم، در حالى كه جمع زيادى از همراهان در محل صرف ناهار منتظر ما بودند. به حمام رفتم. تأسيسات حمام به صورت غيرآشنا و خيلى مفصل بود. هر چه لباس بيرون مىآوردم، باز هم لباس ديگرى باقى بود و هر چه صابون مىزدم، كف نمىكرد و آب شيرها هم قطع مىشد. بعداً معلوم شد، يكى از كاركنان آن محل، عمداً دستگاهها را از كار مىانداخت؛ اسم او شبيه اسامى مسيحىها بود. ضمناً نگران زيادىِ تعداد همراهان و نبودن جا در اتومبيل بودم. آقاى [سیدکاظم] نورمفيدى، [امام جمعه] گرگان وگويا آقاى [عبدالمجید] معاديخواه هم مىخواستند همراه من به خوزستان بيايند. استحمام ناتمام بود كه از خواب بيدار شدم. احتمال دادم، صورتى از وضع كارهاى ناتمام و مسئوليتهاى دوران رياست جمهورىام باشد كه به زودى تمام مىشود.
عمده وقتم به مطالعه كتاب تاريخ تركمنستان گذشت و نكات جالبى هم در ارتباط با تاريخ ايران و تهيه مواد درس تاريخ بهدست آمد. پيام به جشنواره فيلم جوانان را اصلاح كردم. مقدارى هم راهپيمایى نمودم و قدم زدم. آب سد خيلى پایين است. رفتن تا لب آب و بالا آمدن، نوعى ورزش كوه نوردى شده و چون اين فصل بالا آمدن آب است، هر بار كه مىروم، نشانى مىگذارم و در دفعه بعدى، مقدار ارتفاع آب را مشاهده مىكنم. تقريباً روزانه 60 سانتیمتر بالا مىآيد.
دو شب پشت سر هم خواب ديدم كه در نزدیكى من، هواپيماهاى بزرگى كه از ايران نبودند، ساقط مىشدند و من و همراهانم، شاهد منظره سقوط و آتشگيرى آنها بوديم و گاهى مراكز محل سقوط هم آتش مىگرفت.