arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۵۴۱۱۶۲
تاریخ انتشار: ۵۹ : ۲۳ - ۲۰ فروردين ۱۳۹۹

خاطرات آیت‌الله هاشمی؛ ۲۰ فروردین ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۶: به محسن کنگرلو گفتم 380 هزار دلاری كه در زمان جنگ به خارج منتقل شده بود، برگرداند

آقاى [محسن]كنگرلو آمد و براى كار كمك خواست؛ قبول كردم وگفتم مبلغى ارز- سيصدو هشت هزار دلار- را كه در زمان جنگ به خارج منتقل شده بود، برگرداند.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

خاطرات آیت‌الله هاشمی؛ ۲۰ فروردین ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۶: به محسن کنگرلو گفتم 380 هزار دلاری  كه در زمان جنگ به خارج منتقل شده بود، برگرداندخاطرات مرحوم  آیت الله هاشمی رفسنجانی از سال ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۶، هر شب منتشر می‌‌شود. پیشتر، خاطرات «آیت الله» از سال ۵۸ تا ۷۱ در «انتخاب» منتشر شده بود.

متن خاطرات آیت الله هاشمی در روز ۲۰ فروردین ۱۳۷۶ که برای نخستین بار در «انتخاب» منتشر می شود، در زیر آمده است

 

سال ۱۳۷۱
آقاى [علي‌محمد]نوريان، [رييس سازمان هواپيمايي كشوري] آمد. گزارش وضع فرودگاه و پيشنهادها براى ساخت فرودگاه بين‌المللى امام خمينى و تعليم خلبانان سودانى و ساخت هتل در فرودگاه‌ها و درآمد تابلوهاى تبليغاتى و اجلاس هواشناسى در ايران و اختلاف با [آقاي‌ محمد سعيدي‌كيا]، وزير [راه و ترابري] و آقاى [حسن] شفتى، [مديرعامل شركت هواپيمايي هما] ، مطالبى گفت. براى اجازه فاينانس فرودگاه امام خمينى استمداد كرد.
آقاى [محسن]كنگرلو آمد و براى كار كمك خواست؛ قبول كردم وگفتم مبلغى ارز- سيصدو هشت هزار دلار- را كه در زمان جنگ به خارج منتقل شده بود، برگرداند.
سفير جديد ايران در كلمبيا، براى كسب نظر و خداحافظى آمد. آقاى [جليل] بشارتى، [رييس دفتر مناطق محروم نهاد رياست جمهوري] آمد و براى امور مناطق محروم، مبلغ دو و نيم ميليارد ريال، جهت ده‌ها طرح كوچك اجازه گرفت. مصاحبه‌اى در مورد انتخابات كردم
با [آقاي عبدالله نوري]، وزير كشور، دربارة مسايل انتخابات و با [آقاي علي فلاحيان]، وزير اطلاعات، براى برنامه بازديد مأموران سازمان ملل از آثار شرارت منافقين، مذاكره تلفنى داشتم.
دكتر [حسن] حبيبى آمد. تذكرات يك كارشناس در مورد سياست برخورد با مسايل آذربايجان، براى كنترل احساسات قومي‌گرايى را بيان داشت. دربارة مسايل جارى و تهيه سفارتخانه‌هاى كشورهاى اسلامى جديدالاحداث شمال و همچنين انتخابات مذاكره شد. عصر تا ساعت شش كار كردم و به خانه آمدم. مقدارى در حياط خانه قدم زدم. كوچك است؛ بايد دور زياد بزنم.

 

سال ۱۳۷۲
امروز در خانه بودم. صبح و عصر، رفت و آمد ميهمان‌ها زياد بود. مقدارى هم وقت صرف مطالعه مقالاتى براى كنگره شيخ مفيد نمودم؛ مقالات به نظرم جالب مى‌آيند.
عصر آقاى [علي] لاريجانى، [وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي] در مورد كيفيت كتاب و جزوه عملكرد [دولت سازندگي در] برنامه پنج‌ساله [اول] مشورت كرد. در مورد بعضى از مطبوعات مزاحم، نظراتى براى راه حل ابراز شد. محسن[هاشمي، رييس دفتر بازرسي ويژه رييس‌جمهور] آمد و راجع به مسأله دخانيات، متروي تهران و اصلاح خانه نوق گفت.

 

سال ۱۳۷۳

دکتر ولایتی آمد و گزارش سفر به پنج کشور آفریقایی را داد. گفت آنها خواهان همکاری بیشتر اقتصادی و تسلیحاتی هستند. هر جا که نمایشگاه عرضه کالاهای ایرانی برقرار شده، استقبال مردم بسیار خوب بوده است. خواستار سفر من به آفریقا شد.

تیمسار [منصور] ستاری، [فرمانده نیروی هوایی ارتش] آمد. اوضاع نهاجا و وضع آمادگی دفاعی و فعال‌کردن بسیاری از هواپیماهای عراقی و پیشرفت صنایع هواپیماسازی را گفت.

[علی‌بن‌خلیفه‌آل‌حتمی]، رییس مجلس قطر آمد. عوام است و حرف عادی را هم با اشکال می‌زند؛ مذاکرات تشریفاتی بود. [محمدصالح باسندوه]، وزیر امور خارجه یمن آمد و مشکلات اقتصادی و سیاسی کشورش، از جمله اخلال عربستان در سیاست یمن و مشکلات اختلافات رییس‌جمهور و معاونش را توضیح داد و تقاضای کمک ایران را داشت. دکتر ولایتی جداگانه گفت، هم کمک تسلیحاتی و هم اقتصادی می‌خواهند.

سفیر جدیدمان در سیرالئون برای خداحافظی و نظرخواهی آمد. گزارش کارهای جهاد و مدارس طلبگی را گفت. دکتر [حسن] حبیبی، [معاون اول رییس‌جمهور] آمد. گفتم سخنگویی دولت را فعال کند. از اظهارات آقای [علی‌محمد] بشارتی، [وزیرکشور] در مورد ماهواره انتقاد داشت.

عصر شورای عالی امنیت ملی جلسه داشت. دکتر ولایتی، تقاضای بعضی کشورهای آفریقایی برای خرید سلاح را مطرح کرد. اصل کلی فروش را تصویب کردیم که مورد به مورد، باید در شورای عالی امنیت تصویب شود. دکتر [حسن] روحانی، [دبیر شورای عالی امنیت ملی]، گزارش سفر سوریه و خبر سفر گروه‌های فلسطینی به لیبی را داد. سپس دربارة حج و عربستان مذاکره شد. سرشب با دکتر روحانی دربارة سمت ریاست مرکز تحقیقات استراتژیک [ریاست‌جمهوری]، برای آقای [عبدالله] نوری مذاکره کردیم. ساعت نه‌ونیم شب به خانه آمدم.

 

 

سال ۱۳۷۴

برای شروع طرح کمربند سبز که اطراف شهر، به کمک [سازمان حفاظت] محیط زیست و شهرداری انجام می‌شود، به بیرون اهواز رفتیم. با غرس نهال زیتون و نخل، کار را آغاز کردم. در بودجه، اعتباری برای پنج طرح در پنج شهر بزرگ دیده شده است. در مسیر از کنار پادگان بسیار وسیع ‌ارتش که زمین زیادی از شهر را دارد، گذشتیم.  قبلاً بیرون شهر بوده و اکنون جزو شهر است؛ زیادی است.

 سپس به پادگان لشکر ۷ ولی‏عصر سپاه، برای شرکت در صبحگاه مشترک رفتیم. سان دیدم و مراسم انجام شد. صحبت کردم و با تحلیلی از دوران دفاع و امید دادن به آینده و بی‏ثمر بودن تحریم آمریکا، بر ادامه راه تأکید نمودم.

به سوی سوسنگرد پرواز کردیم. از فضا، زمین‌هایی را که سیل اخیر آسیب زده، دیدیم.  هنوز در نقاطی آب وجود دارد. در مسیر کرخه، توضیحاتی از سوی [آقای مقیمی]، استاندار شنیدیم. استقبال مردم دشت‏آزادگان هم حیرت‌انگیز بود. عرب‌اند و بسیار پُرشور و حامی.  عشایر هر یک با پرچم خاص خود شرکت کرده بودند. علم‏ها مانع دید مردم می‌شد. به خاطر اهمیت حضور پرچم، مایل نبودند آنها را جمع کنند. سرودی دل‌انگیز، همراه هوسه اجرا شد. [آقای شیخ علی طرفی]، امام جمعه و [جاسم جادری]، نماینده شهر، خوب صحبت کردند؛ با اینکه نماینده، وابسته به جریان تندرو و اهل انتقاد است، اینجا جز تمجید، چیزی برای گفتن نداشت. من هم در سخنرانی توجه زیادی به منطقه نشان دادم با تکیه براهمیت سد کرخه که منطقه را پوشش می‌دهد و اجتماع و وفاداری اعراب را به رخ کشورهای عربی کشیدم.

بلافاصله به سوی دزفول پرواز کردیم. آقای میرزاده، [معاون اجرایی رئیس‏ جمهور]، برای افتتاح پروژه گازرسانی شهر رفت. در مسیر، آقای فروزش، [وزیر جهادسازندگی]، طرح‌ تثبیت شن‌های روان را نشان داد که بخشی از آنها را تبدیل به مزارع صیفی‏کاری کرده‌اند. در دزفول، استقبال خیابانی داشتند. چند کیلومتر خیابان‌ها، با شور و احساسات  فراوان، مملو از جمعیت بود، ولی ورزشگاه پُر نشده بود و خیلی طول کشید تا مردم برسند. بعد از خیرمقدم [آقای علیرضا صدرا]، نماینده و [آقای نوامام]، امام جمعه موقت و آقای [غلامرضا] فروزش و اجرای سرودی که به خاطر اشکال سیستم صوتی، خوب اجرا نشد، من صحبت‌ کردم و از مقاومت‌های جانانه مردم دزفول، به خاطر انقلاب در جریان موشک باران و گلوله‏باران در جنگ با  ۱۷۵ موشک و سه هزار گلوله توپ، تمجید نمودم.

سپس برای افتتاح سردخانه پنج‏هزار تُنی رفتیم. آقای [یحیی] آل‌اسحاق، [وزیر بازرگانی]، گزارش داد و من صحبت کردم. از بیمارستان در حال احداث بازدید داشتیم. برای تأمین تجهیزات استمداد کردند. ناهار را در پایگاه هوایی دزفول خوردیم. فرمانده جدید پایگاه، نیازها را  مطرح کرد. بعد از کمی استراحت، به محل سد کرخه پرواز  کردیم. آقای حجتی، مجری طرح، گزارش داد؛ پیمانکار سپاه پاسداران است. خصوصی گفت، مدیریت سپاه دچار ضعف است. با انجام انفجاری، ساخت سد آغاز شد. از کانال‌های عظیم انحراف رودخانه بازدید کردیم؛ خیلی عظیم است. در ساخت دیوارهای آب‌بند، دچار مشکل شده‌اند و از یوگسلاوی استمداد خواسته‌اند.

به اندیشمک پرواز کردیم. آنجا هم اجتماع خیلی پُرشور و عظیمی داشتند. بعد از اجرای سرود بانشاط، خیرمقدم [آقای موسوی]، امام‏جمعه و [سید جاسم ساعدی]، نماینده، سخنرانی کردم و به طرف شوش پرواز نمودیم. چون قرار بود در اهواز ، ساعت هفت و نیم، برنامه پخش مستقیم دربارة سدهای خوزستان داشته باشیم، صحبت را کوتاه کردم. در شوش هم مردم با استقبال وسیع، روی دست دیگران زده بودند. دختربچه شهیدی خیرمقدم جالبی گفت گفتم از رادیو پخش شود. آن قدر پُرشور بودند که صحبت را مشکل کرده بود؛ مثل آبادان. شاعری روحانی، شعری خواند و درخواست کرد که ریاست‏جمهوری مادام‌العمر به من بدهند. گفتم از این حرف‌ها نزنند. امام جمعه هم خیرمقدمی پُر از وصف و مدح گفت. صحبت کوتاهی کردم.

فوراً به اهواز پرواز کردیم. با تأخیر رسیدیم. برنامه پخش مستقیم تلویزیونی شروع شد. آقایان زنگنه، [وزیر نیرو]، فروزش،[وزیر جهادسازندگی]، رضایی،[فرمانده‏کل‏سپاه]، کلانتری،[وزیر کشاورزی]، حجتی، بی‏طرف و... صحبت کردند و سدهای کارون ۳ و ۴، کرخه و مارون و طرح نیشکر را توضیح دادند. در جریان گزارش‌ها، من سئوالاتی مطرح می‌کردم و در آخر هم چند دقیقه‌ای صحبت کردم.

سپس رفتیم و از کارخانه‌های فولاد گروه ملی و کاویان و مجتمع فولاد بازدید کردیم. اجرای پل ششم اهواز و کارخانه ۷۰۰ هزارتُنی فولاد اسفنجی را شروع کردند. تا ساعت دوازده شب طول کشید. با بدرقه رسمی به تهران پرواز کردیم. شام را در راه خوردیم.

 

سال ۱۳۷۵
[آقای نوح علی سلمان القضات]، سفیر جدید اردن برای تقدیم استوارنامه آمد؛ روحانی و استاد فقه و مُفتی است. نطق کوتاهی داشت و مذاکرات کوتاه بود. از حضور یک اسلام‌شناس به عنوان سفیر استقبال کردم. [آقای حاجی عبدالمکنی]، سفیر جدید برونئی آمد. استوارنامه را تقدیم کرد و تشریفات انجام شد. [آقای آلفرد انزو]، وزیر امور خارجه آفریقای جنوبی آمد. درخواست همکاری در محرومیت‌زدایی و مبارزه با قاچاق مواد مخدر و اظهار خوشحالی از پیشرفت همکاری‌ها داشت.

آقای [رسول] زرگر، معاون [عمرانی] وزیر کشور آمد. گزارش پیشرفت شهرهای کشور و خودکفا شدن اکثر آن‌ها را داد و برای تصویب بعضی از عوارض شهری استمداد کرد. آقای [محمدرضا] هاشمی گلپایگانی، [وزیر فرهنگ و آموزش عالی] آمد. گزارش امور وزارتخانه را داد و برای ریاست بعضی از دانشگاه‌ها و ایجاد یک معاونت جدید مشورت کرد.

عصر شورای اقتصاد جلسه با چند مصوبه داشت. شب به خانه آمدم. همسر شهید مطهری آمد و برای مشکلات زندگی استمداد کرد. فاطی، گزارش سفر به انگلیس و مالزی را داد

 

سال ۱۳۷۶
از خانه به مركز تحقيقات و طراحى خودرو [سایپا] در جاده كرج رفتيم. توضيحات مهندسان را شنيديم و از نمونه‌ها بازديد كرديم؛ يك نوع ون مدل‏سازي شده كه در خط توليد قرار خواهدگرفت.در جمع كاركنان، آقاى [محمدرضا] نعمت‌زاده، [وزیر صنایع] گزارش داد و من هم در سخنرانى كوتاه، تشويق‏شان كردم.
به دفترم رفتم. گزارش‌ها را ديدم. جلسه‌اى براى بررسى پيشرفت آمادگى‌ها براى برگزارى اجلاس سران سازمان کنفرانس كشورهاى اسلامى داشتيم. سه ساعت طول كشيد؛ براى پيگيرى كارهاى تجهيز هتل‌ها، ساخت اقامتگاه و سالن كنفرانس و تأمين نيازهاى حمل و نقل و تشريفات و مسایل امنيتى.
عصر در جلسه هیأت دولت مصوباتي داشتيم، منجمله تأسيس صندوق پس‌انداز براى كاركنان دولت كه به اندازه پس‌انداز آنها و حداكثر تا پنج درصد حقوقشان، دولت هم كمك كند و نیز در مورد ساخت هواپيماى جت مسافربرى با شركت روسيه. ساعت نُه و نیم شب به خانه آمدم.

نظرات بینندگان