پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
سرویس تاریخ «انتخاب»؛ صبح در منزل پذیرایی زیادی داشتم، منجمله یک نفر آخوند خراسانی که اوقاتم را تلخ کرد. اصولا آنها که در زندگیشان از جهل و نادانی مردم تامین میشود کمکم یک نوع عمل و حرف ساختگی جزء خمیره آنها میشود. حالا این مردکه یک تقاضایی از من دارد از اینجا شروع میکند و مشورت میدهد که من باید بیشتر به تظاهرات مذهبی بپردازم و چون تاکنون این کار را نکردهام، به این جهت در سالروز درگذشت مادرم مردم مشهد شرکتی نکردند. وقتی به او میگویم اتفاقا برعکس این بود. آن وقت میگوید: «خوب قلبا شرکت نکرده بودند.» مردکه پدرسوخته بیشرف، تو از قلب مردم چه خبر داری؟ بعد معلوم میشود با نماینده من در مشهد و بیرجند حرفش شده و تقاضاهایش انجام نگرفته است.
بعد شرفیاب شدم. خوب بود که لااقل قبل از شرفیابی قدری در گلهای کاخ گردش کردم و آرام گرفتم. کارهای جاری باز هم زیاد بود که عرض کردم. یک عرض کردم که شاهنشاه خوشحال شدند و عرض دیگر که ناراحتشان کردم. عرض اولم این بود که «امسال در فارس گندم زیاد است، شاید نیم میلیون تن اضافه داشته باشند. عزیزالله قوامی دوست من که دیشب آمده بود عرض میکرد باید از حالا فکر انبار بود، چون دولت خریدار منحصربهفرد اعلام شده، اگر انبار نباشد دچار ناراحتی خواهد شد.» فرمودند: «فوری با ولیان وزیر تعاون صحبت کن.»
عرض دیگر این بود که «در جلسه خانههای فرهنگ روستایی معلوم شد که روستاهای ایران فقط ۴ درصد برق و ۱ درصد آب آشامیدنی مطمئن دارند و این به کلی مغایر نظر شاهنشاه است. ما دو هزار خانه فرهنگ روستایی داریم و فقط در ۱۳۶ خانه برق هست.» فرمودند: «میدانم.» عرض کردم: «پس چرا اقدامی نمیفرمایید؟» فرمودند: «آخر باید شبکه برق به تمام ایران برسد.» عرض کردم: «در بعضی جاها هم که رسیده برای انشعلاب هر ده، وزارت آب و برق سی هزار تومان حق انشعاب مطالبه میکند. این کار که مضحک است، آن هم با این همه پول و مقدورات. به علاوه ۳ ریال کیلووات مطالبه میکنند.» فرمودند: «کار آسانی است و انجام میشود نگرانی ندارد.» دیگر عرضی نکردم. فقط عرض کردم: «باید دهات ایران متراکم شود و این دهات کوچک در بزرگها ادغام گردد و بعد همه دهات نوسازی هم بشود که این شکل بسیار بسیار ناپسند است.» فرمودند: «میدانم و درست هم میشود.» بعد مرخص شدم و به کارهای جاری رسیدم.