arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۵۴۶۶۸۲
تاریخ انتشار: ۲۶ : ۰۰ - ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۹

یادداشت‌های محمدعلی فروغی، دوشنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۲۹۸: سالارالسلطنه گفت از قراری که می‌شنوم شما خبط‌ها کرده، انگلیس‌ها را رنجانیده اید و کار خراب شده

بعد از ظهر سالارالسلطنه این‌جا آمد و گفت آمده ام تو را بردارم ببرم گردش کنیم و چای بخوریم. چون چیزی دستگیرم شده بود و می‌دانستم که حرف دارد قبول کردم. رفتیم در یک قهوه خانه چای خوردیم. گفت از قراری که می‌شنوم شما خبط‌ها کرده انگلیس‌ها را رنجانیده اید و کار خراب شده. شرح مفصلی در این باب و تاریخچه وقایع خودمان نقل کردم که ما خبطی نکرده ایم و کار هم خراب نشده. و نیز گفت بین هیئت شما و ممتازالسلطنه چرا صفا نیست؟ گفتم علت واقعی ندارد، الا این‌که ممتاز متوقع است ما بدون اجازه او آب نخوریم.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

یادداشت‌های محمدعلی فروغی، دوشنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۲۹۸: سالارالسلطنه گفت از قراری که می‌شنوم شما خبط‌ها کرده، انگلیس‌ها را رنجانیده اید و کار خراب شده

سرویس تاریخ «انتخاب»؛  صبح به تصحیح کتاب سبز و ترتیب دوسیه کار‌ها پرداختیم. ناهار دکتر کهن و دکتر کمبو مهمان ما بودند. القای این خیال را کردند که مسافرت خودتان را به میدان جنگ در روزنامه بیندازید و چنین کردیم.
بعد از ظهر سالارالسلطنه این‌جا آمد و گفت آمده ام تو را بردارم ببرم گردش کنیم و چای بخوریم. چون چیزی دستگیرم شده بود و می‌دانستم که حرف دارد قبول کردم. رفتیم در یک قهوه خانه چای خوردیم. گفت از قراری که می‌شنوم شما خبط‌ها کرده انگلیس‌ها را رنجانیده اید و کار خراب شده. شرح مفصلی در این باب و تاریخچه وقایع خودمان نقل کردم که ما خبطی نکرده ایم و کار هم خراب نشده. و نیز گفت بین هیئت شما و ممتازالسلطنه چرا صفا نیست؟ گفتم علت واقعی ندارد، الا این‌که ممتاز متوقع است ما بدون اجازه او آب نخوریم.
باری پس از چای گردش تا بوا دو بولن رفته با مترو مراجعت کردم. بعد از شام قدری با هم در باب سکوت طهران صحبت کردیم که یک ماه است از وثوق الدوله هیچ تلگراف نمی‌رسد. قریب بیست روز هم هست که از اعتلاءالملک هم خبری نیست و عقلمان به هیچ جا نرسید جز این‌که در طهران بحران باشد یا این که تلگراف توقیف می‌شود. این شق ضعیف است. یا تعمد می‌کنند که ما را بی تکلیف بگذارند. این هم بچه گانه است. در هر حال قرار شد تلگرافی برای استخبار به طهران بشود.
پریشب مستر مور و مشاور در مسائل سیاسی هم خیلی صحبت کرده بودند. مستر مور نصیحت می‌کرد که با انگلیس‌ها سازش کنید و هر طور هست یک بهانه پیدا کرده به لندن بروید. مشاور گفته بود با رفتاری که انگلیس‌ها با من کرده اند به لندن نخواهم رفت، مگر این‌که آن‌ها دعوت کنند. آخر شب با مشاور بیرون رفته تا اواخر گران بولوار راه رفته مراجعت کردیم

نظرات بینندگان