پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
سرویس تاریخ «انتخاب»: صبح قدری کار کردم. بعد به «کردی لیونه» رفته پول گرفتم و در بین راه قدری کتاب خریدم و به تئاتر فرانسه رفته برای جمعه بلیت خریدم.
بعدازظهر باز قدری کار کردم و عصر گردش رفته در یکی از مغازهها فوکل [یقة عاریه که با دکمه به پیراهن وصل می شود. - دهخدا] و زیرجامه و برتل [بند شلوار] خریده به منزل آمدم. میرزاحسین خان شام منزل نبود. مشاور [وزیر خارجه] اظهار کمردرد میکرد. خانم لهستانی که در ایام جنگ پرستار بوده آمد و به کمرش دوا مالید. خودش هم اظهار کسالت میکرد و میگفت: «طبیب آپاندیسیت تشخیص داده و باید عمل کنم.» معلوم شد رحیمخان نوکر مشاور این خانم را نمیپسندد و به میرزا عبدالحسینخان از معاشرت او ملامت کرده است.
در میان عملجات گفتگوی گرو است و اوضاع صنعتی خوب نیست.
منبع: یادداشتهای روزانه محمدعلی فروغی، به کوشش محمدافشین وفایی و پژمان فیروزبخش، تهران: سخن، چاپ هفتم، ۱۳۹۸، ص ۱۳۹.