arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۵۵۳۵۱۵
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: ۵۹ : ۲۳ - ۱۵ خرداد ۱۳۹۹
تورق خاطرات چهره ها در «انتخاب»؛

خاطرات آیت‌الله هاشمی؛ ۱۵ خرداد ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۶ / محمد يزدى، ریيس قوه قضایيه با خانواده‌اش آمدند‌ در محل وزارت نيرو استراحت كنند / از من استمداد كرد که خودسرى‌هاى گروه انصار حزب‌الله را كنترل كنيم / پيشنهاد داشت بعد از دوره رياست‏‌جمهورى، مسئوليت اداره قوه قضایيه را بپذيرم، گفتم با روحيه من سازگار نيست

«خاطرات آیت الله هاشمی»: ياسر از فرودگاه تلفنى خواست كه اجازه بدهيم تعدادى از متقاضيان حج كه در فرودگاه جمع شده‌اند و بعثه و سازمان حج موافق اعزام آنها نيستند، چون در برنامه نبوده‌اند و هواپيما هم ظرفيت خالى دارد، با آخرين پرواز بروند؛ موافقت كردم
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

خاطرات آیت‌الله هاشمی؛ ۱۵ خرداد ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۶ / محمد يزدى، ریيس قوه قضایيه با خانواده‌اش آمدند‌ در محل وزارت نيرو استراحت كنند  / از من استمداد كرد که خودسرى‌هاى گروه انصار حزب‌الله را كنترل كنيم / پيشنهاد داشت بعد از دوره رياست‏‌جمهورى، مسئوليت اداره قوه قضایيه را بپذيرم، گفتم با روحيه من سازگار نيست

خاطرات مرحوم  آیت الله هاشمی رفسنجانی از سال ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۶، هر شب منتشر می‌‌شود. پیشتر، خاطرات «آیت الله» از سال ۵۸ تا ۷۱ در سرویس تاریخ «انتخاب» منتشر شده بود.

سرویس تاریخ «انتخاب»: متن کامل خاطرات ۷۱ تا ۷۶ (که به صورت اختصاصی در «انتخاب» منتشر می‌شود) در زیر آمده است

 

 

سال ۱۳۷۱
تا شب در لتيان مانديم. وقت به مطالعه و صحبت و قدم زدن و قايق سوارى و تماشاى جت اسكى سوارى مهدى و ياسر گذشت. هواى مطبوعى داشتيم. در جريان قايق سوارى، ارتفاعات اطراف درياچه را سرسبز و خلوت ديدم. به جز نقاط ابتداى ورودى آب و جنوب لواسان كه مردم هم از ساحل درياچه استفاده مى‌كردند، بقيه اطراف قرق است و گوشه‌هايى را ارتش و سپاه براى آموزش اشغال كرده‌اند.
آقاى [محمود] واعظى، [معاون وزير امور خارجه]، تلفنى براى سفر به فرانسه و بلژيك و مسأله گروگان‌هاى آلمانى سئوالاتى داشت. ظهر ياسر براى سفر به مكه خداحافظى كرد. عفت هم همراه او به تهران رفت. عصر ياسر از فرودگاه تلفنى خواست كه اجازه بدهيم تعدادى از متقاضيان حج كه در فرودگاه جمع شده‌اند و بعثه و سازمان حج موافق اعزام آنها نيستند، چون در برنامه نبوده‌اند و هواپيما هم ظرفيت خالى دارد، با آخرين پرواز بروند؛ موافقت كردم ولى بعداً آقاى [حسن] شفتى، [مديرعامل شركت هما] گفت تعداد آنها بيشتر است و بايد پرواز ديگرى ترتيب بدهيم. مواردى هم مثل اينها بوده‌اند كه مسئولان حج مخالفت كرده‌اند، از جمله همراهان دختران امام كه باعث شده دختران امام هم نروند. نهايتاً قرار شد وضع را به ستاد در عربستان بگويند؛ اگر موافقت كردند، ببرند. گفتند در صورت مأيوس شدن آنها، احتمال شلوغى در فرودگاه مى‌رود.

 

 

سال ۱۳۷۲
تا ساعت ده شب در لتيان مانديم. وقت به مطالعه و استراحت و پياده‌روى گذشت. با محسن مقدارى درباره بعضى از امور كشور صحبت كرديم. پس از نماز و شام به تهران برگشتيم. در گزارش‌ها عفو عمومى تاجيكستان و تشنج در مجمع قانون اساسى روسيه و بارش تگرگ بى‌سابقه در خوى جلب توجه مى‌نمايد.

 

 

سال ۱۳۷۳
تا عصر به استراحت و مطالعه و تنظيم تاريخچه زندگي‏ام پرداختم كه توسط دفتر نشر معارف انقلاب پيش‌نويس شده است. همچنین طرح كتاب سفرنامه‌ام به آسياى ميانه و قفقاز را خواندم.
محسن هم آمد و گزارش بازديد از معدن سنگ كلاردشت و تونل بين طالقان و كلاردشت را داد؛ توسط شرکت مترو در حال اجراست. نظر داشت كه احداث تونل، اقتصادى و به مصلحت نيست. دربارة معدن هم بايد بيشتر بررسى شود. توضيحاتي به او در مورد پيش‏نويس زندگینامه و نواقص آن دادم. عصر به خانه برگشتيم.

 

سال ۱۳۷۴
امروز وقت به مطالعه و قدم‏‌زدن و قايق‏سواري گذشت. گشتي در باغستان زدم و چند دانه‌اي گيلاس از درخت‌ها چيدم. در بازي واليبال پاسداران شركت كردم؛ يك گيم را برديم. انگشتم با ضربه توپ آسيب ديد، اظهاري نكردم.
با محسن مقداري دربارة مسایل جاري، منجمله ساختمان مصلاي تهران مذاكره كرديم. بچه‌ها به خاطر امتحانات، بيشتر سرگرم حاضركردن درس‌هايشان بودند؛ بعضي‌ها امروز نماندند. عصر به خانه آمديم. اينجا هم باران آمد.

 

 

سال ۱۳۷۵
امروز هم بيشتر به مطالعه و پياده‌روى گذشت. بچه‌ها از درياچه براى شنا و قايق‏رانى استفاده مى‌كنند. تاريخ تيمورخان صاحبقران را از روى روضه‌الصفا مى‌خوانم؛ خيلى عجيب است. ده‌ها سال مرتباً از سمرقند به اطراف و اكناف، به شرق و غرب و شمال و جنوب، لشكركشى و جنگ داشته و اصلاً آرام نمى‌گرفته است؛ اصولاً مغول‌ها چنين بوده‌اند.
ظهر آقاى [محمد] يزدى، ریيس قوه قضایيه با خانواده‌اش آمدند. در محل وزارت نيرو استراحت مى‌كنند. مقدار زيادى دربارة مسایل مهم كشور صحبت كرديم؛ فرصت خوبى بود. از اشكالات قوه قضایيه گفتم، منجمله از عملكرد افرادى جوان كه آميزه‌اي از سياسى‏‌كارى دارند كه نبايد قضا را به سياست آميخت. ايشان هم قبول دارند و گويا به خاطر ارتباطاتى كه مجموعه حقاني‌‌ها با دفتر رهبرى و بين خودشان دارند، آقاى يزدى مشكلاتى دارند. دربارة انتخابات و موضع‌گيرى يك طرفه همين‌ها و عدم توجه به تخلفات صداوسيما و سپاه و فشارآوردن روى تخلفات شهردارى هم بحث شد كه آقاى يزدى هم قبول دارند و از من استمداد كرد كه از طريق آيت‌الله خامنه‌اى، خودسرى‌هاى گروه انصار حزب‌الله را كنترل كنيم.
راجع به آينده كشور و مسأله رياست‏‌جمهورى هم مذاكره كرديم و نيز ايشان پيشنهاد داشت كه من بعد از دوره رياست‏‌جمهورى، مسئوليت اداره قوه قضایيه را بپذيرم كه گفتم با روحيه من سازگار نيست. دربارة مسایل انتخابات، به ايشان توضيح دادم كه از اول من با شركت كارگزاران مخالف بودم و راه حل را در اين مى‌دانستم كه چند نفر از افراد موردنظر آنها در ليست جامعه روحانيت [مبارز تهران] مندرج شود، ولى سرانجام با نپذيرفتن جامعه روحانيت و نيز تمايل رهبرى كه رقابت‌ها، صحنه انتخابات را گرم كنند، به اين نتيجه رسيديم.
بعضي كه تصور مى‌كردند [حزب] كارگزاران نمى‌توانند رأى زيادى جمع كنند، پس از مواجه‏‌شدن با استقبال جامعه از آنها، با طرح مسايل آرمانى در مقابل شعار سازندگى اينها، راه تضعيف‏شان را پيش‏‌گرفتند. عملاً صداوسيما، سپاه، شوراى نگهبان و قوه قضایيه هم در اين مسير افتادند و كار مؤثري نتوانستند بكنند. بعضى‌ها، اين اختلافات انتخاباتي را ظهوراتى از اختلاف نظر من و رهبرى مى‌پندارندكه درست نيست.

 

 

سال ۱۳۷۶
تمام روز در اقامتگاه بودم. وقت با قدم زدن در ساحل دريا و استراحت و مطالعه گزارش‌ها و بولتن‌ها گذشت. اصلاح كتابى كه دربارة هشت سال سازندگى دوران مسئوليت من است، وقت زيادى گرفت؛ سطحى است.
پرواز منظم مرغان توجهم را جلب كرد. در دسته‌هاى منظم كه اكثر آنها به صورت عدد ۸ پرواز مى‌كردند و يك مرغ جلودار است؛ گاهى آرايش به هم مى‌خورد و سريعاً منظم مى‌گردد.
بچه‌ها عصر براى ديدار بستگانشان رفتند و من تنها بودم. از استانبول، پيشروي سفر [ترکیه] اطلاع داد كه بهتر است سعى كنيم به برنامه شام آقاى [سلیمان] دميرل برسيم؛ مشكل اين است كه در آن عصر در تهران برنامه داريم.

 

نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۳
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۸:۵۲ - ۱۳۹۹/۰۳/۱۶
1
5
واقعا رازهای نهانی جالبی برای من خواننده از انتشار این خاطرات آشکار شد از سایت وزین انتخاب بسیار تشکر می کنم. یاد زمانهایی افتادم که چه بحث هایی با چه کسانی می کردم که شما دروغ می گویید و چه قدر ما فکر می کردیم و الان که این خاطرات را خواندم از دوستان قدیم که با آنها بحث می کردم خجالت می کشم. حق با آنها بود.
نظرات بینندگان