پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : صبح کار کردم و اصلاح ریش نمودم و سر راه مناظر پاریس خریدم. بعدازظهر بر حسب وعده چای منزل مسیو برژ، مستشار دیوان تمیز، رفتم. خیلی به مهربانی پذیرفت و کتاب به من داد و بعضی اطلاعات تحصیل کردم. از تنبلی و عدم لیاقت تونسیها بیان میکرد که فوقالعاده است. از مراکشیها خیلی تعریف میکرد و میگفت باهوش و کارکن هستند و به زودی این مملکت خیلی آباد خواهد شد و هنوز در میان ایشان صنعتگرها هست مانند چهارصد سال قبل و الجزایر متوسط بین این دو است و در هر حال به کلی فرانسه شده و خواهد شد. شام را زودتر خورده به اتفاق میرزاحسینخان و انتظام و مسیو پرنی به تئاتر فرانسه رفتیم. روز تولد کرنیل بود. نصف آخر «پسیشه» و تمامِ «نیکومد» را بازی کردند و یک زن و یک مرد هر کدام یک قطعه از اشعار کرنیل خواندند و مردی که میخواند خود را خیلی شبیه به کرنیل ساخته بود. در هر حال خیلی خوب بود. در«نیکومد» احساس کردیم که رومیها در پلتیک خیلی شبیه به انگلیسهای حالیه بودهاند.
امروز در پلاس دو لتوال زنی را دیدم که افتاد و بیهوش شد و مردم جمع شده به دواخانهاش بردند.
منبع: یادداشتهای روزانه محمدعلی فروغی، به کوشش محمدافشین وفایی و پژمان فیروزبخش، تهران: سخن، چاپ هفتم، ۱۳۹۸، ص ۱۴۱.