پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
سرویس تاریخ «انتخاب»: صبح از منمارتر به منزل آمده ساعت یازدهونیم به افیس دز اونیورسیته [احتمالا اداره کل آموزش و پروش یا چیزی شبیه به آن - انتخاب] به دیدن رئیس اداره که «پتیدوتایی» نام دارد برای کار معلمین رفتیم. کشتارهای جنگ قحطالرجال انداخته و کار را مشکل کرده است. در هر صورت مذاکرات لازمه در این باب کردیم.
بعدازظهر به واسطه بیخوابی کسل بودم، قدری خوابیدم. بعد از خواب به کتابخانه ریویر سراغ کتابهای اداری رفتم و برگشتم. با میرزا حسینخان و مشاور در مسئله کماندان مرسیه صحبت کردیم. چون به توسط مسیو پرنی اظهار کرده است که من از اداره بحریه خارج میشوم و قبل از آنکه شغل دیگر اختیار کنم حاضرم که چند ماه در خدمت ایران داخل شده در مسائل راهآهن و غیره مطالعات کنم. بالاخره قرار بر این شد که به طهران تلگراف کنیم. بعد با میرزا حسینخان قدری گردش کردیم و به باغ پاله روایال رفتیم. در عالم خودش شباهت به کاروانسرای مجمعالصنایع طهران دارد.
بعد از شام هم با انتظامالملک و عبدالحسینخان به گردش رفتیم. مشاور امشب شام مهمان بود. ویکنت ژاپنی در عوض رسالات برای ما کتاب فرستاده بود.
منبع: یادداشتهای روزانه محمدعلی فروغی، به کوشش محمدافشین وفایی و پژمان فیروزبخش، تهران: سخن، چاپ هفتم، ۱۳۹۸، ص ۱۵۲.