خاطرات مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی از سال ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۶، هر شب منتشر میشود. پیشتر، خاطرات «آیت الله» از سال ۵۸ تا ۷۱ در سرویس تاریخ «انتخاب» منتشر شده بود.
سرویس تاریخ «انتخاب»: متن کامل خاطرات ۷۱ تا ۷۶ (که به صورت اختصاصی در «انتخاب» منتشر میشود) در زیر آمده است
سال ۱۳۷۱
اول وقت خبر رسيد كه آيتالله [سيد ابوالقاسم] خويى در نجف رحلت كردهاند. با رهبرى در مورد تسليت و اعلام عزاى عمومى و جلسات فاتحه هماهنگ كرديم. من به آيتالله خامنهاى تسليت گفتم. راديو در هنگام خواندن پيام اشكالاتي در خواندن داشت، گفتم اصلاح كردند.
[آقاي ادواردو فلريو]، وزير امور خارجه هند آمد. براى هماهنگى در خصوص اجلاس سران كشورهاي جنبش عدم تعهد و همكارى دو جانبه آمده است؛ بيشتر براى كسب نظرات من سئوال كرد.
[آقاي آتاچاريف]، سفير جديد تركمنستان براى تقديم استوارنامه آمد. قبلاً معاون رييسجمهور بود. سابقه آشنايى با او دارم. مطالب زيادى مورد مذا كره قرار گرفت. [آقاي محمدحسن كاهين]، سفير اتيوپى براى تقديم استوارنامه آمد. مسلمان است و گفت شصت و پنج درصد مردم اتيوپى مسلماناند؛ گرچه اين سهم را در حكومت ندارند.
دكتر هاشمى [گلپايگاني] براى دستور شوراى عالى انقلاب فرهنگى آمد. اعضاي هيأت رييسه مجلس آمدند. بيشتر صحبتها درباره استيضاح چند وزير بود كه مخالفت كردم؛ از اينكه نتوانستهاند استيضاح وزيركشور را عملى كنند، بعضىهايشان ناراحت شدهاند. تأكيد كردم كه تندروى نكنند و شعاروار حركت نداشته باشند.
عصر هيأت دولت جلسه داشت. بحث كارگران خارجى در ايران و كارگران ايرانى در خارج و همچنين خريد كتاب خارجى براى دانشگاهيان در دستور بود.
شب با رهبرى جلسه داشتيم. دربارة بنياد شهيد، مجلس و دولت، سفر من، سياست خارجى، مسايل عراق و بحران يوگسلاوى سابق مذاكره كرديم.
سال ۱۳۷۲
در خانه بوديم. كارهاى دفتر را به خانه آوردند. وقت را به مطالعه و استراحت گذراندم. ناهار محسن و ياسر هم بودند. بچههاى محسن، عماد و علي هم بودند. عصر همه به كرج رفتند و من در منزل تنها بودم. قرار بود فاطى امشب برسد، نيامد. آخر شب با بلژيك، منزل قدسى، [خواهر عفت] تماس گرفتيم. معلوم شد که چهارشنبه خواهد آمد.
سال ۱۳۷۳
در گزارشها، روند اجرايى همكارى اردن و اسراييل و باز شدن مرزها و ملاقات ملكحسین، بهروايتى با حضور وزير امورخارجه آمريكا در عقبه مورد توجه است.
[آقایان مانوئل مارسلو کورتو و سرجیو توتیکیان]، سُفراى پرتغال و برزيل براى تقديم استوارنامه آمدند. مذاكرات تشريفاتى بود. دكتر حبيبى آمد. در مورد سفر چين و موارد مورد نظر در همكارىها و تهيه مقدمات سفر صحبت شد. در خصوص گرفتن كاخ رامسر از بنياد جانبازان براى تشريفات دولت و تعیین وزير صنعت پس از ادغام نیز مذاکره کردیم.
مسئولان بازسازى مناطق جنگى آمدند. گزارش دادند و نيازها را مطرح كردند. بناست سال 1374 تمام شود. عصر شوراى عالى انقلاب فرهنگى جلسه داشت. در مورد سهميههاى دانشگاهها و كنكور صحبت شد؛ قرارشد با حفظ سهميه رزمندگان، تجديد نظر شود.
سال ۱۳۷۴
[آقای کینتو موسکه]، نخستوزير اوگاندا آمد. مذاكرات دربارة همكاريهاي دوجانبه و جهاني و بين منطقهاي و آفريقا و سفر من به آنجا بود. [آقای موسی محمدمولا]، اولين سفير آفريقاي جنوبي براي تقديم استوارنامه آمد؛ هنديالاصل و دورگه و مسلمان است. كتابي از آقاي [نلسون] ماندلا آورد كه به خط خودش هديه كرده و دربارة مبارزات و زندگي اوست.
آقاي ميرزاده، [معاون اجرایی رییس جمهور] آمد. گزارش بازسازي را داد و دربارة مسئوليت سازمان برنامه و بودجه و همچنین تنظيم بازار صحبت شد. هيأت مديره شهرك مهديه قم آمدند. گزارش پيشرفت كار دادند و براي ادامه كار استمداد كردند. عصر در جلسه هیأت دولت، دربارة قيمت ارز و ... بحث شد. يكي دو روز اخير، ارز قاچاق گرانتر شده است.
تلفني با آیت الله خامنهاي در مشهد راجع به سازمان برنامه و بودجه مذاكره كرديم. آقاي [علی] لاريجاني، [رییس سازمان صداوسیما]، براي تأسيس تلويزيون ماهوارهاي براي اروپا استمداد كرد. احكام انتصاب آقايان [حمید] ميرزاده و [مسعود روغنی] زنجاني را براي سازمان برنامه و بودجه و مشاورت [رییس جمهور] تهيه كرديم، ولي آقاي زنجاني تقاضا كرد كه روز شنبه اعلان شود كه فرصت جمعكردن كار و وسایل را داشته باشد.
جواب نامه [آقای هلموت کُهل]، صدراعظم آلمان را تهيه كردم كه پس از ملاقات با خانواده [رون آراد]، خلبان مفقودالاثر اسرایيل در لبنان نوشته و از ايران براي پيداكردن او استمداد كرده بود. در اين جواب، با تذكر به اينكه «اگر آقاي كُهل با خانوادههاي چهار مفقودالاثر ايراني در لبنان كه هواپيماي جنگيشان هم به لبنان تجاوز نكرده است، ملاقات ميكرد، براي آنها هم تلاش داشت»، او را متوجه موضعگيري نادرستش نمودم؛ اگر بشود.
سال ۱۳۷۵
[آقاى ارواسكار ساريوسكى]، سفير فنلاند براى خداحافظى آمد. آقاى [ابوالقاسم] خزعلى آمد. يك نسخه دعاى حرز براى من آورد كه از حاج آقا مجتبى قزوينى گرفته و معتقد است كه اگر روز 19 فروردين بخوانم، هر دعايى را مستجاب است. خودش تعريف كرد كه پس از عمليات حلبچه خوانده و از خدا خواسته كه انتخابات بدون خطر بگذرد و بتواند سفرى بدون خطر به حلبچه داشته باشد؛ هر دو مستجاب شده است. گفت، آقاى [سیدعبدالکریم] كشميرى هم كه اهل معناست و مورد تأييد امام هم بوده، اين حرز را اصل مىداند و از قول ايشان نقل كرد كه انقلاب، عاقبت به خير است.
آقای [مراد] غياثالدين، ریيس پارلمان اسلامى انگلستان و جانشين مرحوم كليم صديقى، همراه پسر كليم صديقى، مدير هفتهنامه كرسنت كانادا آمد. توضيحاتى دربارة وضع مسلمانان انگليس و پارلمان داد و استمداد كرد. تا ساعت پنج كارها را انجام دادم و به محل سد لتيان رفتيم. تا شب عفت و بعضى از بچهها و بستگان هم آمدند. عصر مقدارى شنا كردم.
سال ۱۳۷۶
مطابق معمول هر روز، بعد از نماز صبح، چند آیه از تفسیر راهنما را براى اصلاح چاپ بعـد میخوانم. معمولاً در هر آیه چند عنوان جدید اضافه مى شود. تا سـاعت ده و نـیم در دفتـرم گزارش ها را خواندم.
اولین جلسه مجمع تشخص مصلحت در نظام مقر جدید و پس از دوره ریاست جمهـوریم تشکیل شد. آقاى خاتمى، [رییس.جمهور]، براى اولین بار شـرکت کـرد و طبیعـى کـه بـود کنار من بنشیند، ولى آقاى یزدى، [رییس قوه قضاییه] و آقاى ناطق [نوری، رییس مجلـس] مثل گذشته دو طرف من بودند و جاى آقـاى خـاتمى مناسـب نبـود. بـه همـین جهـت فـیلم جلسه با سانسور پخش شد.
بحث در کلیات اصلاح قانون مبارزه با مواد مخدر را داشـتیم؛ کلیـات در جهـت تـشدید مجازات تصویب شد. سپس مصوبه مجلس در مورد الحاق به کنوانسیون بین المللى حمـل و نقل که با مخالفت شوراى نگهبان مواجه شده، مطرح شد که نظر مجلس و دولت تـصویب شد. سپس مصاحبه رادیو تلویزیونی درباره جلسه مجمع داشتم.
آقاى درى نجف آبادى آمد. درباره پذیرفتن وزارت اطلاعات کـه آقـاى خـاتمى پیـشنهاد کرده، مشورت کرد. از مشکلات کار و عوض کردن شغل بى دردسر نماینـدگى مجلـس با شغل پر دردسر [وزارت] اطلاعات، نگران اسـت. گفـتم حـضورش در دولـت بـه مـصلحت است؛ گرچه آسایش مورد نظر را ندارد.
عصر آقاى [مسعود روغنی] زنجانى آمـد. از چـپ بـودن کابینـه اظهـار نگرانـى کـرد؛ بـه خـصوص کــه شــنیده اسـت کــه [آقایــان ســیدمحمد موسـوی] خــویینىهــا، [ عبدالواحــد] موسوی لارى و بهزاد نبوى ، به معاونتهاى سیاسى و اقتصادى و حقوقى منصوب مىشـودند. اظهار تمایل کرد که در مسئولیت جدید با من همکارى کند.
آقاى کمال خرازى، [وزیر امورخارجه ] آمد. راجع به سیاست خارجى در آینـده مطـالبى گفت. معتقد است که آمریکا با اعلان موافقت با عبور لوله نفت ترکمنستان از ایـران، تغییـر موضع در مورد ایران داده و خوب است که از ایران حرف مثبتى بشنود. گفت، مطلـع شـده بناست آقاى [بیل] کلینتون، [رییس جمهور ایالات متحده]، پیام تبریک بـراى آقـاى خـاتمى بفرستد که باید جواب مناسب داده شود. آقاى [مرتضی] محمدخان آمد. از توفیقات دولت و وفادارى و مطیع بودن خودش گفت. بنا دارد در دانشگاه مشغول شود. تا ساعت نه و نـیم شـب کارهـا را تمـام کـردم و بـه خانـه آمدم.