arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۵۷۶۱۸۶
تاریخ انتشار: ۵۹ : ۲۳ - ۰۲ مهر ۱۳۹۹
تورق خاطرات چهره ها در «انتخاب»؛

خاطرات آیت‌الله هاشمی؛ ۲، مهر ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۶: مسیح مهاجری از سپردن کار دبیرخانه مجمع تشخیص مصلحت به محسن رضایی انتقاد داشت / رئیس سازمان انرژی اتمی از انحصار کار نیروگاه بوشهر توسط روسیه که به آنها میدان باج‌خواهی و بهانه جویی می‌دهد انتقاد کرد

خاطرات آیت الله هاشمی: آقاى [سیدابوالفضل] موسوى‏ تبريزى، دادستان سابق ‏كل‏ کشورآمد. از آقاى [محمد] يزدى، [رییس قوه قضاییه] گله داشت كه استعفاى او را به سرعت پذيرفته است. عصر آقاى [محسن] قرائتی، [رییس ستاد اقامه نماز و رییس نهضت سوادآموزی] آمد. گزارش اقدامات براى ترويج نماز را داد و براى رواج نماز جماعت اول وقت در ادارات استمداد كرد و براى كار بيشتر در سوادآموزى كمك خواست.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

خاطرات مرحوم  آیت الله هاشمی رفسنجانی از سال ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۶، هر شب منتشر می‌‌شود. پیشتر، خاطرات «آیت الله» از سال ۵۸ تا ۷۱ در سرویس تاریخ «انتخاب» منتشر شده بود.

سرویس تاریخ «انتخاب»: متن کامل خاطرات ۷۱ تا ۷۶ (که به صورت اختصاصی در «انتخاب» منتشر می‌شود) در زیر آمده است
 
 
سال ۱۳۷۱
ساعت هفت و نيم به سوى دفترم حركت كردم. تا ساعت نُه صبح كارها را انجام دادم. خانواده‌هاى چندشهيد داده، به مناسبت روز ايثارگران آمدند. سرودى خواندند و گزارشى دادند. سپس من برايشان صحبت تسليت‌آميزي كردم. مجمع تشخيص مصلحت نظام جلسه داشت؛ با دو مصوبه كوچك.
عصر تا ساعت پنج كار كردم و به خانه آمدم. دكتر [حسن] روحانى، [دبير شوراي عالي امنيت ملي]، تلفنى خبر داد كه در آلمان، يك كارمند كنسولگرى ما را بازداشت كرده‌اند.
 
 
سال ۱۳۷۲
براى اقامه نمازجمعه به دانشگاه [تهران] رفتم. بيشتر وقت به استراحت و مطالعه گزارش‌ها گذشت. ظهر و شب، بستگان میهمانمان بودند. محسن آمد و راجع به مترو و تعهدات معوق خارجى صحبت كرد.
 
 
سال ۱۳۷۳
جمعى از خانواده‌هاى چند شهيد داده آمدند. آقاى [محمدحسن] رحيميان، [رییس بنیادشهید]، صحبت كوتاهى كرد و من برايشان صحبت طولانى و تسليت‌آميز كردم. استاندار و نمايندگان استان ايلام آمدند. گزارش كارها و طرح‌ها و نيازها را دادند و براى سرعت اجراى طرح‌هاى مهم آب و خاك استمداد كردند.
آقاى [سیدابوالفضل] موسوى‏ تبريزى، دادستان سابق ‏كل‏ کشورآمد. از آقاى [محمد] يزدى، [رییس قوه قضاییه] گله داشت كه استعفاى او را به سرعت پذيرفته است. عصر آقاى [محسن] قرائتی، [رییس ستاد اقامه نماز و رییس نهضت سوادآموزی] آمد. گزارش اقدامات براى ترويج نماز را داد و براى رواج نماز جماعت اول وقت در ادارات استمداد كرد و براى كار بيشتر در سوادآموزى كمك خواست.
آقاى [سیدابراهیم] رييسى، [رییس جدید سازمان بازرسی کل کشور] آمد. توضيحاتى دربارة بازرسى كل كشور داد و از من كسب نظر كرد و براى كار بهتر و بيشتر استمداد نمود. گفتم با دقت عمل شود و از تبليغ و هياهو خوددارى کنند و مثبت و منفى، با هم در گزارش‌ها بيايد.
شب براى شرکت در ضيافت خانوادگى خانواده قذافى، به اقامتگاه سعدآباد رفتم. همسر و دو دختر و پسر و بستگانش هستند. از طرف ما هم اعضاى خانواده به جز محسن بودند. احوال‏پرسى و صحبت‌هاى معمولى داشتيم. شام خورديم و عكس يادگارى برداشتند. به خانه مراجعت كرديم.
روحيه خوبى ندارند؛ يك نوع نگرانى عميق در آنها مشهود است؛ شايد به خاطر تحريم بين‌المللى و نگرانى از آينده خودشان باشد. از من خواستندكه با كمك مصر، تلاش كنيم كه امكان پرواز به كشورهاى اسلامى به ليبى داده شود. عجيب است كه خيال مى‌كنند، ايران چنين قدرت اعمال نفوذى دارد.
 
 
سال ۱۳۷۴
از خانه به اجلاس‏ سراسري فرماندهان نيروي زميني ارتش رفتيم؛ تا ردة گردان جمع شده‌اند. قبل از مراسم از تانك ذوالفقار بازديد كردم و مانورش را ديدم. طراحي و ساخت جهادخودكفايي نيروي زميني است؛ قرار است امسال، صد فروند توليد بشود. در اجلاس، سرود و گزارش فرمانده نيروي زميني و صحبت‌هاي طولاني من، در ارزش‌هاي ارتش و خدمات و نقش آن را داشتيم.
ستاد تنظيم بازار جلسه داشت. در مورد نيازهاي فلزات براي صنعت مس و ساختمان و نحوه توزيع و راجع به واردات كره و قيمت اتومبيل سواري، بحث و تصميم داشتيم. عصر در جلسه هیأت دولت، در مورد ترميم حقوق كاركنان دولت و ضرورت بي‏طرفي دولت در انتخابات مجلس و ... بحث بود.
شب رهبري میهمانم بودند. در مورد [پیوستن به] گات [= موافقت‌نامه عمومی تعرفه و تجارت] صحبت کردیم؛ قرار شد لايحه به مجلس داده شود و فعلاً از ثبت‏ نام خودداري کنیم. در مورد درخواست آقاي [علی] لاريجاني، [رییس سازمان صداوسیما]، براي اعتبار اجاره كانال‌هاي ماهواره‌اي در اروپا و كشورهاي عربي بحث و قرار شد بيشتر بررسي شود تا از مناسب بودن برنامه مطمئن شويم. در مورد شرايط بعد از من براي رياست‏ جمهوري صحبت شد. آیت‏ الله خامنه‏ای پیشنهاد داشتند فکری شود که مدیریت‏ های بعدی مشکلی ایجاد نکنند. طرحی ارایه دادند؛ قرارشد بررسی‏ کنیم. از سفر من به آذربايجان‏ غربي و حضور چشمگير كُردها و تُرك‌ها، اظهار خوشوقتي كردند و از پخش بخشي از خاطرات من در جنگ، در روزنامه‌هاي امروز اظهار رضايت نمودند. تأكيد كردم كه ايشان هم براي تنظيم خاطرات‏شان- آن‏گونه كه محسن دربارة خاطرات و آثار من عمل كرده- فكري بكنند. معلوم شد، ايشان مثل من منظم و كامل ننوشته‌اند.
مهدي آمد. گزارش سفر به ليبي را داد و مذاكراتش با [معمر] قذافي، [رهبر لیبی] و روان‌ترشدن همكاري‏مان را گفت. شب به خانه آمدم. محسن آمد. گزارش نحوه ارایه خاطرات به روزنامه‌ها را داد كه اغلب آنها امروز منتشر كرده‌اند و مورد توجه عام قرار گرفته است؛ در جلسه هیأت دولت هم تمجيد شد. براي ادامه‏ كار مشورت كرد؛ قرار شد چند روز ديگر هم داده شود.
 
 
سال ۱۳۷۵
تا ساعت ده صبح، كارهاى ديروز و امروز را انجام دادم. آقاى [حمید] ميرزاده، [رییس سازمان برنامه و بودجه] آمد. گزارش سفر به اروميه و تعهدات را داد. در مورد تقسيم درآمد مابه‌التفاوت‌ها و مسأله فقرزدايى و مبلغ 66 درصد اضافه شده حقوق كاركنان دولت و بودجه 1376 و سرشمارى عمومى و طرح آب يزد صحبت شد.
آقاى [محمد]كريمى نورى، [رییس سازمان غله کشور] آمد. گزارش وضع غله و كم‏شدن خريد گندم در سال جارى و ضرورت واردات بيشتر و شكايت از بستن ماليات بر شركت غله و رشد مصرف در سال جارى و رشد كارخانه‌هاى توليد نان به جاى پُخت سنتي صحبت شد. از پيشرفت‌هاى سريع كشور در اثر اقدامات به جاى دولت تقدير كرد.
عصر آقاى [سیدمحمد] غرضى، [وزیر پُست و تلگراف و تلفن] آمد. براى تأمين ارز خريد گوشى تلفن سيار [= موبایل] استمداد كرد. شوراى اقتصاد، با چند مصوبه داشتيم. تا ساعت هشت شب كارها تكميل شد و به خانه آمدم.
 
 
سال ۱۳۷۶
بعد از نماز صبح، برای کوه‌نوردی رفتم. حدود طلوع آفتاب، به کلَک‌چال رسیدیم و از آنجا به‌سوی شیرپلا ادامه دادیم. سه‌ربع ساعت دیگر هم رفتم و مراجعت کردیم. در کلَک‌چال با اعضای پایگاه بسیج و کارگران که برای تعمیر بناها آنجا بودند، احوال‌پرسی کردم و گفتم، پول خرید یک گوسفند به آن‌ها بدهند که میهمان من باشند. در برگشتن از طریق جاده باغ فولادی مراجعت کردیم که از بنیاد جانبازان است و مشغول ساخت پارک عمومی در آن هستند.
ساعت هشت و نیم صبح به خانه رسیدیم. بعد از استحمام و صبحانه به دفتر رفتم. آقای غلامرضا آقازاده، رئیس سازمان انرژی اتمی آمد. گزارش وضع سازمان انرژی هسته‌ای را داد و مشکلاتی که در ادامه کار دارد، من‌جمله انحصار کار نیروگاه بوشهر به روسیه که به آن‌ها میدان باج‌خواهی و بهانه‌جویی می‌دهد و مزاحمت‌های سازمان‌های ناظر از قبیل سازمان بازرسی کل کشور، دیوان محاسبات، وزارت اطلاعات و دفتر رهبری و... سخت‌گیری‌های سازمان برنامه‌وبودجه که مناسب وضع سرّی و غیرعادی سازمان نیست. تذکراتی دادم و راهنمایی‌هایی نمودم.
آقای مسیح مهاجری، روزنامه جمهوری اسلامی آمد. از سپردن کار دبیرخانه مجمع تشخیص مصلحت نظام به آقای محسن رضایی و برخوردهای نامناسب دفتر رهبری انتقاد داشت. گفت، فشار دارند که درباره ثروت‌های بادآورده در روزنامه بنویسد که مایل نیست. مشورت کرد که علت را توضیح بدهد. از من خواست که برای اصلاح حوزه علمیه قم کمک کنم و تقاضای مصاحبه دراین‌باره داد و کتاب خاطرات آقای محمدتقی فلسفی را آورد.
آقای مجید عباسپور آمد. گزارش وضع صنایع ویژه را داد و برای اعتبارات بیشتر و باز گذاردن دستش در کار استمداد کرد و برای همکاری و تحقیق برای محیط‌زیست و اقتصاد انرژی با مجمع تشخیص مصلحت نظام، اظهار تمایل کرد.
یکی از صنعتگران ممسنی با پسرش آمد. آلبوم خوبی از آثار و خدمات و عکس‌ها و تقدیرها و قضاوت‌های مربوط به دولت سازندگی را جمع کرده بودند و برای راه‌اندازی ابتکارش در خصوص توربین‌های آبی کمک خواست. هدیه‌ای به فرزندش دادم.
آقای حسین علایی و همکارانش در ساخت مصلای تهران آمدند. گزارش دادند و لوح سپاس به من، به خاطر حمایت‌ها، اهدا کردند. برای بودجه سال آینده استمداد کرد. گفت، برای ریاست ستاد، به سپاه برگشته است.

نظرات بینندگان