arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۵۷۷۳۵۳
تاریخ انتشار: ۵۹ : ۲۳ - ۰۹ مهر ۱۳۹۹
تورق خاطرات چهره ها در «انتخاب»؛

خاطرات آیت‌الله هاشمی؛۹ مهر ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۶: ولايتى اجازه گرفت در مورد درگيرى قطر و عربستان، پيام خصوصى از سوى ما به امير قطر بدهند

خاطرات آیت الله هاشمی: به دفتر رفتم.كارها را انجام دادم. عصرآقاي [رضا] امراللهي، [رییس سازمان انرژی اتمی] آمد. از تصميم چين، براي اعلان همكاري با ايران در اصفهان، براي ساخت سوخت نيروگاه‌هاي هسته‌اي اظهارنگراني‏ كرد. آقاي [غلامرضا] شافعي آمد. براي كانديداشدن در مجلس مشورت‏ كرد كه موافقت نداشتم.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

خاطرات مرحوم  آیت الله هاشمی رفسنجانی از سال ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۶، هر شب منتشر می‌‌شود. پیشتر، خاطرات «آیت الله» از سال ۵۸ تا ۷۱ در سرویس تاریخ «انتخاب» منتشر شده بود.

سرویس تاریخ «انتخاب»: متن کامل خاطرات ۷۱ تا ۷۶ (که به صورت اختصاصی در «انتخاب» منتشر می‌شود) در زیر آمده است

 

 

سال ۱۳۷۱
ساعت هشت صبح به نمايشگاه بين‌المللى [صنعتي و بازرگاني] رفتيم. عفت و ياسر هم آمدند.تا ساعت ده صبح از چندين سالن و غرفه بازديد كردم و با مديران آن‌ها مذاكره نمودم. سپس در مراسم افتتاح شركت كرديم. آقايان [سيدمصطفي] هاشمى[طبا، معاون صادرات وزارت بازرگاني] و [عبدالحسين] وهاجى، [وزير بازرگاني]، گزارش دادند و من صحبت كوتاهي كردم. مشعل را هم روشن نمودم.
سپس از چند سالن ديگر هم بازديد كرديم و در مصاحبه‌اى، رضايت خود از نمايشگاه و روند توليد و صنعت كشور را گفتم. نماز را به جماعت در مسجد جديدالبناي حضرت ابراهيم(ع) كه در محوطه نمايشگاه ساخته شده است، خوانديم و باز هم از غرفه‌هاي صنايع سنگين و يك لُكوموتيو كه اخيراً ساخته‌ايم، بازديد كرديم.
به خانه برگشتم و گفتم كارهايم را از دفتر بياورند. دكتر [علي اكبر] ولايتى، [وزير امورخارجه]، تلفنى اجازه گرفت كه در مورد حادثه درگيرى كه ديروز قطر با عربستان سعودي داشته، پيام خصوصى از سوى ما به امير قطر بدهند؛ با نوعى حمايت. آقاى [محمود] واعظى، [معاون اروپا و آمريكاي وزارت امور خارجه] هم اجازه گرفت، با اعضاى شوراى [عالي] امنيت [ملي]، براى مسأله جزيره ابوموسى كار توضيحى انجام شود.

 

 

سال ۱۳۷۲
در خانه بودم. كار زيادى نداشتم. وقت به استراحت و مطالعه گذشت. ظهر بچه‌ها جز ياسر و فائزه جمع بودند. مهدى گزارش كار شرکت سازه‌هاى دريایى و همچنین توضيحى دربارة طرح انتقال آب به قطر داد.
عصر احمدآقا براى ديدنى آمد. صحبت‌هاى متفرقه‌اى داشتيم. خواست كه بعضى میهمان‌هاى خارجى از مرقد و حسينيه جماران ديدن كنند. خواست به نيروهاى راديكال بي‌مهري نشود.
مهندسينی كه خانه را تعمير كرده‌اند، براى توضيح امور فنى موتورخانه و برق آمدند. در اخبار، زلزله بسيار مخرب هند و مسایل اوپك و روسيه مورد توجه است.

 

 

سال ۱۳۷۳
با عفت و ياسر به نمايشگاه بين‌المللى تهران رفتيم. مدت دو ساعت از يك سالن صنايع فلزى و سالن معادن و فلزات و سالن صنايع ايتاليا و ايران‏خودرو بازديد كرديم. به نظرم آمد كه صنايع ما رشد كيفى و كمى و خودكفايى خوبى دارند و با اينكه امسال ارز كمترى مى‌گيرند، مشكل ارزى مطرح نبود. معادن و فلزات جالب‏تر است. صنايع فولاد و مس و نسوزها خيلى رشد كرده‌اند و صنايع سنگ بسيار فعال است. شركت تكادو دستاورد‌هاى مهمى دارد .
در مراسم افتتاح، [آقای علی سعیدلو]، مدير نمايشگاه و [آقای یحیی آل‏‌اسحاق]، وزير بازرگانى گزارش دادند. من صحبت كوتاهى داشتم. سپس به غرفه نمايش ارگ بم رفتيم كه جالب بود و فيلم ارگ بم و وضع شهر را هم نشان دادند. شهر جديد ارگ بم و خود ارگ بم را ديديم. سپس همان‏جا مصاحبه كردم و از يك سيلوى با تكنولوژى پيش‏ساخته و ماشين‌هاى جديد آتش‏نشانى بازدید نمودم.
ظهر به دفترم رفتم. تا عصر كارها را انجام دادم و استراحت کردم. سپس ملاقات آقاى سعادت، نفر اول پذيرفته شدگان در كنكور سراسري بود كه همراه بخشدار جرقوييه اصفهان آمده بود. ملاقات با دكتر روحانى و صحبت دربارة تندروى‌ها و كارهاى نادرست وزارت اطلاعات و سفر هند و مسايل جارى، منجمله گرانى، برنامه بعدی بود. شوراى عالى مناطق آزاد، جلسه با چند مصوبه داشت.

 

 

سال ۱۳۷۴
از منزل براي افتتاح بيست‏‌ويكمين نمايشگاه بين‌المللي‏‌تهران رفتم. ابتدا از سالن‌ غرفه‌هاي آلمان، بنگلادش، آفريقا و بوسني و هرزگوین و بخشي از غرفه‌هاي صنايع و بازرگاني و كشتيراني‏ ايران بازديدكردم؛ خيلي‏ خوب‏ است. امسال حضور شركت‌هاي‏ داخلي و خارجي، نسبت به گذشته رشد خوبي داشته؛ برخلاف حركت آمريكا براي تحريم ايران.
با اتوبوس روباز، از غرفه‌هاي فضاي باز كه اكثراً صنايع سنگين است، و نيز از مسجد زيبا و وسيع جديدالتأسيس نمايشگاه بازديد كرديم. در اجتماع حضار شركت كردم. قرآن، سرود و گزارش آقايان [علی] سعيدلو، [معاون صادرات] و [یحیی]آل‌اسحاق، [وزیر بازرگانی] و سخنراني من و روشن كردن مشعل‏مراسم انجام شد. روحيه صاحبان غرفه‌ها خوب است و كمتر كمبودها را مطرح مي‌كردند. بسته‌بندي‌ها بهتر و كيفيت مناسب كالاها براي صادرات جالب است.
به دفتر رفتم.كارها را انجام دادم. عصرآقاي [رضا] امراللهي، [رییس سازمان انرژی اتمی] آمد. از تصميم چين، براي اعلان همكاري با ايران در اصفهان، براي ساخت سوخت نيروگاه‌هاي هسته‌اي اظهارنگراني‏ كرد. آقاي [غلامرضا] شافعي آمد. براي كانديداشدن در مجلس مشورت‏ كرد كه موافقت نداشتم. در جلسه هیأت دولت، از رفتار نامناسب دادگاه اصفهان در مورد بازداشت آقای عابدزاده و سوءاداره جلسات دادگاه صحبت شد.
شب آیت‏‌الله خامنه‌اي میهمانم بودند. دربارة اختيارات مجمع تشخيص مصلحت نظام، سفرم به خارج، عفو پاسدار دانش‏مهر و مشكلات شديد مردم عراق بحث شد. تصميم گرفته شد كه دستور آزادي آقای عابدزاده صادر شود و نحوه‏ عمل دادگاه موردبازرسي قرارگيرد.

 

 

سال ۱۳۷۵
براى مراسم استقبال [آقای احمد تجان‏کابا]، ریيس‏ جمهور سيرالئون، از منزل به سعدآباد رفتيم. ديشب وارد شده و آقاى [غلامرضا] فروزش، [وزیر جهادسازندگی]، در فرودگاه همراه ايشان به اقامتگاه آمده‌اند. با هواپيماى شخصى نيامده‌اند. بليت سفر با ايران‏اير برايشان تهيه شده است. جمعى از وزرايش همراهند. مراسم سان و سرود انجام شد. مصاحبه مشتركى انجام داديم. در مصاحبه حرف‌هاى خوبى زد.
سپس جلسه خصوصى داشتيم. گفت از اينكه اولين سفر خارج از آفريقا را ايران انتخاب كرده، خوشحال است، ولى آمريكا و بعضى افراد داخل كشورش مخالفت كرده‌اند و كپى اعلاميه‌اى را نشان داد كه در همين مخالفت، عليه او منتشر شده و گفت، اين اولين انتخابات آزادى است كه ریيس‏ جمهور و اكثريت مجلس، از مسلمانان انتخاب شده‌اند. اكثريت قوى مردم، مسلمان‏اند.
از من خواست كمك كنيم كه مسلمانان، سرافراز و حكومت‏شان مستقر شود و چند خواسته را مطرح كرد: 1 - به آقاى مُعمرقذافى، [رهبر لیبی]، بگوييم كه از شورشيان كشورش حمايت نكند 2 - براى تقويت سازمان امنيت‌ كشورش كمك كنيم. 3 - ساز و برگ به ارتش و نیروى انتظامي‏اش بدهيم. 4 - در مورد نفت، صنعت، معادن، كشاورزى و صيادى كمك كنيم. براى همه موارد، موافقت اعلام كردم. گفتم انتظار نداشته باشد، مجاناً كمك كنيم، بلكه با تسهيلات و كمك‌هاى فنى و مديريتى خواهد بود.
در جلسه رسمى با حضور وزرا و همراهان، همين مطالب به صورت علنى رسمى مطرح شد؛ به جز مورد ليبى و آمريكا. در صحبت خصوصى گفت، پسر‏عمه‌اش در ديوان لاهه قاضى است و گفته در جريان پرونده شكايت ايران عليه آمريكا، در مورد انهدام سكوى نفت است و ادله ايران قوى است. پس از مذاكرات، ايشان براى چكاپ به بيمارستان قلب رفت. من به بازديد ساختمان اُركيده [كوشك] رفتم؛ براى دفتر [ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام] آماده مى‌شود.
در مسير، آقاى [حسین] شيخ‏‌الاسلام، [معاون سیاسی وزارت امورخارجه]، گزارش سفر به اوگاندا و سودان را داد؛ براى رسيدگى به شكايت اوگاندا عليه سودان رفته بود. سودان پس از آتش‌بس، نقطه‌اى را در خاك اوگاندا بمباران كرده و آماده عذرخواهى شده است. براى ادامه مذاكره، دو هيأت به ايران فرستاده‌اند. به او گفتم، به آقاى [محمدکاظم] خوانسارى، [سفیر ایران در لیبی]، اطلاع دهد كه به ليبى برگردد و پيام ریيس‏‌جمهور سيرالئون را بدهد.
محسن [هاشمی، رییس دفتر رییس‏ جمهور] آمد. ضمن ارایه گزارش و سؤالات مربوط به دفتر ریيس‏ جمهور، گزارش سفر به رفسنجان را داد. از پيشرفت پروژه مجموعه فرهنگي، ورزشي، خدماتي رفسنجان راضي است؛ محصول پسته امسال كم است.
عصر آقاى [عباس]آخوندى، [وزیر مسکن و شهرسازی] آمد. پيشنهادى براى تحقيق و تبليغ براى شناساندن نقش اسلام در تمدن جهان ارایه داد. آقاى [برهان‏‌الدین] ربانى، ریيس‏ جمهور افغانستان، از شمال این کشور تلفن كرد و گفت، بناى مقاومت در مقابل طالبان دارند و برحمايت گستاخانه آمريكا و پاكستان و [عربستان] سعودى از طالبان تأكيد داشت. قرار شد، مطالب فردا در آنجا با آقاى [علاءالدین] بروجردى، [معاون وزیر امورخارجه] مطرح شود.
شوراى اقتصاد جلسه داشت. قيمت تضمينى محصولات كشاورزى را تعيين كرديم. شب در سعدآباد، مراسم ضيافت شام ریيس‏‌جمهور سيرالئون را داشتيم. سر ميز شام، صحبت‌هاى زيادى دربارة اوضاع اقتصادى و فرهنگى‌شان شد. به خانه آمدم. آقاى امينيان، ميهمان بود. صحبت كرديم. فيلمى ديدم و خوابيدم.

 

 

سال ۱۳۷۶
طلوع آفتاب به فرودگاه [مهرآباد] رفتیم و به سوى ارومیه پرواز کردیم. محسن [هاشمی]،[عطاءاالله]مهاجرانى، [وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی]، [رسول] زرگر، [معاون وزیر نیرو]،طباطبایى و [مصطفی] هاشمى‌طبا، [رییس سازمان تربیت بدنی]، همراه بودند. پس از استقبال مسئولان در فرودگاه ارومیه، به مصلاى تازه‌ساز رفتیم. براى اجلاس نماز، صدها نفر از شخصیتها در سراسر کشور آمده بودند. بلافاصله اجلاس رسمى شد. قرآن و خیرمقدم آقاى [غلامرضا] حسنى امام جمعه و با کارگردانى آقاى [سیداحمد] زرهانى، [معاونت پرورشی وزارت آموزش و پرورش] و پیام رهبرى، من درباره نیاز انسان به خدا و فطری بودن پرستش و بهترین نوع عبادت بودن نماز سخنرانی کردم

سپس به محل سد شَهرچاى در شمال غربى ارومیه رفتیم. آقاى زرگر و مهندسان توضـیح دادند و از دو تونل حفر شده بازدید کردیم. مشغول لاینینگ تونل‌ها هستند. دو سال پیش کلنگ زدم؛ با ظرفیت بیش از 200 میلیون مترمکعب آب براى شرب و کشاورزى است‌‌.
از آنجا به ساحل دریاچه ارومیه در اداره بنـدر رفتـیم کـه بـه عنـوان محـل اقامـت در نظـر گرفته شده. بعد از نیم ساعتى استراحت و نماز و سپس صرف ناهـار ، کمـى مطالعـه کـردم؛ بخشى از صورتجلسه شـوراى امنیـت زمـان شـاه در مهرمـاه سـال 1357 که نگران توسـعه تظاهرات و مبارزات بوده‌اند که به مراکز آموزشى سرایت کرده بوده.
از آنجا به محل سد حسنلو- نزدیک نقده- رفتیم. سد جالبى است، شبیه به چاه نیمه زابل؛ این سد به اضافه سد دیگرى به نام شَـهر چاى، حـدود 50 هـزار هکتـار را آبیـارى مـى کنـد .
کانال زهکش را که از کنار تالاب به سوى دریاچه ارومیه عبور داده‌اند، باعث خشک شدن تالاب و به دست آمدن هکتارهـا زمـین کـشاورزى شـده اسـت. [سـازمان حفاظـت] محـیط زیست مخالف بود. آقاى زرگر و مهندسان توضیح دادنـد. دو سـال پیش ،کلنـگ آن را بـه زمین زدم. پیمانکار سپاه است.
به جاده شهید کلانترى در درون دریاچه رضاییه [= ارومیه] رفتیم. براى ساخت پل وسـط جاده استمداد اعتبار کردند. آقاى محمد هاشم توضیح داد. به اقامتگاه برگشتیم. نماز مغرب و عشا را خواندم و اخبار را گرفتم.

براى بازدید کارگاه استحصال ماهی آرتیمیا از دریاچه ارومیه در جـوار اقامتگـاه رفتـیم‌. توضیحات دادند. تکنولوژى را از بلژیک گرفته اند. از صید تا بسته بندى را مـشاهده کـردیم .
محصول گران بهایى است که به وفور در دریاچـه ارومیـه وجـود دارد . گفتنـد ، حـدود 400 هزار تُن بیومس [= بالغ]و هزاران تُن سیب [= تخم آرتیمیا] دارد. هنوز [سازمان حفاظـت ]
محیط زیست ، اجازه صادر نکرده ، ولى سالانه حدود 30 تُن برمى‌دارند. آرتیمیا، خـوراك میگو، قزل‌آلا و ماهیان خاویارى است و آمریکا بزرگترین صادرکننده آن است.
در مسیرها ، مردم با گرمى استقبال مى نمودند و پیشامدهاى جالبى داشتیم ؛ مـثلاً یـک نفـر در کنار جاده ، با بچه‌هـایش جلـوي ماشـین را گرفـت . فکـر کـردم مـستأصل اسـت و کـار ضرورى دارد . توقف کردیم ، ولی معلوم شد ، فرزندش اصرار داشـته کـه مـن را ببوسـد . یـا دامداران در کنار جاده دامشان را قربانى مى‌کردند.

نظرات بینندگان