روزنامه اینترنتی فراز نوشت: وضعیت افولی بازار سرمایه در شرایطی به سر میبرد که بسیاری از سرمایهگذاران حقیقی این بازار را سرخورده و بخشی از آنها که سرمایههای قابلتوجهی وارد بورس کرده بودند آنها را روی هوا میبینند، خشمگین کرده است. این موضوع در کنار یافتن عوامل ایجادکنندهاش سبب شده تا تحلیلهای گوناگونی از سرنوشت بازار داده شود، تحلیلهایی که تحلیلگرانشان به سبب هیجانی بودن رفتار عمده سرمایهگذاران بورس حتی اگر هم بخواهد نمیتوانند با دقت بالایی آیندهنگری کنند و افقی مشخص بهدست دهند. اما همه اینهایک سوی ماجراست و برخی در این میان به سراغ کشف دلایل رسیدن بازار به وضعیت فعلی هستند، بعضیها که نمایندگان عضو کمیسیون اقتصادی مجلس نیز جزئی از آنها هستند. از همین رو آنها که از مدتی پیش تهیه گزارشی در همین ارتباط را در دست تهیه داشتند، بالاخره آن را روز گذشته در صحن علنی مجلس قرائت کردند و همچنین از رئیس سازمان بورس نیز گزارش گرفتند. همچنین برخی از همین نمایندگان که وزیر اقتصاد را مقصر ریزش بازار میپندارند و تا چند روز پیش در پی فراهم آوردن استیضاحش بودن به او تکلیف کردند تا شورای ثبات مالی بورس به راه بی اندازد و برای تقدیم ضوابطت تشکیل این شورا هم سه ماه به دژپسند وقت دادند.
دامنگیری واکنش هیجانی شدید!
برای آنکه متوجه شویم روند بازار سرمایه تنها در شش ماه گذشته چگونه بوده خوب است بدانیم شاخص کل در ششم خردادماه سال جاری بر روی 926 هزار واحد قرار داشت. اما همین شاخص در ادامه وقتی به دوم تیرماهیعنی چهار ماه قبل میرسید میبینیم که ارزشش به 1 میلیون و 342 هزار واحد میرسد،یعنی عددی نزدیک به شاخص روز گذشته بازار که 1 میلیون 337 هزار واحد بود. اما در این میان شاخص کل بازار کمتر از 2 ماه و نیم پیش بر روی عدد 2 میلیون 79 هزار واحد ایستاده بود. این بالا و پایینهای شاخص کل بازار سرمایه که تنها در طول ششم ماه هم افزایش بیش از یک میلیون واحدی را از سر میگذراند هم افت 742 هزار واحدی را به ارمغان میآورد سبب شده که شاهد واکنش هیجانی شدید سرمایهگذارانش باشیم، چه در صفهای خرید اوایل و میانه تابستان و چه در صفهای فروش اواخر تابستان و اوایل پاییز.
حال بازار اگرچه که در مقایسه با 6 ماه پیش خود هنوز 400 و 11 هزار واحد پیش است اما به نظر میرسد ترس رسوخ کرده در ذهن بسیاری از سرمایهگذاران حقیقیاش که عمدتاً نیز از تازهواردان هستند، جایش را با هیچچیزی عوض نکرده است و روزبهروز نتایج این ترس در بازار متبادر است. ترسی که عدهای از آنها را روز گذشته به جلوی مجلس شورای اسلامی کشاند، روزی که رفته بودند تا وقتی حسن قالیباف اصل رئیس سازمان بورس و اوراق بهادار برای گزارش دادن به مجلس و استماع گزارش کمیسیون اقتصادی مجلس درباره وضعیتبازار سهام و عملکرد سازمان بورس و اوراق بهادار و وزارت امور اقتصادی و دارایی، پایش را به بهارستان میگذارد او را احاطه کنند تا شاید پاسخی برای این پرسش که چه زمانی وضعیت افولی بازار پایان مییابد، بیابند. پرسشی که اگرچه رئیس سازمان بورس را به میان تجمعکنندگان کشاند اما او پاسخی روشن برایشان نداشت.
پرسشهای این سهامداران تجمعکننده در برابر مجلس و بسیاری از آنها که در این تجمع حضور نداشتند ما را بر آن داشت تا در رابطه با مواردی چون آنچه که بازار سرمایه را به چنین روزی انداخته و همچنین وضعیت آینده بازار در کنار گزارشهای بورسی روز گذشته مجلس با «علی سنگینیان» به گفتگو نشستیم. سنگینیان بهعنوان یکی از بازیگران سرشناس بازار اوراق بهادار طی دو دهه گذشته شناخته میشود و هماکنون نیز مدیرعامل شرکت تأمین سرمایه امین و عضو هیئتمدیره بانک گردشگری است.
گزارشهای روز گذشته مجلس در رابطه بازار سرمایه را چگونه دیدید؟
گزارشهایی که در مجلس در رابطه با بورس قرائت شد در برخی حوزهها نکات قابل تأملی داشت اما درمجموع این گزارش نهتنها چندان به موارد زیربنایی نپرداخته بود بلکه در بیان برخی عوامل مؤثر در افت بازار خیلی کلی نگرانه نیز بود. بخشی از سیاستهای مورداشاره در گزارشهای قرائتشده در مجلس در کنار برخی سیاستهای دیگر عواملی هستند که در دوران حضور بازار در هنگامهی رشد باید بهعنوان سیاستهای پیشگیرانه بهکار بسته میشد.
به گمان شما روندی که بازار در بازه زمانی یک سال گذشته طی کرد چگونه بود؟
در طول حدود یک سال بازار با چنان رشدی روبرو شد که اگر این سیر رشد در طول حدود 3 سال رخ میداد بورس ثبات بیشتری میداشت. واقعیت آن است که همه دستاندرکاران بازار برای چنین روزی برنامه نداشتند و متأسفانه عوامل زیربنایی چندان در این بازار دیده نشد و در این موضوع تنها مقام ناظر را نباید مقصر بدانیم و همه عوامل و نقشهای دخیل در بازار مؤثر بودهاند.هنگامیکه رشد بازار خیلی سریع رخ داد این تصور غلط ایجاد شد که چنین رشدی کمابیش برای مدت طولانی میتواند ادامه داشته باشد. بازار در مقاطعی آنقدر جذاب شد که طیف وسیعی از سرمایهگذاران با هر میزان از دانش و هر سلیقهای را جذب بازار کرد بهنحویکه رشدهای روزانه 5 درصد یا ماهانه 50 درصد و 100 درصد همه سلیقهها و همه طیفهای سرمایهگذاری حتی آنهایی که خیلی ریسک گریز بودن را به خود جذب کرد.اگر نگاه کنیم عمده عرضههای اولیه و عرضه سهامهای دولتی وقتی اتفاق افتاد که بازار رشد بسیار زیادی کرده بود، یعنی زمانی که قیمت سهامها به پیک خود رسیده بودند و تصور اینکه بازار شکنندگی در این قیمتهاداشته باشد اتفاق افتاده بود و برخی فعالان بازار آن را پیشبینی میکردند. البته نه اینقدر شدید و نه اینقدر ادامهدار.
چه عواملی بازار سرمایه را به حال روز افولی امروزش انداخت؟
در حوزه تصمیمات دولت در مقطعییکسری اخبار ضدونقیض به بازار رسید و در سطح سهامداران منتشر شد که بازار را متشنج کرد. بهعنوان نمونه موضوع عرضه سهام پالایشیها و کشوقوسهایی که درنهایت سبب تغییراتی در نوع عرضه آنها شد.یا نمونه دیگر آن موضوع پیشفروش نفت که دولت در رابطه با آن بسیار مانور تبلیغاتی داد و بعد با مخالفهای جدی در بخشهایی از حاکمیت روبرو شد و آنهم بیسرانجام رها شد. این دو موضوع از محیط بیرون بازار آمدند و بر روی روند بازار سوار شدند. مجموع انتشار چنین خبرهایی در بازار سبب شد تا روند افت قیمتها شروع شود.بازار در سال 99 در دو سه مقطع به نقاط عطفی رسید که افت بازار میتوانست شروع شود اما در همان موقع آنقدر ناهماهنگی و اخبار ضدونقیض در بازار نبود که افت بازار کلید بخورد. اما در مرداد و شهریور به سبب اتخاذ سیاستهای بهشدت ضدونقیض و نامشخص بودن سیاستهای اقتصادی در برابر بازار سرمایه که گاه فضای ابهام ایجاد کرد.از طرف دیگر نقدینگی که دولت از بازار سرمایه تأمین کرده بود و عرضههایی که صورت داده بود همگی باعث که این روند نزولی کلید بخورد و شک قیمتی که شاهدش هستیم به وقوع بپیوندد.متأسفانه حمایتهایی هم که انجام شد حمایتهای همهجانبهای نبود و نبود ترس حاکم بر بازار را از میان ببرد و شاهد این هستیم که همچنان روند افت بازار ادامه دارد.در کنار این موارد بیرونی، سیاستهای انقباضی که مقام ناظر بازار در آن مقطع اتخاذ کرد نیز تأثیرگذار بود. سیاستهای مثل کاهش اعتبار کارگزاران، تقسیم معاملات به دو قسمت صبح و عصر یا بحث کاهش دامنه نوسان و دیگر موارد اینچنینی.به گمان من همه اینها به این قصد بود که طرف تقاضا را به نحوی مدیریت کنند تا فرصتی برای تقویت طرف عرضه ایجاد شود تا اینکه بتواند قیمتها را متعادل کنند.
با تمام این اوصاف آیا میتوان افقی برای آینده بازار ترسیم کرد و حدی برای روند نزولی بازار گذاشت؟
معتقدم در شرایط فعلی چندان امکانپذیر و منطقی نیست که کسی روند بازار را تا حداقل طی شش ماه آینده بهصورت دقیق پیشبینی کرد. بهیاد بیاورید پیشبینیهایی که در دو ماه اخیر برای مقطع افت شاخص انجام میشد. چه پیشبینیهایی که از جانب «تکنیکالیسها» ارائه میشد و در آن این دسته به کفهای حمایتی برای بازار معتقد بودند یا پیشبینیهایی که بسیاری از تحلیلگران «فاندامنتال» داشتند و گمان میکردند که کانال 1 میلیون و 500 هزار واحد کفهای حمایتی خواهد بود. اما دیدیم که این کفهای حمایتی چندان دوامی نیاورد و شاخص کل از آنها هم گذر کرد و پایینتر آمد. بر همین اساس نمیتوان به یک عددی اتکا کرد و گفت شاخص اگر به یک عدد خاصی برسد اصلاح در بازار انجامشده و این روند نزولی پایانیافته است.اما بااینهمه معتقدم برگشت به اعداد قبلی، مشخصاً به اعداد شاخص کل در پیش از خردادماه لزوماً نمیتواند اتفاق بیافتد. زیرا از خردادماه به بعد ما شاهد رشد شدید قیمت ارز بودیم و داراییهای ثابت شرکتها مثل املاک و امثالهم با رشد بسیار زیادی روبرو شد. حال به نحوی میتوانیم بگوییم بر اساس قیمت ارز و قیمت داراییهای ثابت، ارزش جایگزینی شرکتهایی که داراییهای قابلتوجهی دارند یا شرکتهایی که صادراتی هستند از خردادماه بالاتر است و بر همین اساس لزوماً بازار نمیتواند به آن عددها بازگشت کند.از سوی دیگر به نظر میرسد سهام شرکتهای بزرگ در بازار بهاندازه کافی اصلاحشده است و افتهای گاها 50 تا 60 درصدی که در قیمت سهمهای این شرکتها طی ماههای اخیر رخداده اصلاح خوبی بوده است. اما در بسیاری از شرکتهای کوچک با توجه با آنکه حجممبنایی آنها در طول روز خیلی مورد معامله قرار نمیگیرد، خیلی اصلاح قیمت همچون شرکتهای بزرگ نخوردهاند و به نظر میرسد این دست از شرکتها همچنان جای اصلاح دارند.واقعیت آن است که در حال حاضر سهام بعضی از شرکتهای بزرگ و شرکتهای صادراتی در حال حاضر با توجه به سودهایی که اعلام کردهاند یا گزارشهای ششم ماههای که دادهاند و پیشبینیهایی که در گزارشهاییک ساله خود داشتهاند، به معنای واقعی کلمه ارزنده هستند.
اما مشکل بازار ما در حال حاضر این است که سرمایهگذاران دچار ترس بیشازحد شدهاند و ما در وضعیت فعلی بازار میبینیم که سرمایهگذاران واکنش بیشازحد نشان میدهند. این البته ویژگی بازاری است که حقیقیها در آن حضور پررنگی دارد. ما در روزهایی که اخبار خوب در بازار میآمد، مثل بسیاری از روزهای نیمه اول سال جارییک واکنش بیشازحد قابل توجهی داشتیم. در آن دوران همهچیز در صف خرید بود و هر سهمی عرضه میشد سرمایهگذاران میخریدند، الآن وضعیت به همان صورت اما با شمایل دیگری رخ نموده و از اینسوی بوم افتادهایم. حتی در بعضی روزها میبینیم که وقتی خبرهای خوب به بازار میرسد عمدتاً کسی به آنها توجهی نمیکند زیرا ترسی که بر بازار حاکم شده سبب شده که کمتر کسی به سراغ تحلیل برود.
در حال حاضر میبینیم که عدهای به دنبال خروج از بازار هستند آنهم به هر قیمتی و عدهای به دنبال محدود کردن زیان خود هستند. به نظر در حال حاضر کمتر سهامداری در حوزه حقیقیهای بازار به دنبال افق بلندمدت سرمایهگذاری است. این باعث میشود که نتوانیم تحلیلی خیلی دقیقی از آینده بازار بهدست بدهیم و بگوییم چه زمانی این اصلاح تمام میشود چه زمانی بازار برمیگردد و رشدها شروع میشود. چنین تحلیلی خیلی به این بستگی دارد که در فضای عمومی بازار چه اتفاقاتی رخ دهد و احتمالاً حمایتهایی که انتظار آن میرفت رخ میدهدیا نه و اگر رخ میدهد، چگونه خواهد بود.