arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۵۸۷۴۴۹
تاریخ انتشار: ۵۷ : ۲۳ - ۱۰ آذر ۱۳۹۹

یادداشت‌های ناصرالدین‌شاه، شنبه ۱۰ آذر ۱۲۴۵؛ چهار عدد زیرقهوه‌خوری طلا فیروزه را بالای کوه لاتاری زدم

از غروب الی چهار ساعت از شب رفته با امین‌الملک، یحیی‌خان و غیره نشستیم خیلی کاغذها خواندیم، احکام‌ها از هرجور نوشتم، جواب عرایض شهری‌ها و غیره و غیره. شام را هم مردانه خوردم، خوابیدم. چهار عدد زیرقهوه‌خوری طلا فیروزه پیش‌کشی مویدالدوله را بالای کوه لاتاری زدم [قرعه‌کشی کردم - انتخاب]؛ یکی به اسم شمس‌الدوله، یکی زهراسلطان، یکی نوش‌آفرین، یکی زعفران‌باجی درآمد. سایرین مهموم و مغموم شدند.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

سرویس تاریخ «انتخاب»؛ دیشب انیس‌الدوله بله شده بود، رفتم حمام. امروز حرم را کلا در بالای کوه نزدیک دوآب مهمان کرده‌ایم. من سوار شده رفتم. دَهباشی [و] آقاکشی خان برای حرم بلدی کردند از عقب آوردند. خلاصه یحیی‌خان، کشیک‌چی‌باشی، موچول‌خان و غیره در رکاب بودند. یحیی‌خان می‌گفت: «صیغه موچول‌خان یک پسر زاییده است.» بعد رسیدیم بالای کوه. چادر سراپرده زیادی زده بودند. خان‌نایب، محقق، مجیدخان، علی‌رضاخان، حسین‌خان، سایر پیش‌خدمت‌ها بودند. ناهار نپخته بود. نوری بود. قدری معطل شدم، گرسنه‌ام بود. بعد ناهار آوردند توی چادر خوردم. خیلی سرد بود. محقق تاریخ خواند.

بعد از ناهار حرم رسیدند. اول دسته انیس‌الدوله آمد. گلین‌خانم، تاج‌الدوله، شمس‌الدوله و غیره آمدند. برای آن‌ها هم چادر زده بودند. همه غلام‌بچه‌ها بودند. سیاچی با دست راست دررفته شکسته باز آمده بود. خواجه‌ها همه بودند. گربه‌ها را نیاورده‌ایم. زغفران‌باجی هم منزل مانده است. باقی همه آمده‌اند. هوا خیلی سرد بود. حرم هم ناهار خوردند. بعد از ناهار دمِ تجیر۱ صف کشیده نشسته و سوراخ کردند. حاجی حکیم، غلام‌حسین، آقاعلی، خواننده‌های اصفهانی آمدند نشستند به قدر یک ساعت زدند، خواندند.

انگشتر الماس تاج‌گل که پنجاه شصت تومان می‌ارزید، بعد از ناهار دستش را می‌شست، نوش‌آفرین شوخیتا برداشته به خورشید داده بود، او هم گُم کرده بود. اوقات تاج‌گل مثل سگ شده بود. کوه را غربال کردند، پیدا نشد.

شوهری و سایر غلام‌بچه‌ها تیرکمان درست کرده بودند، می‌انداختند. یک شکاری آمد از پایین رد بشود، رفتم پایین با تفنگ دَهباشی گلوله انداختم، دور بود نخورد. بعد نماز کرده چای [و] پرتقال خورده، برگشتیم منزل. الحمدالله خوش گذشت. حرم هم سلامت برگشتند. راهش بد بود.

از غروب الی چهار ساعت از شب رفته با امین‌الملک، یحیی‌خان و غیره نشستیم خیلی کاغذها خواندیم، احکام‌ها از هرجور نوشتم، جواب عرایض شهری‌ها و غیره و غیره. شام را هم مردانه خوردم، خوابیدم. چهار عدد زیرقهوه‌خوری طلا فیروزه پیش‌کشی مویدالدوله را بالای کوه لاتاری زدم [قرعه‌کشی کردم - انتخاب]؛ یکی به اسم شمس‌الدوله، یکی زهراسلطان، یکی نوش‌آفرین، یکی زعفران‌باجی درآمد. سایرین مهموم و مغموم شدند.

 

پی‌نوشت:

۱- تجیر: پرده بزرگ و ضخیم که آویخته نیست و با ستون‌های چوبی و طناب استوار می‌شود. (فرهنگ عمید).

 

منبع: منبع: روزنامه خاطرات ناصرالدین‌شاه، از ربیع‌الاول ۱۲۸۳ تا جمادی‌الثانی ۱۲۸۴ به انضمام سفرنامه اول خراسان، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، چاپ دوم، ۱۳۹۷، صص ۸۶ و ۸۷.

نظرات بینندگان