arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۵۹۱۷۸
تاریخ انتشار: ۰۰ : ۰۳ - ۲۸ فروردين ۱۳۹۱

ماجرا هاي گانگستر ايراني/مردي که در زندان قصر هرويين توليد مي کرد

ترياک که سابقه آشنايي بشر با آن به هزاران سال پيش مي رسد، طي قرن ها به عنوان دارو براي تسکين درد ها مورد استفاده قرار مي گرفت تا اين که از چند قرن پيش به عنوان يک ماده مخدر براي ايجاد نشئگي در ميان مردم رواج يافت.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
روزنامه ایران نوشت:  ترياک که سابقه آشنايي بشر با آن به هزاران سال پيش مي رسد، طي قرن ها به عنوان دارو براي تسکين درد ها مورد استفاده قرار مي گرفت تا اين که از چند قرن پيش به عنوان يک ماده مخدر براي ايجاد نشئگي در ميان مردم رواج يافت.

     ترياک و مشتقات آن در دوران حکومت صفويان مصرف گسترده اي در ميان مردم داشت، به طوري که در زمان شاه سلطان حسين صفوي در دربار از وزيران گرفته تا خواجه سرايان همه به اين ماده مخدر معتاد بودند....
     ***
    همانگونه که در شماره گذشته اشاره شد شاه اسماعيل دوم پيش از آن که بر تخت سلطنت بنشيند مدت 20 سال به فرمان پدرش (شاه تهماسب) در قلعه قهقهه زنداني بود که در اين قلعه توسط درويشان به معجوني از ترياک و حشيش اعتياد شديدي پيدا کرد و به خاطر تاثير آنها درمغز و روانش دچار جنون شد.
     شاه اسماعيل دوم در دوره سلطنت پانزده ماهه اش دستور به کشتن و کور کردن همه شاهزادگان و فرزندان آنها داد تا اين که براي جلوگيري از اين کشتارها، خواهرش پريخان خانم با همدستي رهبران گروه هاي قزلباش توطئه قتل او را چيدند....
     شاه اسماعيل دوم به جوان بد نام و هرزه اي به نام حسن بيک حلواچي تعلق خاطري پيدا کرده بود و شب ها با هم به عياشي و هرزگي مي پرداختند. يک شب شاه اسماعيل و حسن بيک حلواچي پس از مصرف معجوني از ترياک به خواب رفتند و هنگام صبح هر دو را نيمه جان و در حال مرگ يافتند. حسن بيک زنده ماند ولي شاه اسماعيل دوم جان سپرد. روشن شد که توطئه گران دربار که سردسته شان پريخان خانم (دختر جاه طلب شاه تهماسب) بود. زهر درحبه هاي معجون ترياک شاه ريخته و در قوطي مخصوص او گذاشته بودند که باعث قتل او شده است.
   
    آشنايي با گانگستر ايراني
    در ايران از يک قرن پيش با گسترش کشتزار هاي خشخاش، صدور ترياک بخش قابل توجهي از اقتصاد کشور را تامين مي کرد که پس از جنگ جهاني دوم با افزايش تعداد معتادان، مصرف داخلي ترياک نيز افزايش يافت و به مرور در قهوه خانه ها بساط ترياک کشي براي مشتريان فراهم آمد.
     طي سال ها، دولت ها قوانيني براي ممنوعيت کشت و مصرف ترياک وضع کردند که تاثيري در کاهش اعتياد نداشت تا اين که در سال 1355 طرح مسئله درمان و بازپروري مطرح شد و معتادان همراه با مقدار ترياکي که مطابق کارت سهميه شان دريافت مي کردند، شماري متادون هم تحويل مي گرفتند تا با آن بتوانند اعتيادشان را ترک کنند اما اين طرح نتيجه بخش نشد.
     در دهه 30 بود که ماده مخدر تازه اي به نام هرويين در کشور رواج يافت و شيوع آن در ميان جوانان از جمله برخي از محافل هنري، باعث مرگ و مير شمار زيادي از نسل جوان شد. ابتدا هرويين که بازار مصرف گسترده اي پيدا کرده بود، در لابراتوار هاي افغانستان و ترکيه تهيه مي شد و توسط قاچاقچيان به ايران انتقال مي يافت، هر چند قاچاقچياني هم در تلاش بودند تا نحوه توليد اين ماده مخدر را بياموزند و خود اقدام به ساخت هرويين داخل کشور کنند.
     يکي از تهيه کنندگان هرويين در ايران مهدي بليغ معروف به گانگستر ايراني بود که در زندان قصر موفق به ساخت هرويين شد.
     اما از نخستين کساني که موفق به تهيه هرويين داخل کشور شدند يکي شان شيميداني معروف به دکتر مصطفوي بود که توانست با به دست آوردن شيوه ساخت هرويين به ايران سفر کند و به توليد بپردازد اما در همان آغاز کار دستگير و به زندان قصر انتقال يافت.
     در همين زندان بود که مهدي بليغ با زيرکي توانست فرمول ساخت هرويين را از دکتر مصطفوي به دست بياورد و در سلولش اين ماده مخدر را تهيه کند. همکاران بليغ در ساخت و توليد هرويين زندانيان و برخي از ماموران زندان بودند که در مقابل دريافت مبلغي، بسته هاي ترياک را به داخل زندان انتقال مي دادند و بليغ اين ترياک هاي دريافتي را در لابراتوار کوچک و مخفي خود به هرويين تبديل مي کرد.
     مهدي بليغ، اعجوبه اي بود. وي علاوه بر مهارت در جعل اسناد، به خاطر آشنايي کامل با قوانين جزايي، براي زندانيان (به جاي وکلا) لايحه مي نوشت و از اين راه درآمد قابل توجهي در زندان به دست مي آورد. وي در کلاهبرداري مهارت عجيبي داشت و توانسته بود يک بار کاخ دادگستري را به عنوان مالک کاخ به يک مرد ساده لوح بفروشد.
     ماجرا هاي شگفت آور اين مرد که توانسته بود دوبار از زندان فرار کند و از کشور خارج شود شنيدني است.
     يک بار او پيش از آغاز محاکمه اش توانست از پنجره دستشويي دادگستري در طبقه سوم کاخ با آويخته شدن به ناودان به پائين سقوط کند و پا به فرار بگذارد. در ادامه اين خاطرات، به شرح فرار هاي مهدي بليغ و ماجرا هاي پيش روي او خواهم پرداخت.
نظرات بینندگان