پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
سرویس تاریخ «انتخاب»؛ صبح رفتم میرزا محمدخان را ببینم و برای فرداشب او را خبر کنم که اعتمادالدوله او را وعده گرفته است. ناهار با هم رفتیم خوردیم و بعد من به هوتل مرویس رفتم. معلوم شد محققالدوله برادر انتظامالملک مرحوم شده و خودش در روزنامههایی که تازه از طهران رسیده دیده. فهیمالملک هم کاغذی به من نوشته و این خبر را داده بود اما قبل از آنکه من کاغذ را ببینم او خبر شده بود. باری خیلی بدحال بود و گریه میکرد.
با نصرتالدوله [وزیر خارجه] ملاقات کردم و ترتیب کاغذهایی که میخواهد به کنفرانس بفرستد دادیم و با علیقلیخان انتظامالملک را برداشته به گردش رفتیم. شب که مهمان علیقلیخان بودم انتظام حال نداشت بیاید. او منزل رفت و ما به مهمانی رفتیم. اسکندرخان آشپزی و ساززنی کرد. غیر از من و میرزا حسینخان، پسر امینالدوله بود و امانالله میرزا و دکتر محمودخان و شیبانی و یک مادموازل تازه که معلمه بچههاست. شبی گذراندیم و آمدیم خوابیدیم.
ممتازالسلطنه در جواب کاغذ دوازدهم آوریل نصرتالدوله نوشته است: «کاغذ شما را دو روز قبل دیدهام. اطاعت دارم ولی منتظرم که حقوق مرا بدهید که قروض مهمه عدیده را ادا کنم و محاسباتم را بپردازم.» فرخخان که همین امروز از قفقاز وارد شده بعد از شام آمد و آینده قفقاز را بد میدانست و بیشتر مرا نگران کرد.
منبع: یادداشتهای روزانه محمدعلی فروغی، به کوشش محمدافشین وفایی و پژمان فیروزبخش، تهران: بنیاد موقوفات دکتر افشار و سخن، چاپ هفتم، ۱۳۹۸، ص ۳۶۵.