پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
سرویس تاریخ «انتخاب»؛ دیشب بعد از شام بلافاصله خوابیدم، خوب خوابیدم. نصف شب اقولبکه بله شد. صبح [شنبه] برخاسته رخت پوشیدم، سوار شدم. سه نفر کدخدای تَکه را آوردند. بعد برای گرد و خاک، طرف دست چپ جعده [جاده] افتادم؛ سواره راندم. نهرهای زیاد بود. این آبها کلا از ارجمند و فیروزکوه میآید. دهنه که آبها میآید پیدا بود. دِهِ کوچکی، سرارود نام، پیدا بود. اهل خوار از این دهنه سربالا به ییلاق میروند. بعد در دامنه که سنگلاخ بود به ناهار افتادیم. کوههای عقب این کوهها بلند است اما خشک و بدترکیب. دست راست جلگه وسیع است. حکیم طولوزون روزنامه خواند. یحییخان و غیره بودند.
هوا بسیار گرم بود اما ابر بود و گاهی باد میآمد. بعد از ناهار سوار شده رفتم کالسکه نشستم. منزل امروز پاده است. کنار دست چپ جعده: اول ده «جمالآباد» گلبازخان قراچورلو بود. بعد «قلعهخرابه» مالِ برادر گلبازخان. بعد «اَرادان»، بسیار دِهِ معتبری بود؛ قلعه غریبی در میان داشت به طوری که برج و باستیان [۱] به طور علم و مهندسی بسیار محکم و عالی، دورش هم دیوار و برجهای محکم که اغلب خراب شده است، اما نصف دیوار بود. دیوار کلفت خوب و در برج که باستیان است، رعیت و خانوارنشین است. درگاه و پنجره دارد، بالاخانه دارد، دور قلعه باستیان مدور است، چهار صد ذرع دور باستیان میشود. آبانبارهای بزرگ داشت.
خلاصه در خود پاده هم همینطور یک باستیان بزرگ دارد که شبیه به قلعه اَرادان است. اینجا هم سکنه در بالا مینشیند. از قشلاق به پاده سه فرسنگ است. هفت به غروب مانده وارد شدم، بسیار گرم بود. قدری خوابیدم.
حاجی رحیمخان صندوقدار [و] ملکمنصور میرزا امروز وارد پاده شدند.
یک همچه باستیان هم در وسط جلگه از دور پیدا بود، اما خرابتر از این قلعه بود. سرسیاه یک موش گرفت. بعد از شام باران شدید خوبی آمد. زیاد هم آمد؛ هوا را بسیار بسیار خوب کرد؛ الحمدالله سرد شد. بعد خوابیدم.
امروز میرزا علینقی طبیب ملقب به حکیمالممالک شد.
پینوشت:
۱- باستیان: قلعه مخصوص نگهداری ابزار جنگی. (فرهنگ عمید).
منبع: روزنامه خاطرات ناصرالدینشاه، از ربیعالاول ۱۲۸۳ تا جمادیالثانی ۱۲۸۴ به انضمام سفرنامه اول خراسان، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، چاپ دوم، ۱۳۹۷، صص ۱۴۷ و ۱۴۸.