پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
سرویس تاریخ «انتخاب»؛ صبح با انتظامالملک رفتیم به حجره ساعتفروشی و انتظامالملک مقداری ساعت تعیین کرد و قرار شد سه چهار روز دیگر برای او بفرستند. بعد رفتیم به هوتل موریس و عیادت از اماناللهمیرزا که کسالت دارد کردیم و قدری کار کردیم و ناهار با انتظامالملک و میرزا حسینخان در براسری خوردیم و برگشتیم به هوتل موریس و من چون آنجا کاری نداشتم آمدم منزل. در بین راه دو جلد کتاب انگلیسی مشتمل بر ترجمه اشعار فارسی و دو مداد طلا فانتزی و یک ساعت کوچک خریدم و رفتم اصلاح ریش کردم و به جواهری پاله روایال رفته شش زنجیر ساعت ارزان خریدم و آمدم منزل.
سوالاتی نصرتالدوله [وزیر خارجه] خواهش کرده بود ترتیب دهم که از ممتازالسلطنه بشود هرگاه در مجلس مشاوره حاضر شود. آنها را ترتیب دادم و رفتم هوتل موریس و با نواب و میرزا حسینخان و انتظامالملک و میرزا غلامحسینخان رفتیم به گردش. میرزا حسینخان شب مهمان داشت، رفت. ما را نواب مهمان کرد در رستوران لدواین در شانزلیزه که خیلی باصفاست. بعد از شام ما را برد به قهوه ماکسیم که جای بیعاری پولداران است. مشغول رقاضی بودند. یک شامپانی خوردیم و آمدیم منزل تا نیم ساعت بعد از نصفشب صحبت کردیم و عمده صحبت هم پول بود و معاملات مارک و فلورن و لیره و فرانک و عجب در اینکه نواب در ضمن من و مخصوصا انتظامالملک را تطمیع میکند و میخواهد به وسیله طمع بلکه ارتشا کار حقوق خود را درست کند.
منبع: یادداشتهای روزانه محمدعلی فروغی، به کوشش محمدافشین وفایی و پژمان فیروزبخش، تهران: بنیاد موقوفات دکتر افشار و سخن، چاپ هفتم، صص ۳۸۰ و ۳۸۱.