علي دايي که يکي از بزرگان فوتبال است و خود را يک پرسپوليسي ميداند، اعتقاد دارد که از زمان رفتنش از اين تيم صحبتي عليه پرسپوليس نداشته اما نگاهي به آرشيو نشان ميدهد او عليه پرسپوليسيها خيلي حرف زده است!باخت پرسپوليس به راه آهن و سقوط اين تيم به رده پانزدهم جدول ليگ برتر به همان اندازه تلخ بود که حرکات دايي در جريان مسابقه و اظهاراتش پس از آن. دايي که با سه فصل بازي در تيم پرسپوليس و يک سال و نيم مربيگري در اين تيم در اسطوره بودن براي پرسپوليسيها پايينتر از بزرگاني چون پروين، خوردبين، باقري، عابدزاده و... است، روز يکشنبه ثابت کرد، بيش از پرسپوليس به تيمي که در آن حضور دارد، علاقه و تعصب دارد. دايي اين را زماني که در سايپا بود، ثابت کرده بود. هنوز فريادهاي او پس از گلزني به پرسپوليس از خاطر علاقمندان واقعي پرسپوليس نرفته و بالا و پايين پريدنش پس از گلزني به پرسپوليس در کسوت مربي.دايي اما بعد از ناکامي بزرگ با تيم ملي فوتبال ايران به پرسپوليس بازگشت و يک فصل و نيم روي نيمکت اين تيم به عنوان مربي نشست. صرفنظر از نتايج بسيار ضعيف دايي با تيم پرسپوليس در ليگ برتر، دو قهرماني در جام حذفي براي او کارنامهاي قابل دفاع در تيم پرسپوليس ساخت. او که ظاهرا يقين حاصل کرده بود که در تيم فصل يازدهم پرسپوليس جايي ندارد از هفته هاي پاياني ليگ دهم بناي ناسازگاري را با مديريت وقت پرسپوليس گذاشت و از همان روز شروع به انتقاد کرد، انتقاداتي که تا به امروز هم ادامه داشته است.پرسپوليس در روزگار بدي است و روزهاي تلخي را سپري ميکند. در اين شرايط هر تيمي که بتواند اين شير بي پال و کوپال را ببرد و با 3 امتياز اين پيروزي تيمش را از سقوط نجات دهد بايد خوشحالي کند و اين شادماني را هم نشان دهد. هيچ جاي ناراحتي ندارد و چه بسا که اگر غير از اين باشد بايد تعجب کرد اما جنس خوشحالي با خوشحالي خيلي فرق دارد.روي صحبت با علي دايي است. از آنچه که از دل صحبت هاي دايي پس از پايان مسابقه بر ميآيد اين بود که گويي مدت ها انتظار چنين روزي را ميکشيد تا تمام آنچه در دلش مانده بود را به بيرون بريزد و عجب که در چه روز سختي زهر سخنان خود را به گلوي پرسپوليسي ها ريخت. علي دايي نه، هر سرمربي حق دارد از پيروزي تيمش خوشحال باشد، دستان خود را گره کند، به هوا بپرد، شاگردانش را در آغوش بگيرد، به سمت هواداران تيم مقابل برود و فرياد شادي سر دهد و يا سجده شکر به جا آورد و نام خداوند را فرياد زند. اين يک حق طبيعي و مسلم است پس به علي دايي تا اين حد حق ميدهيم. او بايد هم خوشحال ميشد، تيمش با اين پيروزي در ليگ برتر ماند. از همه مهمتر دايي تيمي را برد که دو بار توانسته بود آن را قهرمان جام حذفي کند و در نهايت به دليل اختلافات شديد با حبيب کاشاني مديريت وقت باشگاه پرسپوليس اين تيم را ترک کرد.دايي پرسپوليس را ترک کرد اما مطمئنا نتوانست اين جدايي را هضم کند. او حتما مثل هر مربي ديگري در اين شرايط ماندن و کار کردن را حق خود ميدانست اما مجبور به کوچ شد. او رفت اما کينه اين شيوه جدايي به دلش ماند.،بله؛”کينه”. اگر دايي که مدعي است”خدا به او عزت داد تا بالاي پرسپوليس قرار گيرد” چنين کينه اي نداشت چطور ميتوانست در مورد تيمي که ميگويد به آن متعصب است درست در روز يک باخت سنگين و در روزهاي بحراني چنين حرفي بزند؟آقاي دايي! روي صحبت مان با شماست. مگر پرسپوليس بود که شما را مجبور کرد از اين تيم جدا شويد؟ چرا مشکلات شخصي خود با جمعي از مديراني که ديگر امروز در اين باشگاه نيستند بر سر پرسپوليس تلافي کرديد؟ تو ديروز بردي و حقت بود به اندازه اين پيروزي خوشحالي کني اما چه زود يادت رفت همين هواداران با وجود شکست هايي که با سرخپوشان آوردي شعار” علي دايي” از زبانشان نيفتاد. يادتان نرفته که ابتداي همين فصل حميد استيلي هر چه کشيد از همين شعار بود و حواشي آن.علي دايي شايد خيلي صحبت نکرد اما عمق صحبتهايش به اندازه يک درياست. او حتي به هواداران پرسپوليس توپيد و گفت آنها خط ميگيرند. روز يكشنبه هواداران پرسپوليس دايي را هم تشويق کردند. يعني منظور او از خط گرفتن تشويق خودش بوده؟! چطور وقتي کريمي يا ديگران را تشويق ميکنند و عليه شما شعار ميدهند، خط ميگيرند اما وقتي دايي را تشويق ميکنند ”خودجوش” بوده و خطي در کار نيست؟ دايي البته در فصل پيش هم اين گونه صحبت ميکرد و هرگاه تماشاگران برخلاف ميل او شعار ميدادند آنها را به خط گرفتن متهم ميکرد اما در زمان تشويق خودش همه چيز عادي بود. علي دايي نشان داده هرگز از خود دوست داشتنش دست بر نميدارد و ميخواهد به اين راه ادامه دهد. باور نداريد؟ به اين جمله دقت کنيد” کسي نميتواند نامردي کند و جوابش را نبيند؛ کسي که به من نامردي کند جوابش را ميگيرد.»عزت و ذلت دست خداست اما پرسش اينجاست که آيا پرسپوليس فصل گذشته شما که پنج شکست پي در پي را متحمل شد، به ذلت رسيده بود؟ هنوز از خاطر فوتبالدوستان فراموش نشده ناکاميهايي که پرسپوليس با شما به آن رسيد. باخت رفت و برگشت به استقلال، صباي قم، ملوان و باخت 4 بر يک مقابل سپاهان در آزادي. تيم شما هم باختهاي چهارگله کم نداشت. يعني خدا آن روزها عزتش را از شما دريغ کرده بود؟دايي پرسپوليس را برد، نه کاشاني را، نه يک فرد را. يعني وقتي که سرخپوشان به حقارت هاي خود ادامه دادند و شکست خوردند تاوان نامردي خود به دايي را دادند؟ راستي آقاي دايي اگر يک درصد اين شما باشي که در حق پرسپوليس اجحاف کرده باشي چطور و چگونه بايد جواب پس دهي؟ آقاي دايي! باز هم تاکيد ميکنيم حق داري خوشحال باشي. اصلا بردن تيمي مثل پرسپوليس که هوادارانش را جان به سر کرده خوشحالي هم دارد اما کاش جنس اين خوشحالي بابت بردن باشد نه مسائل شخصي.شايد بايد ايراد را از پرسپوليس بگيريم که چه کردي با اين فوتبال که اکنون بايد دايي اسطوره اين باشگاه بگويد” خدا به من عزت داد که بالاي سر پرسپوليس قرار گيرم”. عجب روزگاري است، حتما دايي توقع دارد کسي هم موضع نگيرد و همه او را تاييد کنند و تشويقش هم کنند. آقاي دايي عزت و ذلت دست خداست. نه به خودت بناز که به تبي بند است نه به جايگاهت ببال که به شبي بند است به خصوص در اين فوتبال که خودت بهتر ميداني هر آن به عرش ميروي يا به فرش.شادي کردن بد نيست و اصلا شيريني فوتبال به همين شادي است اما کاري که علي دايي کرد آنهم مقابل تيمي که مدعي به تعصب به آن هست، هيچ وقت از ذهن علاقمندان واقعي پرسپوليس نميرود. به نظر ميرسد علي دايي هنوز دنبال تسويه حساب با برخي عوامل پرسپوليسي است و از هر فرصتي استفاده ميکند تا خودش را محق در اين تيم پرطرفدار جلوه دهد.البته آقاي دايي خيلي خوشحاليم که صادقانه اعتراف کردي بعد از گلزني شاگردانت نميتوانستي فيلم بازي کني. واقعا از اين بابت ممنون هستيم. باز هم ميگوييم شادماني حقت بود اما قيمت و منزلت اين شادماني براي هواداران پرسپوليس مهم بود که با صحبت هايت خوب اين قيمت را نشان دادي. ما هم توقع نداشتيم ريا کني و خوشحال نباشي و اصلا به طور کلي، خيلي ببخشيد، خيلي ببخشيد ما از شما نبايد هيچ انتظاري داشته باشيم.