سرویس تاریخ «انتخاب»؛ صبح یک ساعت از دسته [شش] رفته از خواب برخاستم. رفتیم حمام. امروز باید از دیزآباد به شریفآباد رفت. ۴ فرسنگ سنگین راه است. دو ساعت و نیم از دسته گذشته سوار کالسکه شده راندیم. با امینالدوله، حاجی سلیمانخان، دبیرالملک، عینالملک، اعتمادالسلطنه و ... صحبتکنان رفتیم سربالا رو به شمال، افتادیم به راه و جعده [جاده]، آن وقت روز به مشرق راندیم. راه کالسکه اغلب درهماهور بود.
آب دیزآباد رودخانه صحیح خوبی بود، بسیار آب گوارای صاف خوبی داشت. از رودخانه گذشته، به قدر یک فرسنگ راندیم، به ده فخرداود رسیدیم. قلعه خوبی داشت. کاروانسرایی هم داشت. چسبانده بودند به قلعه. زنهای خوشگل داشت. اغلب زراعات اینجاها دیم است.
از آنجا به قدر یک فرسنگ گذشته، سوار اسب شدم. اسب ترکمنی خوب سمند که سپهسالار پیشکش کرده است. رفتم طرف دست چپ کوه، قدمگاه نزدیک بود، یعنی کوهی که از نیشابور کشیده است و از قدمگاه الی اینجاها آمده است، همه جا نرم و خوب است. قدری با امینخلوت اسببازی کردم. نیزهبازی میکردم.
بعد جعده پیدا شد. آن را گرفته رفتم، به آب نهر خوب و درختان و دره پُرسایه رسیدیم، راندیم بالا. اینجا جزو باغات قصبه پیوهژن است. رفتم. بلدی پیدا شد. سر قنات، در هرهنج سایه خوبی بود، آب صاف خوب. آفتابگردان زدند به ناهار افتادیم. معیرالممالک، حکیم، حاجبالدوله، هاشم، یحییخان و ... بودند. سیاچی یک برهآهو با تازی گرفته بود. حکیم روزنامه خواند. بعد از ناهار سوار اسب شده از همین راه پیوهژن راندیم برای منزل. جمعیت کم در رکاب بود.
به قدر یک فرسنگ، همه جا باغات و قنوات [و]آبهای صاف بود. بلبل زیاد میخواند. زردآلو هنوز نرسیده بود. سنجد تازه گل کرده بود. دره پاک تمیز باصفایی بود. کوچهباغهای خوب داشت. دره قدری تنگ بود.
بالاخره رسیدیم به آبادی پیوهژن. در میان دره تنگی به قدر پانصد خانوار افتاده است؛ خانههای خوب داشتند. ده باصفایی بود، مسجد خوبی داشت. از ده که بالا رفتم دیگر درختی چیزی نبود. راهی بود، گرفته راندیم. یک کُتَل خوبی داشت، راهش خیلی خوب بود.
آن طرف کتل که پایین رفتیم آبی میآمد. از ایلات تیموری دُور مشهد اینجا چادر زده بودند. رفتم آنجا، دوغ خوب گرفته خوردیم. آقا ابراهیم و ... بودند. چکمه من خورد به جام دوغ، ریخت روی پای من و رکاب و روی آقا ابراهیم آبدار، همه دوغی شد. دخترهای خوب داشتند، ایل تمیزی بود.
بعد از آن راندیم. همه جا دره را گرفته رفتم. دره پُرحاصلی بود، از دیم و آبی. دو سه چشمه کوچک بسیار خوبی داشت. خیلی راندیم، آخر رسیدیم به قنات خوبی، بسیار آب صاف خوبی داشت. تحقیق شد، گفتند مال حاجی مصطفیقلیبیک دربانباشی حضرت است.
بعد قدری راندیم. دهی پیدا شد خیلی عجیب، مشهور به «ده سرخ». در روی تپه خانههای رعیتی را ساختهاند، مرتبه مرتبه خیلی قشنگ و خوب. این ده هم مالی حاجی مصطفیقلیبیک است. همه جا با حاجبالدوله، معیرالممالک [و]هاشم صحبتکنان میرفتیم. از ده سرخ نیم فرسنگ سنگین راه بود به اردو. همه جا دره ماهور بود.
امروز دو ساعت و نیم به غروب مانده به منزل رسیدیم که شریفآباد است. ده معتبری است، کاروانسرایی دارد چسبیده به قلعه. اغلب کاروانسراهای اینجاها سرپوشیده است. این ده را هم وقف کاروانسرا کرده است. اردو گرد افتاده بود، چای [و]میوه خورده، افشاربیک، ادیبالملک، محمدعلیخان، حاجی رحیمخان، حاجی محمدحسنبیک، میرزا مهدی و ... بودند، صحبت میکردیم.
شعری برای افشاربیک گفته شد: ریش افشار را چو میبینم/ [واژه ناخوانا]بالا نکرده ... م
چادر را توی باغ زدهاند. باغ کوچکی است. اندرون هم توی باغ است. اطراف اردو تپه است. قناتی دارد، دهنه قنات نزدیک بیرون سراپرده است. یک سنگ آب صاف خوبی دارد. مردم برای آب برداشتن قال و مقال بیمعنی میکردند. سقاها با سربازها برای آب دعوا کرده بودند. آقا ابراهیم سقاها را کتک زیاد زد. چاپار طهران رسیده بود، نوشتهجات آورده بود. امیرآخور نوشته بود ۴ صفر، کوه البرز را الی آبشار برق زده است؛ همان سرمایی است که روزی که به نیشابور رسیدیم شد.
خلاصه عصر قرق شد، به زنها دوهزاری دادم. شاهی اشرفی که از زیادی شاهیهای عید نوروز به آقا ابراهیم سپرده بودم گرفته، دوهزاریها را بیرون کردم، ده تومان از دوهزاریها را هم لاطری [قرعهکشی]گذاشته، به اسم نظارهخانم درآمد. شب بعد از شام قرق شد. مهتاب خوبی بود. هوای بسیار خوبی بود، سرد، خوب. یوسف رفت بالای تپه روبهرو آتشبازی کرد. حکیم در بین آتشبازی روزنامه میخواند. یحییخان و ... بودند. میرزا علینقی حکیمالممالک امشب رفت مشهد.
از طهران به عکاسباشی نوشته بودند سلطان، زن شاهزاده اعتضاد به عتبات رفته است و از طهران نوشته بودند که تگرگ زیادی آمده محصول بعضی خالصهجات و ... را خراب کرده است. شب را خوابیدیم. شیرازی کوچکه بله شد.
پینوشت:
۱- هرهنج: محل ظهور قنات، جایی که آب از عمق زمین به سطح میرسد. (دهخدا)
منبع: روزنامه خاطرات ناصرالدینشاه، از ربیعالاول ۱۲۸۳ تا جمادیالثانی ۱۲۸۴ به انضمام سفرنامه اول خراسان، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، چاپ دوم، ۱۳۹۷، صص ۲۲۶-۲۲۸.