arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۶۲۸۸۳۷
تاریخ انتشار: ۰۹ : ۱۷ - ۲۹ تير ۱۴۰۰

برنارد هیکل استاد برجسته پرینستون از اثرات منطقه ای پیروزی رئیسی، رقابت ایران و عربستان، احتمال جنگ و دوره گذار در حوزه انرژی می گوید

بسیاری در ایالات متحده معتقدند که به دلیل در اختیار داشتن نفت و گاز شیل، برای واشنگتن اهمیتی ندارد که چه اتفاقی در خلیج فارس می افتد. اما این یک خیال خام است. ایالات متحده به یک بازار جهانی انرژی قابل اعتماد نیاز دارد. این امنیت نیز به نوبه خود به ثبات در منطقه خلیج فارس بستگی دارد. من اعتقاد ندارم که ایالات متحده به زودی منطقه خلیج فارس را به طور کامل رها کند.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

 پراجکت سیندیکیت با برنارد هایکل، استاد مطالعات خاور نزدیک و مدیر موسسه مطالعات فرامنطقه ای خاورمیانه معاصر، آفریقای شمالی و آسیای میانه در دانشگاه پرینستون  درمورد اثرات منطقه ی پیروزی رئیسی، رقابت ایران و عربستان، احتمال جنگ و دوره گذار در حوزه انرژی گفتگو کرده است.به گزارش سرویس بین الملل «انتخاب»؛ متن این  گفتگو را در ادامه می خوانید:

پراجکت سیندیکیت: در سال 2016، شما اشاره کردید که تنش ها بین ایران و عربستان سعودی به چندین دهه قبل برمی گردد، اما پس از انقلاب اسلامی ایران در سال 1979 شدت گرفت. حال سوال این است که انتخاب ابراهیم رئیسی به عنوان رئیس جمهور جدید ایران چگونه می تواند بر رقابت استراتژیک دو کشور تأثیر بگذارد؟

برنارد هایکل: دلایل ساختاری وجود دارد که باعث می شود عربستان سعودی و ایران بدون توجه به اینکه چه کسی در تهران و ریاض قدرت را در اختیار دارد، رقیبت یکدیگر باقی بمانند. باید توجه داشته باشیم که ایران و عربستان هر دو کشورهای بزرگی هستند که بر اساس وزن ژئوپلیتیکی خود و نقششان در اسلام ادعای رهبری دارند. از سوی دیگر، آنها به عنوان کشورهای تولید کننده نفت، از منابع قابل توجهی برخوردارند اما دیدگاه های بسیار متفاوتی از معماری امنیتی منطقه دارند.

در حالی که عربستان سعودی مشتاق حفظ ثبات منطقه ای از طریق تداوم حضور نظامی ایالات متحده است، ایران بر اساس مواضع ضد امپریالیستی خود قصد دارد امریکا را از خاورمیانه اخراج کند. تهران نمی تواند آمریکا را با اقدام نظامی بیرون کند اما این توانایی را دارد که هزینه های ماندن واشنگتن در منطقه را افزایش دهد. در حقیقت، تعهد جو بایدن، رئیس جمهور آمریكا برای كاهش حضور نظامی آمریكا در خاورمیانه تا حدودی نشان دهنده موفقیت ایران در مشکل آفرینی برای آمریکا است.

انتخاب رئیسی هیچ تغییری در این عوامل ساختاری ایجاد نمی کند. اما می تواند تنش ها را بیشتر کند. پیش بینی می شود که اقدامات گروه های نیابتی ایران در منطقه علیه  آمریكا و عربستان سعودی افزایش یابد. نایبان تهران در منطقه از حوثی ها در یمن گرفته تا جنبش اخوان المسلمین حماس در فلسطین، حزب الله در لبنان و شبه نظامیان شیعه در سوریه و عراق را شامل می شود. چالش اصلی جلوگیری از تشدید این جنگ هاست که می تواند ایالات متحده را دوباره به صحنه بکشاند و بدبختی بیشتری را برای مردم ایجاد کند.

پراجکت سیندیکیت: در سال 2019 شما استدلال کردید که عقب نشینی آمریکا از خاورمیانه یک خلاء استراتژیک برجای گذاشته است که ایران و عربستان سعودی و تا حدودی ترکیه در تلاشند که آن را پر کنند. امروز، با توجه به این عقب نشینی، بایدن برنامه زمان بندی خروج کامل نظامی از افغانستان را تسریع کرده است. بزرگترین خطرات این تلاش چیست و چگونه باید آنها را کاهش داد؟

برنارد هایکل: دوره های انتقال از یک چارچوب امنیتی به چارچوب امنیتی دیگر با خطر همراه است. اگر ایالات متحده واقعاً منطقه خلیج فارس را رها کند، بروز درگیری و حتی جنگ اجتناب ناپذیر خواهد شد. به هر حال، این منطقه بیش از نیمی از ذخایر نفتی اثبات شده در جهان و مقدار زیادی گاز طبیعی را در خود جای داده است. اگر از این دارایی های ارزشمند به اندازه کافی محافظت نشود، کشورها به رقابت بر سر آنها می پردازند. به عنوان مثال، در این ارتباط می توانیم به هنگامی که عراق، تحت فرمان صدام حسین در سال 1990 به کویت حمله کرد، اشاره کنیم.

تنها راه برای کاهش این خطر این است که ایالات متحده همراه با قدرت های دیگر مانند چین، ژاپن، هند و اتحادیه اروپا تصریح کند که هرگونه اختلال در تأمین انرژی منطقه به عنوان یک چالش مستقیم امنیت جهانی برداشت می شود و تحمل نخواهد شد. این به نفع خود آمریکا است. بسیاری در ایالات متحده معتقدند که به دلیل در اختیار داشتن نفت و گاز شیل، برای واشنگتن اهمیتی ندارد که چه اتفاقی در خلیج فارس می افتد. اما این یک خیال خام است. ایالات متحده به یک بازار جهانی انرژی قابل اعتماد نیاز دارد. این امنیت نیز به نوبه خود به ثبات در منطقه خلیج فارس بستگی دارد. من اعتقاد ندارم که ایالات متحده به زودی منطقه خلیج فارس را به طور کامل رها کند.

پراجکت سیندیکیت: سال گذشته شما نوشتید که تصمیم عربستان سعودی برای افزایش تولید نفت منعکس کننده دیدگاه ولیعهد محمد بن سلمان، حاکم بالفعل این کشور است مبنی بر اینکه از فرصت نسبتاً اندک خود برای کسب درآمد از ذخایر نفت عظیمش استفاده کند. وقتی این استراتژی مسیر خود را طی کرد و روندی که شما می گویید دو دهه طول می کشد به اتمام رسید، به نظرتان محمد بن سلمان چه استراتژی ای را در زمینه ی انرژی دنبال خواهد کرد و این موضوع چه تأثیری بر روابط عربستان با ایالات متحده خواهد داشت؟

برنارد هایکل: سعودی ها به دو چیز اعتقاد دارند. اول، آنان تصور می کنند آخرین بشکه نفتی که در جهان فروخته می شود، سعودی خواهد بود. زیرا آنها کم هزینه ترین تولید کننده نفت در جهان هستند. دوم، آنها باید تمام توان خود را بکار گیرند تا مطمئن شوند که تا وقتی هنوز نفت در زمین مانده است، تولیدش متوقف نمی شود.

سعودی ها و سایر تولیدکنندگان خلیج فارس برای جلوگیری از رها شدن مقدار زیادی از دارایی هایشان در زیر زمین، احتمالاً تولیدات خود را در دهه آینده افزایش می دهند. در عین حال، عرضه اولیه سهام شرکت آرامکوی عربستان سعودی به آنها امکان داده است تا قبل از سقوط قیمت ها، از ذخایر نفتی خود کسب درآمد کنند. آنها به همین دلیل به فروش بیشتر شرکت ملی نفت خود ادامه خواهند داد.

اگر پیش بینی های من درست باشد، تولیدکنندگانی که با هزینه های تولید بیشتری روبرو هستند از جمله ایالات متحده، کانادا، روسیه و دیگران به خرید نفت از سعودی ها و سایر تولیدکنندگان خلیج فارس مبادرت می کنند.  به خصوص که پیش بینی می شود با افزایش دسترسی به منابع انرژی جایگزین و مقررات دقیق تر در زمینه ی استفاده از سوخت های فسیلی، احتمالاً نفت با قیمت پایین تری در اختیار آنان قرار می گیرد.

ما در یک دوره گذار فوق العاده هستیم که تحقق آن چندین دهه طول می کشد. در این روند که سعودی ها بازیگران اصلی آن هستند از عصر سوخت فسیلی به چیزی کاملا متفاوت منتقل می شویم. پادشاهی عربستان سعودی و همچنین سایر کشورهای تولید کننده نفت باید در مورد چگونگی کاهش اثرات منفی این انتقال بسیار فکر کنند. تصمیماتی که آنها در این زمینه می گیرند، بر همه افراد کره زمین تأثیر می گذارد.

پراجکت سیندیکیت: شما رویکرد نرم بایدن را در قبال عربستان سعودی در زمینه ی عدم تحریم ریاض به خاطر قتل جمال خاشقچی ستایش کرده اید. این مدارای بایدن برای روابط دو جانبه ی ریاض واشنگتن مهم بود و منافع متقابل آنها را در پایان دادن به جنگ یمن و بازسازی این کشور برآورده کرد. عملاً عربستان چگونه باید برای پیشبرد این روند تلاش کند؟ ایالات متحده برای پیشرفت بیشتر در این زمینه چه کاری می تواند انجام دهد؟

برنارد هایکل: من متقاعد شده ام که رویکرد دولت بایدن نسبت به عربستان سعودی بسیار بهتر از روش دونالد ترامپ است. در حالی که ترامپ رویکرد معاملاتی و شخصی نسبت به ریاض داشت اما بایدن بر روابط نهادی و منافع ساختاری تأکید می کند. ایالات متحده و عربستان سعودی به طور واضحی منافع مشترک عمیقی دارند که من در بالا به سه مورد از آنها اشاره کردم. ثبات منطقه ای، امنیت انرژی و برتری ایالات متحده.

پایان دادن به جنگ یمن هدف دیگری است که هر دو کشور آن را دنبال می کنند. هیچ راه آشکاری برای دستیابی به این هدف، بدون تعامل با جنبش حوثی ها که اکنون تقریباً تمام شمال یمن را تحت کنترل خود دارند، وجود ندارد. برای متقاعد کردن حوثی ها به همکاری، ایالات متحده و عربستان سعودی باید تضمین هایی به آنها بدهند که در زمامداری کشور در آینده نقش خواهند داشت.

از همه مهمتر، عربستان و ایالات متحده باید سعی کنند همه یمنی ها را در مورد مزیت های برقراری صلح در این کشور متقاعد کنند و برای بهبود اوضاع و احوال آنها برنامه ای داشته باشند. این شامل آتش بس یک طرفه، پایان دادن به محاصره اقتصادی، کمک های قابل توجه سالانه بشردوستانه،  ورود یمن به شورای همکاری خلیج فارس و ارائه ی کمک های بلندمدت به این کشور در زمینه ی توسعه است. بیشتر یمنی ها می توانند پیرامون چنین معامله ای جمع شوند، زیرا همه آنها در موفقیت آن سهیم هستند. اگرچه این معامله ممکن است جنگ را خاتمه ندهد، اما شروع خوبی است.

نظرات بینندگان