arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۶۳۷۶۵۷
تاریخ انتشار: ۰۵ : ۰۰ - ۲۴ شهريور ۱۴۰۰

سفرنامه‌ی ناصرالدین‌شاه به خراسان، شنبه ۲۳ شهریور ۱۲۴۶؛ در این منزل اغلبی ناخوش شدند؛ بعضی مردند، بعضی خوب شدند

باید رفت به سرچشمه‌ی انگمار... در این منزل اغلبی ناخوش شدند. بعضی مردند، بعضی خوب شدند. هوای بسیار بدی داشت، دل من به هم می‌خورد. رودخانه ماهی قزل‌آلا داشت، آوردند نخوردم. شب نان و پنیر خوردم. بعد از شام پیش‌خدمت‌ها آمدند. حکم شد ان‌شاءالله ۲۲ برویم سلطنت‌آباد.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

سرویس تاریخ «انتخاب»؛ باید رفت به سرچشمه‌ی انگمار. دو فرسنگ کمتر راه است. دو ساعت از دسته [شش] گذشته از خواب برخاستم. رخت پوشیده سوار اسب غوغا شده راندم. گردنه بود، بالا رفته، پایین آمده، رفتم رسیدیم به انگمار که منزل است. اردو و چادرها را بسیار توی هم زده بودند. ناهار را منزل خورده. بعد از ناهار حاجی حکیم و غیره آمده خواندند. بایرام اسهال غریبی کرده است. دیدم، عجب لاغر شده بود. من می‌دانم این در این مدت چه می‌خورد. از خوردن هیضه [اسهال و قی] کرده است. طولوزون [و] دکتر رفته دیدند. گفتند ناخوشی گرفته است. عکاس‌باشی هم دو روز است هیضه کرده است. طولوزون [و] دکتر رفته دیدند. گفتند ناخوشی گرفته است. عکاس‌باشی هم دو روز است هیضه‌ی غریبی کرد، اما حالا خوب است. ان‌شاءالله عیبی نخواهد کرد. بایرام بی‌چاره مُرد. ماچکی هم ناخوش شد خوب شد.

در این منزل اغلبی ناخوش شدند. بعضی مردند، بعضی خوب شدند. هوای بسیار بدی داشت، دل من به هم می‌خورد. رودخانه ماهی قزل‌آلا داشت، آوردند نخوردم. شب نان و پنیر خوردم. بعد از شام پیش‌خدمت‌ها آمدند. حکم شد ان‌شاءالله ۲۲ برویم سلطنت‌آباد.

[گربه] فقیری امروز خیلی موش گرفت. دختر ندیم‌السلطنه هم ناخوش است، تب دارد. شب خوابیدم. انیس‌الدوله بله شد.

امشب بقیه‌السیف آتش‌بازی را یوسف در کوه آتش زد. ابرو و صورت و مژه و چشم شوهری از گُل [اخگر آتش] آتش‌بازی سوخته بود، خیلی خنده داشت.

 

منبع: روزنامه خاطرات ناصرالدین‌شاه، از ربیع‌الاول ۱۲۸۳ تا جمادی‌الثانی ۱۲۸۴ به انضمام سفرنامه‌ی اول خراسان، تصحیح: مجید عبدامین، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ص ۳۵۹.

نظرات بینندگان