arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۶۴۳۰۳۷
تاریخ انتشار: ۵۶ : ۲۳ - ۲۵ مهر ۱۴۰۰
محمدعلی فروغی و تبار وی به قلم خودش؛

قسمت ۳۰ (آخر)/ از مهم‌ترین آثار پدرم تاسیس روزنامه‌ی «تربیت» بود

در این سال اول سلطنت مظفرالدین‌شاه پدرم به کاری دست زد که مهم‌ترین آثار او شد و آن تاسیس روزنامه‌ی «تربیت» بود... پدرم... بنا بر آرزوی دیرینه یک نامه‌ی یک‌ورقی هفتگی به نام روزنامه‌ی تربیت تاسیس کرد و بهای نازلی برای آن قرار داد (هر شماره پنج شاهی و سالیانه دوازده قران)، چون مقصودش تجارت نبود.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

سرویس تاریخ «انتخاب»؛ در این سال اول سلطنت مظفرالدین‌شاه پدرم به کاری دست زد که مهم‌ترین آثار او شد و آن تاسیس روزنامه‌ی «تربیت» بود و مقدماتش از این قرار:

طلبه‌ای بود ملا محمد نام. مختصری زبان فرانسه تحصیل کرده بود و آن فرانسه‌ی ضعیفی را که آموخته بود به اعیان‌زادگان می‌آموخت و به این مناسبت او را ملا محمد مسیو می‌خواندند و آن زمان که زبان‌دان خیلی نادر بود هرکس چهار کلمه فرانسه می‌دانست پیش مردم جلوه می‌کرد و از شخص معمم بیش‌تر محل اعجاب می‌شد. از جمله کسانی که برای آموختن زبان فرانسه به او مراجعه کرده بودند فرمانفرما بود و چون او در تبریز در خدمت ولیعهد بود ملا محمد مسیو به وسیله‌ی او در دستگاه ولیعهد راه یافت و کم‌کم از خواص شد و ابتدا ندیم‌باشی و بعد ندیم‌السلطان لقب گرفت و چون مظفرالدین‌شاه به سلطنت رسید همراه او به طهران آمد و آرزومند بود که در دربار مظفرالدین‌شاه مقامی را که اعتمادالسلطنه در دربار ناصرالدین‌شاه داشت دارا شود. در تبریز هم مقدمه‌ی این کار را فراهم می‌کرد و ولیعهد را به تاسیس یک روزنامه واداشته بود. همین که فرمانفرما شخص اول شد بر امیدواری ندیم‌السلطان افزود، اما هنوز شخصیتی پیدا نکرده بود که وزیر انطباعات شود. طرح ریخت که باز به تاسیس روزنامه لیاقت خود را ثابت و زمینه برای وزارتش آماده کند، اما خود نه معلومات و افکاری داشت و نه صاحب‌قلم بود. با پدرم سابقه‌ی آشنایی داشت و مایه‌ی او را سنجیده بود. بنابراین آمد و از او در این خصوص استمداد نمود. پدرم همه وقت این شور را در سر داشت، حسن استقبال کرد اما بعد از دو سه مجلس مذاکره دید ندیم‌السلطان همان سیره و شیوه‌ی اعتمادالسلطنه‌ی مرحوم را می‌خواهد پیش بگیرد. بسیار متالم گردید و پیش محمدباقرخان اعتمادالسلطنه که رسما وزیر انطباعات بود از این جهت دل‌تنگی کرد.

این اعتمادالسلطنه مرد بدفطرتی نبود. داعیه‌ی فضل و کمال هم نداشت و قانع بود به این‌که اسمش وزیر انطباعات و روزنامه‌های دولتی را دایر داشته باشد. به پدرم گفت: «چه لزوم دارد شما زیر بار ندیم‌السلطان بروید؟ کاری را که او می‌خواهد بکند خودتان بکنید و روزنامه‌ای مطابق میل‌تان تاسیس نمایید.» پدرم باور نمی‌کرد چنین اجازه‌ای به او داده شود و حق این است که این از حسن‌نیت مظفرالدین‌شاه بود که بر خلاف ناصرالدین‌شاه از این ابرازات تجدد و ظهور علائم ترقی خوش‌وقت می‌شد.

باری پدرم به شوق آمد و بنا بر آرزوی دیرینه یک نامه‌ی یک‌ورقی هفتگی به نام روزنامه‌ی تربیت تاسیس کرد و بهای نازلی برای آن قرار داد (هر شماره پنج شاهی و سالیانه دوازده قران)، چون مقصودش تجارت نبود. ندیم‌السلطان از این جهت عقب ماند و از خیال تاسیس روزنامه‌ی مخصوص منصرف شد و به فکرهای دیگر افتاد که از این پس اشاره خواهم کرد. [ (رساله در سرگذشت خود و پدر) با مرگ فروغی به همین‌جا ختم شد و ناتمام ماند.]

پایان.

 

منبع: خاطرات محمدعلی فروغی به همراه یادداشت‌های روزانه از سال‌های ۱۲۹۳ تا ۱۳۲۰، به خواستاری ایرج افشار، به کوشش محمدافشین وفایی و پژمان فیروزبخش، تهران: سخن، چاپ سوم، ۱۳۹۸، صص ۹۰ و ۹۱ (رساله در سرگذشت خود و پدر).

نظرات بینندگان