arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۶۷۳۲۷
تاریخ انتشار: ۳۱ : ۱۵ - ۰۱ تير ۱۳۹۱

نقش و نقشه تاریخی خوارج

* حجت الاسلام علی عسگری
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

افراط‌گری و عوام‌فریبی در طول تاریخ یکی از عوامل مهم دوری از حقیقت بوده و هست. بسیاری از حرمت‌شکنی‌ها ریشه در فرهنگ عوام و رفتارهای خلاف عقل و اعتدال دارد و در شکل کلان، از آن به «استبداد عوامی» تعبیر می‌شود. پر واضح و روشن است که مشکل اصلی نخبگان فکری در جوامع مختلف به‌ویژه در بین ملت‌های مذهبی، این است که اندیشه عامه مردم عمق‌یافته و برخوردار از علم و آگاهی نیست و بسیاری از آحاد مردم به همین دلیل آماده پذیرش افکار سطحی، شعاری و رفتارهای پوپولیستی هستند و استدلال علمی و منطقی را برنمی‌تابند و این مسئله در بسیاری از مقاطع حساس، سبب چرخش مردم به امور احساسی، هیجانی و نهایتاً شکل‌گیری استبداد عوامی است. استفاده عمروعاص و معاویه از فرهنگ عوامی در قضیه حکمیت و بعدها افراط‌گری خوارج در برابر مکتب فکری و حیات‌آفرین ولایت حضرت علی (ع)، نشان بارز و آشکاری از استبداد عوامی است.

جریان خوارج با محوریت چهره‌های ظالم و سیاسی‌کاری هم‌چون شمر، قاتل امام حسین (ع)، استبداد عوامی را شکل داد و سرانجام آن با تکیه بر استبداد عوامی، پدیداری واقعه عاشورا شد. آن روز معرکه‌گردانان استبداد عوامی، کسانی بودند که حتی کشته شدن امام حسین (ع) را با تفکر جبری، تقدس‌گرایی و به دور از عقلانیت توجیه می‌کردند و با صراحت اعلام می‌کردند: «اگر خدا نمی‌خواست حسین (ع) کشته نمی‌شد؟! و یزید در این رابطه کاره‌ای نبوده است؟!»؛

در مورد خطر استبداد عوامی همین بس که در مواقعی چنان از طریق افکار عمومی و ترویج هیجان‌های کاذب پیش‌تاز امور می‌شود که حقیقتِ مسلم و چهره ناب دینی به مانند حضرت علی (ع) را تخریب و نفی می‌کند، ولی معصوم و پاکی مانند امام حسن مجتبی (ع) مورد ظلم و غارت قرار می‌گیرد و کار را به جایی می‌رسانند که حضرت امام حسین (ع) درس‌آموز شجاعت و اخلاص، در مقابل چشم همگان سرش بریده، به نیزه شده و شهر‌به‌شهر می‌گردد و حسب ظاهر هم آبی از آب تکان نمی‌خورد؟!


تجربه تاریخی به ما می‌گوید هر چه رواج خرافه و رفتارهای غیربرخوردار از فلسفه و عقلانیت در جامعه‌ای بیشتر باشد، استبداد عوامی در قالب حرکت‌های کور عامیانه، رواج بیشتری می‌گیرد. این‌که در قرآن آمده است: «أَکْثَرُهُمْ لَا یَعْقِلُونَ» و یا دارد: «أَکْثَرُهُمْ لایَشْعُرُونَ»منظور عامیان بی‌عقل و شعور مربوط به اردوگاه عوامی  استبداد عوامی است که پذیرای حق و حقانیت نیستند.

 فضا و شرایط حاکم بر دوران طاغوت را فراموش نمی‌کنیم. در زمان خفقان دوران شاه و ساواک، استبداد عوامی، دستگاه ظالم حاکم را توجیه می‌کرد و از راه استبداد عوامی، شاه را کمربسته، مورد لطف و نظرکرده  &;nbsp;     امام رضا (ع) معرفی می‌نمود. در میان همین جماعت کثیر و عامی، عالمانی هم بودند که به تعبیر امام خمینی (ره)، کارشان جز تکسّب و تعیّش چیز دیگری نبود. اینان تحت لوای منتظران ظهور و حجتیه، برای مردم جلسات دعای ندبه تشکیل داده، چراغانی نیمه شعبان را به نفع شاه برگزار می‌کردند و کتاب «ملاقات با امام زمان (ارواحنا فداه)» را می‌نوشتند و با این نوع کارهای به ‌ظاهر معنوی و جذاب، برای مردم عامی، به جنگ با امام خمینی (ره) و شاگردان فکری و مبارز او، همت می‌گماشتند. نتیجه کار اینان در گذشته شعار خدا، شاه و میهن بود و با گفتن روایتی از معصوم (ع) و تأکید بر «نِعْمَتانْ مَجْهُوُلَتان اَلْصِحَّةِ وَ الْاَمان» امنیت و سلامت خودشان را در سایه وجود شاه و طاغوت می‌دیدند و برای سلامتی شاه، دعا می‌کردند. کار این جماعت، به‌جایی رسید که در زیر شعار وپلاکارد:«شهنشاها مهر تو کیش و آئین ماست ـ پرستیدن نام تو دین ماست»، تنفس می‌کردند.

پیروزی امام خمینی (ره) از راه روشنگری دینی و تأکید بر عزت و کرامت انسانی، با کمک نخبگان دانشگاه و شاگردان حوزوی ایشان بر جماعت یادشده که زور، زر و تزویر را با خود به همراه داشتند، پیروزی تفکر اسلام ناب بر اسلام آمریکایی و یزیدی بود. این استبداد عوامی که ماهیت عوام‌گرایی و عوام‌فریبی طاغوت و روحانیت درباری سبب پدیداری آن شده بود، در سال‌های اخیر و در مقطع التهاب سیاسی پیش‌آمده در کشور به‌وسیله سرحلقه‌های جریان تحجر و مخالفان تفکر امام خمینی (ره) بازسازی و به جریان افتاد. نفوذ فرهنگی آنان در حوزه و مراکز فرهنگی حساس دیگر، بسط پیدا نمود و طرح مطالبات دینی در شکل افراطی، التهابات اخیر را سبب شد.

رخدادهای سال‌های اخیر مربوط به اواخر دهه سوم و اوایل دهه چهارم انقلاب اسلامی به‌ویژه از سال ١٣٨٨ تاکنون، افراط و استبداد عوامی را عینیت بخشیده است. اظهارات روشنگرانه یار دیرین امام خمینی (ره) و هم‌سنگر رهبری، آیت‌ا. . . هاشمی‌رفسنجانی در این رابطه که اهانت به بیت امام خمینی (ره) و حاج سید حسن آقا، یادگار بنیان‌گذار انقلاب اسلامی توسط عوامل استبداد عوامی را محکوم نمودند، سرکرده‌های جریان یادشده را آشفته ساخت و سبب تکرار اهانت‌های نخ‌نماشده آنان گردید. نوع رفتار و شکل موضع‌گیری حضرات انقلابی‌نما که خود را صاحب بصیرت دینی دائمی می‌دانند، ثابت‌کننده این مطلب است که آن‌ها حسرت ولایت دوران شاه را در سر می‌پرورانند و با حقوق اساسی مردم و نخبگان که در قانون اساسی به آن تصریح شده، بیگانه هستند. سردمداران جریان افراط، هتک و اهانت، پروژه فراروییدن دوباره استبداد از نوع عوامی را با پوششی جدید و معیارهای تاکتیکی خاص منظور نظر دارند و به مانند گذشته، همه نفع خود را در این دیده‌اند که دین را دست‌مایه موج‌آفرینی خود قرار دهند و با جنگ مذهب بر علیه مذهبی‌های انقلابی و کادر امام خمینی (ره)، مکتب فکری امام خمینی (ره) و حامیان وی را تضعیف نمایند. تاکتیک مهم این جریان ، علامه و عقل‌کل، معرفی کردن چهره‌های شاخص و سرحلقه‌های خود در بین مردم با استفاده از ابزار رسانه است که این حرکت و اقدام راهبردی آنها، قطب‌سازی در فرهنگ عوامی را سبب می‌گردد.

روش دیگر تفکیک بین رهبری معنوی و رهبری سیاسی و ایجاد تفاوت در این رابطه است. جریان یادشده امروز رهبری معنوی خود را در قم می‌داند و سیاسی‌کارانه به رهبری سیاسی در پایتخت، التزام ظاهری دارد. در رابطه با دوگانه بودن اینان، همین بس که بنا به اقتضائات و خواست رهبری معنوی تمرکزیافته‌شان در قم، التهاب، تخریب و توهین بر علیه دیگران از راه تمسک به استبداد عوامی صورت می‌دهند و نصایح و رهنمودهای رهبر انقلاب اسلامی مبنی بر پرهیز از تخریب و توهین را پشت‌گوش می‌اندازند، تهاجم به شاگردان فکری و سیاسی امام خمینی (ره) و بیت معظم آن یار سفرکرده را مورد همت قرار داده، آنان را سیاسی و طالب قدرت و ثروت معرفی می‌نمایند و از این راه سعی دارند به افکار عمومی چنین القاء نمایند که فقط اینان جان فدای دین و عدالت هستند تا شاید بهره‌مندی از استبداد عوامی با سپر التهاب و موج‌آفرینی به‌طور گسترده حاصل گردد.

چرخش تاکتیکی با حق به‌جانب معرفی کردن خودشان از مهارت‌های نوظهور آنان است. روزی احمدی‌نژاد را برای ایجاد التهاب و تخریب، مائده آسمانی معرفی نموده و جهت پیروزی قهری و کامل او توصیه به دعا و روزه نذری می‌کنند و آن هنگام که دکتر احمدی‌نژاد پذیرای مطلق خواسته‌ها و رهبری آنان نمی‌شود، با خودگردانی تشکیلاتی و باندی، او را در دام جریان انحرافی دیده و اسیر سحر ساحران می‌دانند و فتنه او را بزرگ‌تر از فتنه سبزها در سال ١٣٨٨ معرفی می‌نمایند. غافل از این‌که اگر موج‌آفرینی و رفتارهای پوپو لیستی او در گذشته نبود، برخورداری از استبداد عوامی برای آنها میسر نمی‌شد. در هر حال استبداد عوامی با رنگ و لعاب دینی، بدترین نوع استبداد است که آزادی خدادادی و موهبت الهی مورد نظر امام خمینی (ره) را تهدید می‌کند و هرگز نباید از آن غافل شد.

 

 

* نائب رئیس اسبق کمیسیون اصل نود مجلس شورای اسلامی

نظرات بینندگان