پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : با كيميايي ميشود هزار بار عاشق شد
كارن همايونفر
من معمولا روزهاي تولدم حالم خوب نيست؛ فكر ميكنم به دليل حركات برجهاي فلكي و جهت ستارگان باشد. اما وقتي تولد يك نفر باشد كه روز تولدش بازتاب قصههاي زندگي همه ما است، قطعا خيلي خوشحالم. كسي كه به همه ما آرزو و رويايي داده است. كسي كه 20 سال پيش مرا با «رد پاي گرگ» به سينما آورد و بعدها موسيقي «سلطان» را به من سپرد و با «جرم» او سيمرغ گرفتم. دلم ميخواست زودتر ميدانستم و كادويي فوقالعاده براي او ميگرفتم. فكر ميكنم مجموعه كارهاي دوست دوران كودكياش، شاعر بزرگ، احمدرضا احمدي را به او هديه ميدهم، فكر ميكنم خيلي خوشحال خواهد شد. كمتر پيش ميآيد ما آهنگسازان با كارگرداني كار كنيم كه موسيقي را در حد آهنگسازان بشناسد ولي با مسعود كيميايي ميشود ساعتها راجع به موسيقيهايي كه كمتر شنيده شدهاند، به راحتي حرف زد، تحليل كرد، زندگي كرد. با كيميايي ميشود هزار بار عاشق شد و فيلمهايش هم كه سر جاي خودش.
72سال از تولدمسعود كيميايي گذشت
معجزه كارگردان
مريلا زارعي
چطور ممكن است يك بازيگر در مقابل دوربين كارگردان بهگونهيي رها شود كه در فيلمهاي ديگر مشابه آن حضور را نتوان يافت؟
اين نكته جذاب و تازهيي است كه در تجربه همكاري با مسعود كيميايي در فيلم «سربازهاي جمعه» با آن مواجه شدم؛ اينكه كارگردان مولف به گونهيي عمل ميكند كه به واسطه كار خلاقانه و هنري او ويژگي منحصربهفردي در كارش به وجود ميآيد و بازيگر بهگونهيي عمل ميكند كه تكرار آن دشوار است.
من به عنوان بازيگر در «سربازهاي جمعه» با كارگرداني روبهرو شدم كه وجه كاريزماتيك او فرد مقابل را تحت تاثير قرار ميداد و در فاصلهيي كوتاه از آشنايي، شناخت خوبي از من به دست آورد و اين شناخت خوب موجب شد در همان لحظه تبادل فكر و انرژي اتفاق بيفتد و كاري كه بايد در زمينه بازيگري رخ ميداد، اتفاق افتاد و نقش متولد شود.
زماني كه براي بازي سكانس حضور خودم در «سربازهاي جمعه» سر صحنه حاضر شدم، دومين ديدار من با مسعود كيميايي بود. بازي كردن مقابل دوربين كارگرداني همانند كيميايي آن هم در شرايطي كه دومين بار بود او را از نزديك ميديدم، شرايط خاصي بود، اما او تاثيري كه بايد روي حسم براي بازيگري ميگذاشت، گذاشته بود و اين تاثير درخشان حاصل توانايي او در كارگردانياش بود.
از او سوال كردم اينكه لازم است براي ايفاي نقش تحقيقي داشته باشم يا جايگاه نقش را بررسي كنم، پاسخ او تنها اين بود كه كافي است تو ديالوگهاي نوشتهشده را به خوبي بخواني، حتي اگر ديالوگها را از رو بخواني كافي است تا به آنچه ميخواهيم، برسيم.
چنين رويكردي عملا از جايگاه پرقدرت كارگردان ميآيد. صلابت او در نوشتهاش به گونهيي بود كه ديگر نيازي به اضافه كردن نكتهيي از سوي من در مقام بازيگر نبود و اين اهميت بالايي دارد و نشانگر توان فيلمساز است.
اين موضوع در حدي اهميت دارد كه به نظرم بايد از سوي او مورد آموزش قرار بگيرد؛ تخصص و شناخت او نتيجهيي درخشان به همراه داشت كه تجربهيي ارزشمند براي سينماي ايران محسوب ميشود. تجربيات افرادي همانند كيميايي كه ديگر سني از آنان گذشته و كسوت دارند، به قدري مهم است كه بايد براي نسلهاي بعدي مغتنم شمرده شود و نسلهاي بعدي بتوانند از آنها بهره ببرند.
اميدوارم اين فيلمسازان در مسير قديمي خود، راهي كه تاثير بسياري روي نسلها داشت، همچنان قدم بردارند و فرصت حضور و نقشآفرينيهاي متفاوت را براي بازيگران به وجود آورند.
* اعتماد
الآن هست که یه روبات در عالم مجازی فعال بشه وهرچه بدوبیراه که لایق... هست نثار این هنرمند بزرگ کنه
از ما گفتن بود
به نظرم این نظرراسانسور کنید تا اون روبات پیداش نشده ویوسف پیامبررابه رخ جهانیان بکشه