پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : محمدحسین صفارهرندی وزیر سابق ارشاد (در دولت اول محمود احمدی نژاد) و سردبیر روزنامه کیهان در دوران پرهیاهوی اصلاحات، طی اظهاراتی در برنامه تلویزیونی "راز" (هفته گذشته) با اجرای نادر طالب زاده به نکته ای کلیدی اشاره کرد که حکایت از اعتراف او پس از سال ها به مبانی علم سیاست است.
به گزارش سرویس سیاسی «انتخاب» ؛ متن اظهارات صفارهرندی که به تازگی در یکی از سایت های خبری منتشر شده، حکایت از تاکید مکرر وی بر اهمیت "تحزب" دارد. صفار گفته است: در مملکت نمی شود بدون حزب کار کرد
وی به شدت از رواج این مسئله انتقاد کرده که برخی «چند تا سخنرانی می کنند و فردا می خواهند رییس جمهور شوند» : نمی شود اینگونه، کسی که می خواهد به این عنوان برسد، باید فکر کند، قبلاً نوشته باشد، اینجا اول دولت انتخاب می شود بعد جلسه می گذارد می خوایم چیکار کنیم!
«انتخاب» پذیرش اصل «تحزب» توسط صفارهرندی (هر چند دیرهنگام) را به فال نیک گرفته و درعین حال یادآوری می کند که این نظر مربوط به «اصول درس مبانی علم سیاست - ترم اول - دوره لیسانس» است!
البته نمی توان ناراحتی خود را از «پرداخت هزینه های سنگین»، تنها برای آموختن «بدیهی ترین اصول مملکت داری» از سوی اصحاب قدرت، پنهان کرد، چرا که ظاهراً باید سالها زمان برد تا اولیترین اصول رشد و توسعه را آقایان بیاموزند که این هم به خاطر عدم تعامل نخبگان سیاسی با نخبگان فکریست که معضلی سهمگین را در ایران موجب شده است. (البته بیان این نکته که اساساً «توسعه سیاسی» نیاز امروز جامعه ماست یا خیر، بحثی است که به وقتی دیگر می گذاریم.)
تنها راه جلوگیری از تکرار چنین اشتباهاتی، اعتماد به نخبگان فکری و تعامل با آنان است. هر عاقلی می داند که اصولاً بدون "تشکل" نمی شود تولید فکر کرد و به رشد حقیقی سیاسی اندیشید (گوآنکه اولاند رییس جمهور فعلی فرانسه 29 سال عضویت در حزب سوسیالیست فرانسه را در کارنامه خود دارد و به اذعان خود، در آغاز راه، در خیابان برای این حزب کارت های تبلیغی پخش می کرده است) و طبعاً حرکت در این راه، بدون تعامل با نخبگان فکری، میسر نیست ؛ مدیریت کشور یک امر تخصصی است و خوب است در این راه، به عالمان علم سیاست نیز اعتماد کرد.
صفار چه گفته است؟او گفته است: این فرد (رییس جمهور) که انتخاب می شود تازه به فکر این می افتد که یک سری کادر را دور خود جمع کند یا در مجلس آدم هایی را از جاهای مختلف کشور انتخاب می کنیم و به مجلس می فرستیم که سابقه هیچ کار مشترکی با هم نداشته اند و هیچ جا همدیگر را ندیده اند که راجع به مسائل اساسی کشور و نحوه اداره فرهنگ و اقتصاد و ... با هم کار مشترک کرده باشند و این چیزی است که در جاهای دیگر به نام حزب وجود دارد و این کارها در آن انجام می شود و آدم ها در نقطه ای به نام حزب به یکدیگر می رسند.
یکی از بزرگان گفته بود که یکی از مشکلات موجود در دولت این است که کارشان منسجم نیست این عدم انسجام را در دولت کارگزاران (سازندگی) می بینید در اصلاحات و دولت موجود هم می بینید. چرا این طور می شود به این دلیل که مقدمات کار برای رسیدن به دولت غلط است. من مرید آن کسانی هستم که می گویند وقتی می خواهید نامزدی را معرفی کنید اولا ببینید هدف گذاری های اصلی او برای آینده کشور چیست. آقا می فرمایند هدف اصلی ما در آینده ای شاید 10 ساله پیشرفت است و عدالت هم باید در دل این پیشرفت دیده شود. اگر قرار است پیشرفت را هدف گذاری کرده باشیم باید یک تیم را انتخاب کنیم آن هم تیمی که به صورت مشترک با هم بر سر برنامه های پیشرفت کشور صاحب رأی و نظر و تجربه و نگاه یگانه باشند نه این که تازه بعد از این که به او رأی دادیم تیم تشکیل شود.
بنده خودم وزیر این مملکت بودم و حتی در کارگروهی بودم که راجع به وزرای دیگر هم نظر می دادیم یعنی طرف مشورت رئیس دولت برای گزینش وزرای دیگر بودیم. من می دیدم کسی را که رئیس دولت یکبار هم تا آن زمان او را ندیده بود از فلان شهرستان می آمد و همکار دولت می شد و بعد از یک سال می دیدند که همفکر نیست و او را کنار می گذاشتند. این اشکال مختص دولت نیست مجلس هم همین طور است. مسئله را هم این طور نمی توان حل کرد که گفته شود مثلا سراغ تحزب برویم، معلوم نیست شاید تحزب هم مشکلات جدیدی را برای ما به همراه داشته باشد ولی باید صورت مسئله ما باشد و برای آن چاره جویی کنیم.
امیدوارم ببخشید جسارت بنده را . آخه عزیزان من ، یک کمی اون دوگولَه را به کار بندازید .
اولا..آخه کارت و عکس ایشان به قبول تحزب می آید ؟
دوما.. ایشان گفتند خب ، شما چرا باورتان میشود؟
پوزش مرا بپذیرید اما ، حنای شما دیگر رنگی ندارد .