کمالالملک به قلم عبدالحسین نوایی؛
شهریار شاعر توانای معاصر است که یک بار به قدم ارادت به گوشهی عزلت استاد راه یافته و از نزدیک مرد تقوی و چکیدهی هنر و ذوق را دیده است/ یک روزی مستخدم در خدمت خویش قصوری کرده و شیری بد و ضایع آورده بود که استاد [کمالالملک] نخورد سردار به اندازهای از این مطلب شرمگین و عصبانی شد که سنگی برداشته به قصد مستخدم گناهکار انداخت و تصادفا سنگ به چشم استاد خورده چشمش نابینا گشت!
کد خبر: ۶۲۶۰۸۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۴/۱۳
کمالالملک به قلم عبدالحسین نوایی؛
[کمالالملک] در ۱۳۲۹ قمری... مدرسهای به نام مدرسهی صنایع مستظرفه تاسیس کرد...، چون مدرسهی مذکور از وزارت معارف کمک میگرفت، وزارت معارف و اولیای هنرپرور! و هنرشناسی! که همیشه در این وزارتخانه هستند نمیخواستند که از نظارت خود در آن مدرسه صرفنظر کنند و از طرفی استاد هم نمیخواست که یک موسسهی هنری در پیچ و خم مقررات اداری بیفتد... یک وقت تابلوهای مدرسه را توقیف کردند به این عنوان که، چون مدرسه از بودجهی دولت استفاده میکند پس تابلوها هم متعلق به دولت است و بدین ترتیب هرکس از آن «نمد» کلاهی میخواست.
کد خبر: ۶۲۵۸۶۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۴/۱۲
کمالالملک به قلم عبدالحسین نوایی؛
راجع به سفر اروپا و علت آن جناب آقای میرزا احمد اشتری فرمودند که با تمام محبتهای دربار قاجار نسبت به استاد، واقعهای اتفاق افتاد که استاد نازکدل حساس و زودرنج ما رنجید. میگوید در هنگام ساختن تابلویی (به قول ایشان تابلوی تالار آئینه، ولی چنانکه عرض کردم از لحاظ تاریخ زمان به نظر بنده مشکل میآید) اتفاقا یکی از زمردهای تخت طاوس مفقود میشود و مرحوم کمال هرچند که مورد سوءظن واقع نمیشود، ولی برای تحقیق و پرسش گویا مدتی نزدیک به ۲۴ ساعت در کاخ مجبور به ماندن میشود و این موضوع او را به طوری رنجیده ساخت که از همان لحظه به خیال عزیمت از طهران افتاد.
کد خبر: ۶۲۵۵۶۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۴/۱۰
کمالالملک به قلم عبدالحسین نوایی؛
ناصرالدینشاه نسبت به کمالالملک بیاندازه توجه داشت و احترامی خارج از حدود معمول به وی میگذاشت... مرحوم کمال خود یک روز برای یکی از شاگردان خود آقای استاد میرزا اسماعیل آشتیانی نقل کرده بود که: «هر وقت تابلویی برای شاه میساختم شاه مدتی طولانی ملاحظه و تحسین مینمود و سپس تابلو را بر زمین خوابانده میفرمود تا چندان اشرفی بر آن بریزند که سطح تابلو از اشرفی پوشیده شود. آنگاه به من دستور میداد تا اشرفیها را بردارم.»
کد خبر: ۶۲۵۲۹۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۴/۰۹
از انتظامالملک کاغذ رسیده که یک هفته دیگر مراجعت میکنیم و مرا نوشته است که نصرتالدوله [وزیر خارجه] میگوید در پاریس باید باشید، وجود شما لازم است. نزدیک ظهر به مغازه رنگفروشی رفتم برای عمل کمالالملک و از آنجا منزل مادام رو برای ناهار رفتم. چای هم آنجا خوردم.
کد خبر: ۵۸۷۶۹۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۹/۱۲
مستر تلمان آمریکایی آمد. میرزا حسینخان را هم به او معرفی کردم. پیشنهاد میکند که برای ایران در آمریکا پروپاگاند [تبلیغ] کند و برای این کار سالی بیستوپنج هزار فرانک میخواهد. گفتیم پیشنهاد را کتبی کند. ما به دولت اظهار کنیم.
کد خبر: ۵۶۷۸۱۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۵/۲۲