خاطرات روزنوشت مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی در سال ۱۳۷۷، هرشب در «انتخاب» منتشر میشود. پیشتر، خاطرات ایشان از سال ۵۸ تا ۷۶ در سرویس تاریخ «انتخاب» به صورت روزانه پوشش داده شده است.
ديشب در میهمانسراى پتروشيمى آبادان، شام خورديم و استراحتكرديم. بعضى از همراهان در هتل بودند. بعد از نماز و ورزش و صبحانه، براى ديدن منطقه مرزى شلمچه در غرب خرمشهر رفتيم. نقطه اوج عملياتكربلاي پنج كه شلمچه را آزاد كرديم كه از اول جنگ عراق، در اشغال عراقيها بود.
با فرماندهان ارتش كه مسئول حفظ منطقهاند و نيروهاى ناجا [= نیروی انتظامی]، صحبت كردم. جايگاهى براى يادبود شهداى گمنام شلمچه درست كردهاند و ضريح كوچكى كه مردم در آن پول ريختهاند و مقدارى از لباسها و آثار شهدا را در آن نگهداشتهاند و من هم يك ربع سكه درآن انداختم.
مركزى هم براى تيم جستجوى اجساد شهداى مفقودالاثر آنجا است كه با فرمانده آن صحبت كردم. اكنون با توافق دولت عراق در داخل خاك عراق، در مناطق درگيرى، جستجو مىكنند و گفت، تاكنون جمعاً بيش از 40 هزار جسد يافتهاند و حدود هشت هزار جنازه ديگر مفقود است. از سنگر بالاى تپه، با دوربين داخل خاك عراق را ديدم و با فرمانده پاسگاه عراقى، در كنار سيم خاردار مرزى، احوالپرسى كردم و از محل تهيه شده، براى ساخت بازارچه مرزى بازديد نمودم؛ عراقيها هنوز موافقت نكردهاند.
بين خرمشهر و مرز، چند روستا وجود دارد كه بعضيها، به خاطر پاكسازى نشدن منطقه از مواد منفجره متروكاند و بعضيها، مسكون و كمرونق. جمعى از روستايىها در مسير جمع بودند و تقاضاى كمك،كار و شغل دارند.
به جزيره مينو رفتيم. گشتى در جزيره زديم. توضيحاتى دربارة طرح سياحتى جزيره شنيديم و صحبت كوتاهى در اهميت طرح براى رونق دادن به جزيره زيباي مينوكردم. از مقر نيروهاى انتظامى و ارتشى و ساحل اروند، بازديدكردم و با دوربين ساحل عراق را مشاهده نمودم؛ خالى و متروك و خاموش است.
از آنجا به منطقه چوئيبده در جنوب جزيره آبادان، براى ديدن نحوه تخليه استخرها از ميگو و جمعكردن ميگوها رفتيم. جالب است. توضيحات زيادى از پرورشدهندگان و خريداران و صادركنندگان ميگو كه جمع بودند، شنيدم. تورى را به دريچه خروجى آب استخر ميبندند كه با خارج شدن آب، ميگوها در تور مىمانند و سپس در لگنهاى آب مخلوط با مواد شيميايى مىگذارند، ضدعفونى و بىحس مىشوند و سپس وزن مىكنند و همانجا مىفروشند.
قيمت هر كيلو 2300 تومان و از هر استخر يك هكتارى، حدود دو تُن، میگو صيد مىكنند، قابل كشت دوم زمستانى هم هست كه به جاى ميگو، ماهى بريزند. نوعاً از كار خود راضياند. بازار صادرات دارد و هركيلو بيش از پنج دلار و هرهكتار، سه شغل مستقيم و غيرمستقيم ايجاد مىكند و در زهكشها، توليد صدف مىتوانيم داشته باشيم.
هزار هكتار اول كارش تمام شده و هزار هكتار دوم را واگذار كردهاند و سه هزار هكتار ديگر به ترتيب واگذار مىشود. شيلات يك كانال آب از دريا، با مد دريا به اراضى مىرساند و صاحبان استخرها از آن كانال، با پمپ آب برمىدارند. در اين منطقه دهها هزار هكتار زمين قابل كشت ميگو وجود دارد. اگر هوادهى به استخرها داشته باشند، به جاى دو تُن تا چهار تُن، محصول برميدارند و اكنون مشغول بردن برق به منطقه هستند كه هوادهى را ممكن كند.
پس از نماز و ناهار، اعضاى اتاق آبزيان آمدند كه مجموعهاي از توليدكنندگان و فروشندگان و صادراتىها و فنىها و لارو و غذاى ميگو هستند و قرار شد، براى سال آينده، وضع لارو و غذا را مطمئن كنند و با رشد سريع اين حرفه را رشد بدهند. از تصميم [آقای محمد سعیدیکیا]، وزير جهاد [سازندگی]، در مورد تعويض آقاى [رسول] لاهيجانیان، [رییس سازمان شیلات] كه طراح طرح ميگو است، اظهار نگرانىكردند.
مصاحبهاى با صداوسيما، در مورد وضع آبادان و خرمشهر و راه نجات از ركود اقتصادى و همكارى جوانان كردم و نيز مصاحبه با مجله مشعل وزارت نفت، در مورد نطق تاريخىام در پالايشگاه آبادان قبل از انقلاب، در سفر هيأت تأمين سوخت داخلى با امر امام و اينكه چگونه توانستيم كارگران را براى اجازه توليد نفت براي مصرف داخلى، قانع كنيم.
سپس به بهمنشیر رفتيم و سوار بركشتى لايروبى شديم و برنامه لايروبى بهمنشير را ديديم. در جريان جنگ، رسوبات زيادی جمع شده و تاكنون شش ميليون تُن لايروبى شده است. ازحوضچههاى رسوبگير بازيدكرديمكهكودكشاورزى خوبى جمعشده؛ مديران لايروبى، از مشكل عدم هماهنگى با وزارت نيرو و نيز مشكل لولههاى نفت در رودخانهگفتند.
از آنجا به محل طرح خضريات [= پرورش ماهیان گرمابی] در جنوب اهواز رفتيم. 12 هزار هكتار زمين براى پرورش ماهى با استفاده از آب كارون، مهيا مىكنند و گفتند، دوهزار هكتار را براى فروش، عرضه كردهاند؛ چهار هزار متقاضى در نوبتاند.
به استاندارى رفتيم. در جمع علما و مسئولان، آقايان [سیدمحمدعلی] جزايرى، [نماینده ولیفقیه در خوزستان و امامجمعه اهواز] و [آقای احمد خرم]، استاندار، خيرمقدم گفتند و من هم با تأكيد برضرورت ادامه سازندگى، صحبت كردم. بعد از شام، آقاى جزايرى آمد و شكايت از [حزب] كارگزاران [سازندگی] داشت.