arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۱۲۱۷۳۸
تاریخ انتشار: ۰۰ : ۰۸ - ۳۱ تير ۱۳۹۲

مهاجرانی و تحریف دیدگاه آیت الله مومن درباره تهمت به مخالفان

در پی نقل قول عطاء الله مهاجرانی از آیت الله مومن درباره جواز تهمت زدن به مخالفان، استاد سروش محلاتی با اشاره به متن جملات آیت الله مومن در کتاب مبانی تحریرالوسیله، نقل قول مهاجرانی را نادرست خواند و دیدگاه آیت الله مومن را در این زمینه تشریح کرد.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

آینده: انتشار مقاله ای از عطاء الله مهاجرانی که در آن ذکری از آیت الله مومن درباره تهمت زدن به مخالفان دین شده بود، موجب گردید تا از استاد سروش محلاتی که این نظر را از آیت الله مومن نقل کرده اند، صحت آن را جویا شویم. آقای سروش محلاتی در مقاله چندی پیش خود نوشته بود: برای آیت اله مؤمن قابل قبول است که : قذف و نسبت زنا دادن به آنان نه تنها جایز است، بلکه رجحان دارد. وبا این روایت، روایاتی که قذف را حرام می داند تخصیص می خورد.(البته قذف در موارد مشکوک جایز است، نه با علم به کذب)

سئوال: با توجه به اظهارات اخیر آقای مهاجرانی در زیر سوال بردن نقل قولی که از آیت الله مومن درباره مجاز بودن تهمت زدن به مخالفان منتشر شده، آیا شما این نقل قول را همچنان صحیح می دانید.



سروش محلاتی: از بنده در سال 1389 مقاله ای با عنوان تهمت در خدمت دیانت منتشر شد، و این موضوع را در آن جا آورده ام. در آن جا توضیح داده ام که برخی از فقهای ما تهمت زدن به افراد منحرف را جایز می دانند، مثلاً می توان به آن ها نسبت زشت ترین کارها از قبیل زنا و لواط را داد. البته در آن مقاله این دیدگاه هم نقد علمی شده، و هم به عنوان نظریه ای که عواقب خطرناکی دارد، معرفی گردیده است.


س: شما در مقاله ی خودتان از آیت الله مؤمن هم مطلبی نقل کرده اید؟

ج: بله، ایشان هم در کتاب مبانی تحریر الوسیله، این مسأله را مطرح کرده است و اصل این نظریه را قبول دارد.




س: ولی آقای عطاء الله مهاجرانی، این مسأله را تکذیب کرده و آیه الله مؤمن را مخالف این دیدگاه می داند، و حتی جملات کتاب ایشان راهم آورده است که «باهتوهم» را به معنی تهمت زدن نمی داند.

ج: ای کاش همین طور بود و آیه الله مؤمن نفرموده بود و بنده در نقل کلام ایشان اشتباه کرده بودم، ولی این طور نیست. کسانی که بدگویی به منحرفان را جایز می دانند، استدلال های مختلفی دارند، استدلال ایشان کمی با استدلال دیگران متفاوت است، دیگران به کلمه ی «باهتوهم» در روایت استناد کرده و آن را به «دستور به تهمت زدن» معنی کرده اند، ایشان این استدلال را نپذیرفته و آقای مهاجرانی هم فقط به این قسمت توجه کرده و نتیجه گرفته است که نسبت زنا و لواط دادن به منحرفان را برای مؤمن جایز نمی داند، در حالی که بحث آیت الله مؤمن در آن جا ادامه دارد و ایشان برای «جواز قذف» به قسمت دیگری از این روایت استناد می کند که می گوید: «اکثروا السّب فیهم» یعنی فراوان به آن ها دشنام و سبّ بگویید، و بعد آقای مؤمن با استناد به این جمله می گوید، یکی از فحش ها و دشنام ها هم «نسبت زنا» دادن و قذف کردن است، پس منحرفان را می توان زناکار معرفی کرد! البته این کار را در موارد شک جایز می دانند، از این جهت نظر آقای مؤمن مقداری رقیق تر از دیگران است.

به هر حال آقای مهاجرانی از نظر نهایی و پایانی ایشان غفلت کرده است.

س: آیا واقعاً ایشان نظر داده اند؟ یعنی به اصطلاح فتوای فقهی شان این است؟

ج: بله، واقعاً نظر داده اند، ببینید سخن ایشان این است که هر چند قذف کردن و نسبت زنا و لواط دادن به دیگران طبق قاعده ی اولی حرام است، ولی این قاعده تخصیص خورده و یکی از موارد استثناء آن این است که منحرفان را می توان قذف کرد و همین قدر که شک داشته باشید آیا فرد منحرفی، انحراف اخلاقی هم دارد یا نه کافی است که نسبت قطعی به او بدهی، و او را اهل زنا و لواط معرفی کنی. و البته معلوم است که اگر این «احتمال» کافی باشد، خیلی راحت می توان درباره ی افراد مخالف این احتمال را داد و خیلی راحت تر به آن ها زشت ترین نسبت ها را داد! و خیل راحت می توان برای آن ها پرونده های سنگین مفاسد اخلاقی یا اقتصادی یا سیاسی مثل جاسوسی درست کرد.



س: ممکن است عین عبارت ایشان را برایمان بخوانید؟

ج: بله، در کتاب مبانی تحریرالوسیله، جلد دوم، ص452، بحث خود را با این جمله به پایان برده و این طور نوشته اند:

فاطلاق الصحیحة [همان روایت جواز دشنام گویی و تهمت زنی] یقتضی جواز بل رجحان القذف الغیر المعلوم الکذب، و بها یقیّد اطلاقات ادلة حرمته،  والله العالم بحقائق احکامه.

بنده هم در مقاله ام عیناً همین نقل را به فارسی آورده ام.

س: آقای مؤمن چنین نسبت دادن هایی را جایز می داند یا بالاتر از آن، به آن تشویق می کند؟

ج: ایشان علاوه بر جواز این کار، بحث «رجحان» را هم مطرح کرده است، یعنی بهتر است که به منحرفان این نسبت ها داده شود، لابد نظرشان این است که در روایت به این کار امر شده که اگر دلالت بر وجوب نداشته باشد، دلالت بر رجحان دارد.

س: آیا در علمای فعلی، کسان دیگری هم با ایشان هم عقیده هستند؟

ج: بنده در آن مقاله مقید بودم که به نقل های شفاهی استناد نکنم، اگر این کار برای برای خودم جایز بدانم، بله، از برخی از مقامات هم نقل های شفاهی دارم، ولی از بازگوکردن آن ها عذر می خواهم.
نظرات بینندگان