arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۱۷۳۱۴۳
تاریخ انتشار: ۱۹ : ۰۹ - ۳۱ تير ۱۳۹۳

حماس واقعاً چه می خواهد؟

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
«حماس واقعا چه می‌خواهد؟» عنوان مقاله‌ای است به قلم گیدیون لوی، عضو شورای سردبیری روزنامه اسرائیلی هاآرتص که روز یکشنبه در این روزنامه منتشر شده است.


 
ما هر آن‌چه را که می‌شد در مورد حماس گفت گفته‌ایم: بنیادگراست، غیردموکراتیک است، خشن است، اسرائیل را به رسمیت نمی‌شناسد، غیرنظامیان را هدف قرار می‌دهد، تسلیحاتش را در مدرسه‌ها و بیمارستان‌ها مخفی می‌کند، در محافظت از مردم غزه نمی‌کوشد؛ ما همه این حرف‌ها را زده‌ایم و درست هم گفته‌ایم. اکنون باید لحظه‌ای درنگ کنیم و به حماس گوش بدهیم. حتی می‌توانیم خود را جای آن بگذاریم، شاید حتی بتوانیم شهامت و استقامت حماس، این دشمن خونی‌مان را در وضعیت‌های طاقت‌فرسا بستاییم.
 
اما اسرائیل ترجیح می‌دهد که گوش‌هایش را بگیرد و تقاضاهای طرف مقابل را نشنود. حتی زمانی‌که آن‌ تقاضاها برحق‌اند و سازگار با منافع بلندمدت اسرائیل.

اسرائیل ترجیح می‌دهد با بی‌رحمی به حماس حمله کند، بی‌هیچ هدفی مگر انتقام. این‌بار مقصود کاملاً روشن است: اسرائیل می‌گوید نمی‌خواهد حماس را از صحنه گیتی محو کند – حتی اسرائیل هم می‌فهمد که در این صورت سومالی دیگری در انتظارش نشسته است – اما اسرائیل هنوز نمی‌خواهد به تقاضاهای حماس گوش دهد. آیا همه آن‌ها "حیوانند"؟ فرض کنیم هستند. اما آن‌ها آن‌جا باقی خواهند ماند و اسرائیل نیز این را می‌داند، پس چرا گوش نمی‌دهد؟
 
هفته گذشته ۱۰ شرط منسوب به حماس و جهاد اسلامی برای ایجاد آتش‌بسی ده ساله منتشر شد. می‌توان شک کرد که این‌ها واقعا تقاضاهای این دو سازمان باشند، اما آن‌ها می‌توانند مبنایی منصفانه برای توافق به شمار روند. حتی یک شرط بی‌پایه در میان آن‌ها وجود ندارد.
 
حماس و جهاد اسلامی خواهان آزادی برای غزه هستند. آیا تقاضایی منصفانه‌تر و معقول‌تر وجود دارد؟ جز پذیرش این شرط هیچ راهی برای پایان بخشیدن به دور باطل کشتار وجود ندارد؛ کشتاری که هم‌اکنون جریان دارد و چند ماه دیگر هم دوباره از سر گرفته خواهد شد. هیچ عملیات نظامی زمینی، هوایی یا دریایی مساله‌ای را حل نخواهد کرد. فقط تغییر نگرشی بنیادین درباره غزه می‌تواند چیزی را تضمین کند که همگان در پی‌اش هستند: آرامش.
 
فهرست تقاضاها را بخوانید و صادقانه قضاوت کنید که آیا یک تقاضای غیرمنصفانه در آن وجود دارد یا نه:
-عقب‌نشینی نیروهای دفاعی اسرائیل و رخصت دادن به کشاورزان برای کشت زمین‌هایشان تا محدوده خط حائل
-آزادی همه زندانیانی که در جریان مبادله گیلعاد شلیط آزاد شده بودند و مجدداً دستگیر شده‌اند -پایان محاصره و باز شدن گذرگاه‌ها
-باز شدن بندر و فرودگاهی تحت مدیریت سازمان ملل
-گسترش محدوده ماهی‌گیری
-نظارت بین‌المللی بر گذرگاه رفح
-تعهد اسرائیل به آتش‌بسی ده ساله و عدم پرواز هواپیماهای اسرائیلی در محدوده هوایی غزه
-اجازه دادن به ساکنان غزه برای دیدار از اورشلیم و نماز خواندن در مسجدالاقصی
-تعهد اسرائیل به عدم دخالت در سیاست داخلی فلسطینیان از جمله تشکیل حکومت واحد
-و باز کردن بخش صنعتی غزه.
 
این شروط مدنی هستند، اما راه رسیدن به آن‌ها نظامی، خشن و جنایت‌کارانه است. اما حقیقت (تلخ) آن است که زمانی که غزه راکتی به اسرائیل شلیک نمی‌کند کسی به آن اهمیتی نمی‌دهد. به سرنوشت رهبری فلسطینی نگاه کنید که از خشونت خسته شده بود. اسرائیل هر چه در چنته داشت کرد که محمود عباس را نابود کند. نتیجه اسف‌انگیز چه بود؟ فقط زور راه می‌گشاید.
 
جنگ جاری انتخابی بود، انتخابی که ما کردیم. درست است که پس از آنکه حماس راکت‌پراکنی را شروع کرد اسرائیل می‌بایست پاسخ می‌داد. اما برخلاف پروپاگاندایی که اسرائیل می‌خواهد به فروشش برساند، راکت‌ها بی‌جهت از آسمان نباریدند.
چند ماه به عقب برویم: بی‌نتیجه ماندن مذاکرات که مقصر آن اسرائیل بود، جنگ علیه حماس پس از قتل سه نوجوان در کرانه باختری، که هنوز در مورد آنکه حماس در آن دست داشته تردید وجود دارد، نیز دستگیری نسنجیده پانصد نفر از اعضای حماس، ممانعت از پرداخت حقوق کارگران حماس که در غزه کار می‌کنند، و مخالفت اسرائیل با تشکیل حکومت واحد که می‌توانست این سازمان را وارد عرصه سیاست کند.
هر کس که فکر می‌کند می‌شد حماس در برابر همه این‌ها سر تسلیم فرود آورد دچار کبر و نخوت و نابینایی است.
 
میزان خونی که در غزه – و به میزان کمتری در اسرائیل - در حال ریخته شدن است خوف‌ناک است. این خون بیهوده ریخته می‌شود. حماس را اسرائیل زمین‌گیر کرده و مصر تحقیرش کرده است. تنها بخت برای راه حلی واقعی درست خلاف کاری است که اسرائیل می‌کند. بندری در غزه برای صدور توت‌فرنگی‌های بی‌نظیرش؟ چه ارتدادی از نظر اسرائیلی‌ها! بار دیگر ارجحیت با [ریختن] خون فلسطینی‌هاست تا [صدور] توت‌فرنگی‌هایشان.»

نویسنده: گیدیون لوی
ترجمه: سایرا رفیعی

منبع:‌خبرنامه گویا

نظرات بینندگان