arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۱۷۵۶۶۱
تاریخ انتشار: ۰۷ : ۱۲ - ۱۸ مرداد ۱۳۹۳

چرا مهد زبان فارسی تهی از یک جایزه معتبر ادبی است؟

جوایز مستقل نیز با نگاه بدبینانه‌ای پس زده شدند و فضا به سمت رفت که برخی جوایز ادبی مستقل که توسط بخش خصوصی و معمولاً بستگان نویسندگان مشهور برگزار می‌شد نیز تعطیل شد؛ جوایزی که بعضاً تا یک سکه بهار آزادی به عنوان جایزه نقدی پرداخت می‌کردند و تنها مرجعی برای گروهی از اهالی کتاب بودند و عملاً همان کارکرد جایزه بوکر را در فروش کتاب داشتند، هرچند این نقش قابل مقایسه با بوکر نبود، کما اینکه سرانه مطالعه ایران با انگلیس قابل مقایسه نیست.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
با تعطیلی جایزه هوشنگ گلشیری و عدم توجه مسئولان حوزه فرهنگ به این اتفاق به عنوان نشانه‌ای آشکار در شکست تدریجی گسترش و بهبود فرهنگ در فضای خصوصی کشور، این پرسش پیش آمد که چرا هنوز جوایز مستقل یا حتی جوایز دولتی قدرتمندی در قیاس حتی با جوایز سینمایی چون سیمرغ‌های بلورین جشنواره فجر، به نام ایران وجود ندارد؟

به گزارش انتخاب جایزه ادبی مَن بوکر، که به نام جایزه بوکر هم شناخته می‌شود، یکی از مهم‌ترین جوایز ادبی دنیاست که هر سال به بهترین رمان جدید انگلیسی‌زبان که نوشته شهروندان کشورهای همسود بریتانیا، جمهوری ایرلند یا زیمباوه، باشد، اعطا می‌شود؛ رویدادی که اخیراً نامزدهایش را شناخت و نگاه‌ها به کتبی و نویسندگانی که در زمره نامزدهای این جایزه هستند، جلب شد و اتفاقاً همین انعکاس وسیع نقش اصلی را دارد و تاثیر فراوانی در فروش کتاب می‌گذارد.

در دولت‌های پیشین اما رویکرد جدی نسبت به جوایز ادبی نبود و جوایز دولتی با اشکالات فراوانی برگزار می‌شد و پس از افزایش قیمت طلا، پرداخت برخی جوایز نیز به مشکل خورد و به دلیل کسری اعتبارات در یکی از جوایز، برنده جایزه اصلی اعلام نشد تا نیازی نباشد جایزه‌ که مشتمل بر تعداد قابل توجهی سکه بهار آزادی بود، اهداء شود.


جوایز مستقل نیز با نگاه بدبینانه‌ای پس زده شدند و فضا به سمت رفت که برخی جوایز ادبی مستقل که توسط بخش خصوصی و معمولاً بستگان نویسندگان مشهور برگزار می‌شد نیز تعطیل شد؛ جوایزی که بعضاً تا یک سکه بهار آزادی به عنوان جایزه نقدی پرداخت می‌کردند و تنها مرجعی برای گروهی از اهالی کتاب بودند و عملاً همان کارکرد جایزه بوکر را در فروش کتاب داشتند، هرچند این نقش قابل مقایسه با بوکر نبود، کما اینکه سرانه مطالعه ایران با انگلیس قابل مقایسه نیست.

در سال‌های گذشته جایزه گلشیری یکی از مهم‌ترین این جوایز بود که بارها تا مرز تعطیلی پیش رفت؛ اما دوباره فعالیتش را از سر گرفت. بنیاد هوشنگ گلشیری در سال 1379 در هنگامه‌ بدرود حیات این نویسنده به همت فرزانه طاهری مترجم و همسر این نویسنده شکل گرفت و توانست چهره‌های جوان و با استعدادی را به جامعه ادبی ایران معرفی کند اما دوام این جایزه طولی نکشید و وقتی خانواده گلشیری احساس کردند با تغییر دولت، اتفاق عمیقی در حوزه کتاب رخ نداده، ترجیح دادند از خیر برگزاری این جایزه با سرمایه اندک بنیاد گلشیری بگذرند.

در بخشی متن این اطلاعیه آمده است: «...بیش از چهارده سال از گام اول برای تاسیس و برگزاری جایزه هوشنگ گلشیری می‌گذرد؛ یعنی از آن هفتمین روز پس از رفتنش که بر سر مزارش عهد کردیم، جایزه‌ای به نامش پایه‌گذاری و به این ترتیب به یکی از آخرین خواسته‌های عمر پرثمر و سرشار از خلق و تلاش و تکاپویش برای اعتلای ادبیات داستانی ایران عمل کنیم و توانستیم سیزده دوره جایزه را به سرانجام برسانیم.

چرا مهد زبان فارسی تهی از یک جایزه معتبر ادبی است؟
با معرفی نامزدهای بوکر، فروش این کتب افزایش چشمگیری یافت؛ جایزه‌ای با کارکرد مشابه در ایران خواهیم داشت؟

آزمایش و خطاها و تغییر روش‌هایمان برای غلبه بر مشکلات را همواره با همگان در میان گذاشتیم، چون هدف‌مان جز این نبود که جایزه‌ای باشد سالم و شفاف و چنین نیز بماند و سهمی در شکوفاتر شدن حیات ادبیات داستانی کشورمان برعهده بگیرد. امروز اما به این نتیجه رسیده‌ایم که بهتر است در وضع کنونی آن نیرو و منابع اندکی را که برای بنیاد گلشیری باقی مانده وقف بخشی دیگر از هدف‌های مندرج در اساسنامه بنیاد کنیم که به‌دلیل مشغله نفس‌گیر جایزه تا حدی مغفول مانده است...»

شاید به زعم برخی، تعطیلی جایزه ادبی گلشیری تاثیر جدی در حوزه ادبیات نداشته باشد و واقعیت آن است که چنین تعبیری نیز به واسطه تضعیف جوایز از جمله جایزه گلشیری، دور از واقعیت نیست. با این حال آنچه در این میان قابل تامل است، وقوع این اتفاق در دوران دولت تازه با سیاست‌هایی است که انتظار می‌رود در حوزه کتاب متفاوت باشد و اگر قرار باشد چنین اتفاقاتی را نشانه‌های عدم تحول جدی در حوزه کتاب قلمداد کرد، ارزیابی مثبتی حاصل نمی آید.

سوای این نگرانی، نقد اساسی به این موضوع وارد است که چرا ایران صاحب یک جایزه ادبی بزرگ با جایزه‌ای کلان که اگر برد بین المللی نداشت، برد ملی داشته باشد نیست؟ جایزه‌ای که برنده‌اش، شاهد فروش چندده هزار نسخه از کتابش در هفته‌های پس از موفقیتش باشد و در واقع حداقل کتاب‌خوان‌های حرفه‌ای به کتاب‌های برنده‌اش نگاه جدی داشته باشد و از این منظر رقابتی جدی برای کیفی گرایی در حوزه کتاب و عرضه آثار درجه یک کتاب هر سال در قالب نامزدها و برنده این جایزه شکل بگیرد؟

این جایزه می‌تواند ابعاد بین‌المللی و منطقه‌ای نیز به خود بگیرد و با الگوبرداری از جایزه بوکر، ایران بزرگ را جامعه هدف جایزه قرار داد و کتاب منتشر شده به زبان فارسی در تمامی کشورهای فارسی زبان حوزه جغرافیایی ایران بزرگ و حتی در هر نقطه‌ای دیگر از جهان، امکان حضور در این جایزه و رقابت را داشته باشند و بدین شکل گامی در راستای گسترش نفوذ زبان فارسی برداشت؛ گامی که اگر مستمر باشد، تاثیرگذار خواهد بود، کما اینکه یکی از دلایل اعتبار جایزه بوکر، استمرارش در بیش از نیم قرن گذشته است.

منبع: تابناک
نظرات بینندگان