گواه و شاهد زنده (و گاهی مرده) از در و دیوار و آسمان میبارد. آن مرد، هنوز نرفته چون به خاطر آنچه او «کاغذپاره» مینامید پول خون سیاه این سرزمین «قسطی» و «مشروط» و پس از چانهزنی بسیار به خزانه میرسد.
در دفاع از آنچه روز دوشنبه
رییسجمهوری بر زبان آورد، میتوان به استدلالهایی از این دست متوسل شد که
«منتقدان امروز، دیروز که از ریختن آب بر مواضع دچار سوختگی سخن میرفت
چرا چون اسپند بر آتش از جای نمیجهیدند» میتوان پرسید؛ «وقتی درک
منتقدان، حتی از «بزغاله» هم کمتر به حساب میآمد کجا بودید؟» سخنان و
پرسشهایی از این دست البته با پاسخهایی قابل پیشبینی روبهرو خواهد شد.
مهمترینشان اینکه: «آن مرد که اکنون رفته است سخنانی میگفت و پردههایی
ساز میکرد که سزاوار هم او بود. از کلیددار تدبیر و امید اما انتظار،
«اعتدال» در سخن و عمل است.»
به گزارش انتخاب مساله را اما میتوان از منظری دیگر نیز بررسی
کرد. این درست که مشق کودکی بسیاری از ما این بود که «ادب مرد به ز دولت
اوست» و «ادب، آداب دارد» اما سیاست نیز آداب خاص خود را دارد. کسی که
میخواهد در این دریا شنا کند اما خیس نشود همان بهتر که در ساحل سلامت
بنشیند و هرگز جامه عافیت از تن به در نکند. رییسجمهوری که در روزهایی
نهچندان دور، مطالبه توام با لبخندش، به زور بهشتی نکردن مردمان بود باید
در زمانی چنین اندک، راه درازی سپری کرده باشد تا «جهنم» بر زبانش جاری
شود. بسیاری؛ دوست دارند، گمان کنند که «آن مرد اکنون رفته» و هرچه با او
بود نیز. این سخن و گمانی درست نیست. آن مرد هنوز نرفته است.
گواه و شاهد زنده (و گاهی مرده) از در و دیوار و آسمان میبارد. آن مرد،
هنوز نرفته چون به خاطر آنچه او «کاغذپاره» مینامید پول خون سیاه این
سرزمین «قسطی» و «مشروط» و پس از چانهزنی بسیار به خزانه میرسد. آن مرد،
هنوز نرفته چون «بابک و شرکا» پول نفت را از سر سفرهها به حسابهای بانکی
بینشان خود در خارج فرستادند. همزمان در چنین اوضاعی، سخن نرم گفتن و
تلاش برای «تحبیب قلوب» همگان، اگر نگوییم ریاکاری، دستکم خودفریبی است.
«اعتدال» را اگر تعارف و تکلف در سخن، در کنار چپ و راستزدن در عمل معنا
کنیم، راهبردی است بیشک محکوم به شکست. سیاستمدار نمیتواند به بهانههایی
از این دست در بزنگاهها، بین دو صندلی بنشیند و بهگونهای سخن بگوید که
«سیخ» و «کباب» راضی شوند. اکنون همه سیاسیون میدانند برای گشودن گره از
کار فرو بسته اقتصاد یا به زبان همهفهم «نان سفره مردم» راهی جز شکستن قفل
تحریمها نیست. این را مخالفان رییسجمهوری - به مقتضای نشستن بر کرسی
مسوولیت در هشت سال گذشته- بهتر از دیگران میدانند.
با این همه انگشت در
گوش کرده، دهان گشودهاند که: «دلواپسیم از ذبح منافع ملی و چون بید بر سر
ایمان خود میلرزیم». پاسخ آمد که «به جهنم، بروید یک جای گرم!» پرسش چنان
وارونه، پاسخی چنین طلب میکند. ترکشهای بمب خبری روز دوشنبه روحانی شاید
در روزهای آینده نیز فضای سیاسی را تحت تاثیر قرار خواهد داد. احتمالا
صفبندیها آشکارتر خواهد شد. میتوان ایران و ایرانی را از پیچی چنین
پرخطر به سلامت عبور داد. میدان آماده است و گوی در میانه. «بزدلان سیاسی»
مرد این میدان نیستند. نشستن بر جایگاه منتقد محق، البته به سلامت و صرفه
نزدیکتر است. اگر کسی در چشمشان خیره شد و این را گفت مرتکب «بیادبی
سیاسی» نشده. تنها اندکی از زنگار تعارف را از آینه سیاست برگرفته است.
مشهور است که مستوفیالممالک یکی از رجال خوشنام و پاکدست عصر مشروطه بود.
این را «سیدحسن مدرس» بهتر از هر کسی میدانست. مدرس اما خود در هنگامهای
خطیر در استیضاح او پیشقدم شد و سودای صدارت «احمد قوام» را در سر داشت.
وقتی چرایی ایناقدام
و قدم را پرسیدند، گفت: «آقا شمشیر مرصع است که باید در روزهای بزم و ایام
سلام به کمر بست ولی قوامالسلطنه مانند شمشیر فولادی و برنده است که در
جنگ به کار میآید، مملکت در این روزها احتیاج به شمشیر برنده فولادی دارد،
نه شمشیر جواهرنشان.»
این کیهانی ها وپایداریها نه دغدغه ارزشی دین دارند ونه منافع ملت بلکه منافع شخصی وجناحی خود...ضرری که دولت محبوبشان در8سال به این مملکت زد به مراتب بیشتر از ذبح منافع ملی ووهنجارشکنی دینی بود الان درکوچه بازارهمه مردم به مسئولان کشور بدبین شده اند
پاسخ ها
ناشناس
||
۱۰:۵۸ - ۱۳۹۳/۰۵/۲۲
دقیقا همینطوره، متأسفانه مردم بدبین شده اند، و خیلی تلخه که آدم نمیتونه در دفاع حرف خاصی بزنه! فقط میتونیم بگیم امیدواریم، همین!
كاش اين اقايون يك در صد هم در ريخت و پاش بيت المال
حساس بودند البته بنظر من بخش بزرگي از مخالفين روحاني
فقط صرف مطرح بودند حرف ميزنند وإلا اعتقادي به شعارهاي شان ندارند چون اگر ذره اي از گفته هاي شان را قبول داشتند
از مخالفين سر سخت دولت محبوبشان بودند
رئیس جمهور منتخب ما باید با قدرت قانونی دولت و استفاده از ظرفیت های قانونی در مقابل دلواپسان داغتر از آش بایستد و فرصت طلبان را با قاطعیت رسوا کند. البته حتی الامکان بهتر است از دایره ادب خارج نشود که گزک دست بهانه جویان بی منطق میدهد.
جهنمی که ریاست محترم ومحبوب جمهوربه مخالفان بشارت دادند جایگاه واقعی انهاست کسانی که هشت سال در برابر انواع خیانتها جنایتها اختلاسها هتک حرمتها فحشاها دزدی ها وبی ابرویها سکوت کردند مگر جایگاهی بهتر از جهنم می توانند داشته باشند
حساس بودند البته بنظر من بخش بزرگي از مخالفين روحاني
فقط صرف مطرح بودند حرف ميزنند وإلا اعتقادي به شعارهاي شان ندارند چون اگر ذره اي از گفته هاي شان را قبول داشتند
از مخالفين سر سخت دولت محبوبشان بودند