پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : قريب به يك ماه از حمله عربستان به يمن گذشت؛ حملهاي كه دستاوردي جز ويراني فقيرترين كشور عربي و كشته و زخمي شدن هزاران تن نداشته است. آگاهان ابراز عقيده ميكنند كه عربستان با حمله به يمن وارد بازي خطرناكي شده و اشتباه محاسباتي سران آلسعود در مورد همسايه جنوبي خود، منطقه را آبستن حوادث تازهاي كرده است. براي درك بهتر آنچه در يمن در حال وقوع است، ابتدا بايد دو مسأله كلي مورد ارزيابي قرار گيرد. اول اين كه چرا عربستان به يمن حمله كرد و دوم، فرجام اين تجاوز نظامي نامشروع چه خواهد بود.
كارشناسان براين باورند كه يمن گرانيگاه دكترين نظامي ـ سياسي عربستان در منطقه است و حكام سعودي نگاه ويژهاي به اين كشور فقير و عقب نگه داشته شده عربي دارند. از اين رو سقوط دولت عبدربهمنصورهادي براي سران آل سعود مترادف با پايان نفوذ عربستان در يمن بود و از دست دادن يمن براي رژيم رياض غيرقابل هضم مينمود.
از طرفي، قدرت گرفتن مجدد شيعيان زيدي يمن در مرزهاي كشوري كه مفتيهاي وهابي در آن حكمراني ميكنند، هرگز براي سران سعودي خوشايند نيست چون رژيم عربستان از لحاظ ايدئولوژيك و پايهاي با زيديهاي يمن كه بخش قابل توجهي از يمنيها هم به آنها پيوستهاند، مشكل ساختاري و بنيادي دارد. همچنين تحليلگران رياض با طرح اين ادعاي واهي كه ايران در پي تصرف يمن با بازوي قدرتمند انصارالله است، نوعي دستپاچگي را در ميان تصميم سازان دربار سعودي ايجاد كردند و اين سراسيمگي دستآخر به آغاز حملاتي بيهدف، عليه يمن منجر شد. در اين ميان ماشين تبليغاتي سعودي ـ قطري با بهرهگيري از نبود هستههاي خبري كارآزموده در جهان عرب از يك سو و استفاده مضاعف از دو بازوي رسانهاي خود يعني «العربيه» و «الجزيره» از سوي ديگر، هدايت افكار عمومي اعراب در جنگ نامشروع عليه ملت يمن را به دست گرفتند. روزي الجزيره انصارالله را با داعش قياس و فرداي آن روز العربيه يمن را آوردگاه جنگ نيابتي اعراب با ايران و عجمها معرفي ميكرد. اين در حالي است كه عربستان پس از تحمل شكستهاي سهمگين در عراق و سوريه، جايگاه منطقهاي خود را متزلزل ديد و تلاش كرد با حمله به كشوري چون يمن هيبت نداشته خود را دستكم در ميان كشورهاي عرب حوزه خليج فارس بازيابد.
يكي از ديگر عواملي كه تحليلگران از آن با عنوان محركي براي آغاز تجاوز عربستان به يمن ياد ميكنند، دستاوردهاي سياسي، اقتصادي و علمي ايران به عنوان يگانه قدرت منطقهاي است. مقامات رياض كه تحريمهاي نامشروع عليه ايران را موهبتي براي خود ميديدند، پس از دستاوردهاي ديپلماتيك تهران و عليالخصوص انتشار بيانيه لوزان كه در آن به صراحت بر پايان يافتن محدوديتهاي اعمال شده بر اقتصاد ايران تأكيد شده بود، دچار ترس و واهمهاي مضاعف شدند چون ميدانستند در كنار ايراني پيشرفته، نظاممند، پرنفوذ و پرقدرت، عربستان ديگر حرفي براي گفتن ندارد. از ياد نبريم كه سعوديها در دورههاي پيشين مذاكرات تلاش كردند با كارشكني مانع توافق شوند و بيانيه لوزان عملاً اين توطئهها را ناكام گذاشت. همچنين مديريت پروژه تنزل مصنوعي قيمت نفت توسط عربستان با اميد به زانو درآوردن ايران صورت گرفت، اما برعكس عربستان، اقتصاد ايران اگرچه متكي بر نفت است، اما اقتصادي تكمحصولي نيست و دود اين توطئه نفتي بيش از همه به چشم آلسعود فرو رفت. جالب آنكه براساس اعلام منابع رسمي، توليد نفت عربستان به 10 ميليون و 500 هزار بشكه در روز رسيد و اين نشان ميدهد كه رياض براي جبران كسري بودجه خود مجبور به فروش بيشتر طلاي سياه شده است.
اكنون نوبت به پاسخ پرسش دوم است كه سرانجام حملات نظامي عربستان به يمن چه ميشود؟ در مجموع دو نگاه تحليلي متفاوت در رابطه با فرجام تجاوز عربستان به يمن وجود دارد كه با آناليز دقيقتر ميتوان دريافت برآينداين نگاهها در پايان يكي است.
شماري از كارشناسان، شكست عربستان در اين تجاوز را قطعي ميدانند. براساس مباني اين نگاه، عربستان فاقد توانايي لازم براي ساقط كردن شبهنظاميان در جنگهاي چريكي و نامتقارن است. تحليلگران مسائل نظامي ابراز عقيده ميكنند كه حملات هوايي در اين جنگ عملاً بيتأثير يا با نگاهي خوشبينانه كم تأثير است چون گروههاي شبهنظامي از قواعدحاكم بر جنگهاي كلاسيك تبعيت نميكنند و حملات هوايي تأثيري بر آنها نخواهد داشت. البته ميتوان ناكارآمدي اينگونه حملات را به چشم در عراق و سوريه ديد. از طرفي، حملات عربستان به يمن به نابودي گسترده زيرساختهاي اين كشور منجر شده و نداشتن تجربه جنگ از سوي ارتش سعودي موجبات انجام حملات كور و بيهدف را در يمن فراهم آورده كه دستاوردي جز كشتار غيرنظاميان و آوارگي هزاران يمني نداشته است.
براساس قواعدبازي، پس از حملات هوايي كوتاهمدت، عملاً نيروهاي زميني بايد وارد خاك كشور تحت حمله قرار گرفته شوند كه اين موضوع نيز به علت عدم موفقيت حملات هوايي تاكنون محقق نشده است. البته اين بدان معنا نيست كه عربستان هرگز وارد جنگ زميني نميشود، چون رياض با دست زدن به قماري خطرناك و در صورت تداوم پيشرويهاي انصارالله و كميتههاي مردمي چارهاي جز لشكركشي به يمن نخواهد داشت. البته سعوديها نيك به ياد دارند كه در جنگهاي پيشين با انصارالله و عليالخصوص جنگ سال 2009 چه ضربات سختي را از اين گروه شبهنظامي دريافت كردند. از ديگر سو، تجربه ثابت كرده كه حملات زميني به خاك يمن صرفاً باعث انسجام بيشتر يمنيها شده و متجاوزان بيشتر از قبل تحت فشار قرار گرفتهاند. آگاهان براين باورند كه ساختار قبيلهاي يمن از يكسو و مسلح بودن بخش اعظم جمعيت اين كشور عربي از سوي ديگر، كار را براي عربستان بيش از پيش مشكل خواهد كرد. براساس اعلام سازمان ملل حدود 30 ميليون قبضه سلاح در دستان يمنيهاست كه با يك حساب سرانگشتي و با توجه به جمعيت 24 ميليوني اين كشور ميتوان دريافت كه به هر نفر بيش از يك سلاح ميرسد و اگر در بدبينانهترين وضعيت، فقط يك سوم جمعيت يمن با نيروهاي سعودي درگير شوند، تصور پيروزي ارتش بيتجربه عربستان در اقليم خشن يمن محال مينمايد.
و اما نگاه دوم: برخي تحليلگران به اين نتيجه رسيدهاند كه ادامه حملات عربستان به يمن سرانجام به شكست انصارالله و ديگر قبايل يمني هوادار اين جنبش خواهد انجاميد و آنها دستآخر مجبور خواهند شد به خواستههاي رياض تن دهند. براي درك بهتر اين تحليل ابتدا بايد برسر معني واژة «پيروزي» توافق شود. براساس تعاريف كلاسيك جنگي، پيروزي در نبردهاي نظامي به معني ساقط كردن دولت، همراه كردن ارتش با نيروهاي عامل و برقراري ثبات در كشور تحت حمله قرار گرفته است، حال آنكه انصارالله در حال حاضر دولت نيست، ارتش چندپاره شده و فرماندهان عاليرتبه نظامي يمن كه وابسته به خاندان «احمر»ها هستند به نوعي منافع خود را در اتحاد با انصارالله ميبينند و فقط بخش كوچكي از نظاميان دولتي هوادار عربستان هستند و دستآخر ايجاد ثبات در كشوري با بافت قبيلهاي آن هم پس از يك دوره جنگ و خونريزي عملاً ناممكن به نظر ميرسد. با در نظر گرفتن اين ادله ميتوان تحليل دوم را غلط دانست و آن را رد كرد.حال آنكه عربستان كه تلاش كرده با ايجاد «ناتوي عربي»! به كشوري ضعيف و فقير حمله كند، خود را در معركه يمن تنها ميبيند. مصر به عنوان قدرتمندترين كشور عربي، عملاً عربستان را تنها گذاشته و قطر نيز كه پيشتر با سعوديها دچار اختلافات سياسي شده بود، مشاركت خود در جنگ را به حال تعليق درآورده است. اميد عربستان به پاكستان بود كه آن هم با رأي قاطع پارلمان اين كشور مبني بر لزوم رعايت بيطرفي اسلامآباد در جنگ يمن، رنگ باخت.
به نظر ميرسد عربستان با حمله به يمن قماري را انتخاب كرده كه در هر صورت فرجام آن باختن است و بايد نام عمليات «توفان قاطع» رادر كنار ديگر عملياتهاي شكستخورده سعوديها نوشت.
*آرش ميريخاني
به امید نابودی وهابی ها
10 میلیون نفر شان مهاجر هستند از کشورهای محتلف مثل فیلیپین و بنگلادش و....برای کارگری آمدند که نمیتوانند با یمن وارد جنگ شوند ، میماند 16 میلیون
25% ( 4 میلیون ) مسلمانان سیعه هستند در استانهای شرقی که دولت نه به آنها اعتماد دارد ونه آنها مایلند با برادران شیعه خود وارد جنگ شوند
20% (سه میلیون ) از عربستانیها بادیه نشین وبیابانگرد هستند واز نعمتهای نفت فروخته شده بی بهره و بی سواد که نه میتوانند و نه سواد آموزش روشهای جنگی را دارند میماند 9 میلیون
50% از بقیه زنان هستند که در انجا داخل آدم حساب نمیشوند و در کنج خانه اسیرند و نه شناسنامه دارند ونه سواد میماند4.5 ملیون
50% از بقیه هم یا کودک زیر 15 سال هستند یا بیشتر از 65 ، 70 سال که اونها هم توان جنگ محصوصاً جنگ زمینی را ندارند میماند 2.3 میلیون
0.3% (سیصد هزار نفر ) شاهزاده دارند که اونها دستشان را به سیاه . سفید نمیزنند وفقط عیاشی یا قنار بازی وباختن پولهای باد آورده را در کازینو های آمریکا واروپا بلدند
خدود 200 هرار نفر یا به عنوان دانشجو در کشور های اروپا وآمریکا هستند و یا به عنوان داعشی در عراق وسوریه وافغانستان مشغول آدم کشی وبا سیاستهای دولت موافق نیستند وفکر میکنند دولت دارد اهمال وکوتاهی می کند .میماند 1.8 میلیون
بقیه به عنوان کارمند و بقال و کاسب و تاجر و مشغولند وبه همین علت دولت کسی را نمیتواند برای جنگیدن پیدا کند ویا جایزه تعیین کرده .یا از پاکستان و مصر دنبال سرباز اجاره ای میگردد ، ایا بدند آیا ندند ...به همین دلیل فقط میتواند از بالا با هواپیما بمب بیندازد وفرار کند ونمیتواند بیاد پائین چون توانش را ندارد