arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۲۳۲۱۱۳
تاریخ انتشار: ۰۰ : ۰۷ - ۰۲ آبان ۱۳۹۴
سیدحسن نصرالله:

میان عرب ها و حاکمان آنها کسانی را دیدیم که از آمریکایی ها آمریکایی تر شدند / امام جماعت مسجد الحرام گفت جنگ ضد یمن، جنگ ضد شیعه است، چرا؟

دولتهای عربی و اسلامی حتی نمی توانند قیمت نفت را تعیین کنند. زمانی که آمریکا می خواهد ضربه ای اقتصادی بزرگی مثلا به ایران، عراق، روسیه، ونزوئلا یا هر کشور دیگر وارد کند و آن را به زانو درآورد، به کشورهای عربی و اسلامی دستور می دهد تا قیمت نفت را کاهش دهند
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
سید حسن نصرالله دبیرکل حزب الله لبنان در سخنرانی شب عاشورا در ضاحیه لبنان، از همه کسانی که طی روزها و شبهای محرم در تامین امنیت مجالس عزاداری اباعبدالله الحسین علیه السلام در لبنان مشارکت داشته اند قدردانی کرد و در این قدردانی از نیروهای ارتش و دستگاههای امنیتی لبنان نام برد.

به گزارش «انتخاب»، دبیرکل حزب الله گفت: امام حسین علیه السلام فرمودند آیا نمی بینید که به حق عمل نمی شود و از باطل تبری جسته نمی شود؟ پس اگر مومن برای لقاء خداوند تمایل نشان دهد حق دارد، من مرگ را چیزی جز سعادت و زندگی با ظالمان را جز ننگ و عار نمی بینم. این مکتب امام حسین علیه السلام است که ما قبل از اینکه با گوشهایمان به آن توجه کنیم، با دل هایمان آن را فرا گرفته ایم. ما در کلاس درس مکتب حسین علیه السلام، وفاء، مقاومت، پایداری، جانفشانی، اخلاص در راه حق و مخالفت با باطل را آموخته ایم.

دولتهای مختلف آمریکا و بسیاری از کشورهای غربی هدف مشخصی دارند. آنها برای رسیدن به این هدف خود، راهبردهایی را تدوین می کنند، در آن تغییرات و اصلاحاتی انجام می دهند و برنامه های مختلفی را برای اجرای آن در زمانهای گوناگون به اجرا می گذارند. دولت آمریکا در منطقه ما و دیگر نقاط جهان بی هدف دست به اقدامی نمی زند بلکه دایما در پی رسیدن به اهداف مشخص و ثابت خود است. این اهداف با تغییر دولتها در آمریکا و روی کارآمدن اشخاص مختلف به عنوان رییس جمهورهای آمریکا تغییر نمی کند و ممکن است میان دو حزب جمهوری خواه و دموکرات در اجرای سیاستها اختلاف نظر وجود داشته باشد. اما هدف آنها چیست؟ بصورت ساده، آمریکا به عنوان میراث دار استعمار قدیم از جمله فرانسه و انگلیس هدفش سلطه بر منطقه و کشور ماست.

آمریکا می خواهد در همه زمینه ها بر منطقه تسلط پیدا کند تا منطقه تحت سیطره سیاسی، نظامی، امنیتی، فرهنگی و اقتصادی آن در آید. می خواهد هر آنچه در منطقه است از دولتها و ملتها و نیروهای سیاسی و نخبگان جامعه در برابر آن تسلیم باشند و گوش به فرمان او شوند. آمریکا به دنبال آن است که ما را تسلیم خود کند و هر آنچه می خواهد را در زمینه های سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و در همه زمینه ها به ما بقبولاند.

آمریکا از همه ما می خواهد که اسراییل را به عنوان جزئی از منطقه بپذیریم و کسی با اسراییل مقابله و جنگ نکند و کسی در برابر آن مقاومتی از خود نشان دهد و حتی حرفی در مورد شرایط بقاء و ماهیت و وجود آن نزند. هر کس خواسته های آمریکا را گوش نکند و نپذیرد باید برای جنگی هوشمند، متنوع و با شکلهای متفاوت آماده باشد. ممکن است این جنگ، سیاسی یا نظامی یا اقتصادی و امنیتی و رسانه ای و همراه با تحریم و محاصره باشد. کسی که می خواهد در این جهان آزاده باشد و در کشور خود برای ملت خود تصمیم گیری مستقلانه داشته باشد و بر اساس منافع ملت و کشور و امّت اش تصمیم سازی کند با مخالفت آمریکا روبرو می شود. این عمق و ریشه مساله ای است که در جهان و منطقه طی دهها سال گذشته در حال رخ دادن است. آنها می خواهند نفت و گاز و همه منابع طبیعی در جهان عرب و اسلام در دستشان باشد. ظاهرا نفت و گاز در اختیار دولتهای اسلامی است اما در واقع متعلق به آمریکا و شرکتهای نفتی بزرگ آمریکا است.

دولتهای عربی و اسلامی حتی نمی توانند قیمت نفت را تعیین کنند. زمانی که آمریکا می خواهد ضربه ای اقتصادی بزرگی مثلا به ایران، عراق، روسیه، ونزوئلا یا هر کشور دیگر وارد کند و آن را به زانو درآورد، به کشورهای عربی و اسلامی دستور می دهد تا قیمت نفت را کاهش دهند حتی اگر این کشورها دچار فقر و ناتوانی شوند. آنها کشورهای ما را بازار خود می خواهند تا همه محصولات از جمله سلاحشان را به ما بفروشند. طی سالهای اخیر چه میزان سلاح از غربی ها بویژه آمریکا توسط سعودی و قطر و امارات خریداری شده است؟ فقط در دو یا سه سال گذشته دهها میلیارد دلار در این راه هزینه شده است و تانک و هواپیما و کشتی و توپ که مشخص نیست به آنها احتیاج دارند یا خیر، توسط این کشورها از آمریکا و فرانسه و انگلیس خریداری شده است. کسانی که بر آمریکا حاکمیت دارند سازمان های حقوق بشری نیستند بلکه صاحبان شرکت های بزرگ نفتی و سلاح هستند. در این شرایط می توانیم بسیاری از دولتهایمان را نه مستقل بلکه حکومتهای خودمختار بنامیم که امیر، پادشاه یا رییس جمهوری بر مسند قدرت است اما دولت و حکومت واقعی در کار نیست. تصمیم گیری های خارجی این دولتها با آمریکا است و تصمیم سازی برای جنگ یا صلح هم در دست آمریکاست و نفت و گاز و بازار آنها هم در دست آمریکاست.

در منطقه ما اسراییل یک ابزار برای اجرای پروژه سلطه آمریکایی و غربی بر ماست. اسراییل نقش مجری نقشه ها و طرح های آمریکا و غرب را دارد. به همین علت است که از آن حمایت می کنند. این حمایتها از اسراییل در همه جای جهان حتی در شورای امنیت سازمان ملل وجود دارد. کمک اقتصادی، نظامی و مالی غربی ها از اسراییل آشکار است. هر گاه هم این رژیم در خطر بیفتد برای نجات آن می جنگند. اگر روزی آمریکا ضعیف شود یا از منطقه بیرون رود و یا در مسایل داخلی خود گرفتار گردد، اوضاع اسراییل و سرنوشت آن چگونه خواهد شد؟ آیا در این صورت اسراییل می تواند در منطقه باقی بماند؟ اسراییل مجری غرب است و ملت فلسطین و ملتهای منطقه و در رأس آنها ملت لبنان که با اشغالگری و تعرضات اسراییل دست و پنجه نرم می کنند در واقع هزینه پروژه سلطه آمریکا را پرداخت می کنند.

آمریکا قبل از نتانیاهو و مسوولان اسراییل مسوول کامل همه تعرضات این رژیم از جمله کشتارها، اهانتها به قدس و مسجد الاقصی، اشغالگری ها و آنچه در نواز غزه و کرانه باختری و قدس انجام می دهد است. بنابر این مسوول همه جنایات اسراییل، دولتهای آمریکا چه این دولت و یا دولتهای قبلی هستند. در چارچوب پروژه سلطه آمریکا بر منطقه، هیچ دولت عربی یا اسلامی قوی نباید وجود داشته باشد. کشور و دولتی که خود، تصمیم گیرنده باشد و استقلال رای داشته باشد و به دنبال منافع ملتش باشد و منابع کشور را در مسیر مردم هزینه کند نباید وجود داشته باشد. اگر مصر بخواهد دولتی قوی باشد یا پاکستان نیرومند شود در دیدگاه آمریکا ممنوع است. در این خصوص فرقی میان سنی و شیعه و یا مسلمان و مسیحی وجود ندارد. آمریکا با هر کشوری که بخواهد نیرومند، مستقل و آزاد و مقتدر باشد مخالفت می کند و جنگ های مستقیم و نیابتی ضد آن به راه می اندازد. نمونه این جنگ، جنگ هشت ساله صدام ضد ایران بود. و یا کشورها را تحت محاصره و تحریم قرار می دهند و یا آنها را دچار اختلافات و درگیری های داخلی می کنند و به آن دامن می زنند و از اختلافات، حمایت مالی، اطلاعاتی و سیاسی می کند. در منطقه ما وجود کشورهای مقتدر ممنوع است حتی اگر دوست و طرفدار آمریکا و فرهنگ آمریکایی باشند. آنچه مطلوب آمریکاست، کشورهایی است که بنده و مطیع این کشور باشند. آمریکا در این منطقه به دنبال دوست نیست زیرا دوستان در برخی موارد آن را گرفتار می کنند.

یکی از مبانی دیگر پروژه سلطه آمریکا بر منطقه، این است که آنچه آمریکا از مردمسالادی، آزادی ملتها، انتخابات آزاد و سالم، حقوق بشر، جامعه مدنی و مبارزه با فساد می گوید چیزی جز ادعا نیست. این مساله یک واقعیت است. چند حکومت و دولت استبدادی در جهان و منطقه وجود داشته و یا بوجود آمده که آمریکا حامی آن بوده است؟ بنابراین ادعاهای آمریکا دروغ و نیرنگ است. آمریکا همان کشوری است که از مستبدترین و فاسد ترین حکومتها حمایت کرده است و می کند. آمریکا از کشورهایی حمایت می کند که به حقوق بشر هیچ احترامی نمی گذارند، در آنها نه قانون اساسی وجود دارد و نه گردش نخبگان و نه آزادی های حداقلی در بیان. در این کشورها هر کس انتقادی کند به صد و یا هزار ضربه شلاق و یا اعدام محکوم می شود.

وقتی می بینیم آمریکا از این حکومتها دفاع می کند به این نتیجه می رسیم که همه حرفهای آمریکا در مورد مردمسالادی، انتخابات، حقوق بشر، انتخابات، مبارزه با فساد و گردش نخبگان دروغ و فریبی بیش نیست. باید مراقب باشیم تا گول آمریکا را نخوریم. متاسفانه برخی از ملتهای منطقه ما فریب خورده اند. آیا می توان باور کرد که آمریکا با ارتش و سلاح هسته ای و ناوگان جنگی خود جمعیتی خیریه برای گسترش مردمسالاری در جهان تشکیل داده است. کجا آمریکا از یک نظام مردمی که مستقلانه دولت و رییس جمهور خود را نتخاب کرده دفاع کرده است؟ ملتها، جنبشها و حکومتهایی که در برابر سلطه آمریکا سر تعظیم فرود نیاورند با بهانه تراشی های مختلف مواجه می شوند. ناگهان برای آنها پرونده نقض حقوق بشر و نقض آزادی ها باز می شود. می گویند باید آن گونه که ما می گوییم انتخابات برگزار کنید، دولت شما باید آن گونه که ما می گوییم تشکیل شود و برای آنها پرونده حقوق بشری باز می کنند. حتی جنبشها را هم تحت فشار قرار می دهند، آنها را وارد لیست گروههای تروریستی می کنند و اموالشان را مصادره می کنند. چرا این اقدامات را انجام می دهند؟ بخاطر اینکه کشورها و جنبشهایی که مستقل هستند را به زانو درآوردند و تسلیم کنند. کشورهای دوست آمریکا و کشورهایی که تسلیم شده اند، نه انتخاباتی دارند و نه داشتن آن مهم است. اگر ملتی برای آزادی واقعی تلاش کند تحت محاصره و فشار قرار می گیرد تا اینکه تسلیم شود.

در 12 یا 13 سال گذشته چیزی به نام برنامه هسته ای ایران به راه انداختند. آمریکا چگونه با این پرونده برخورد کرد؟ آمریکا برای سلطه خود دروغی را مطرح می کند و بر اساس آن دروغ، اردوکشی می کند و حاضر است میلیونها نفر را به قتل برساند. آمریکا و اسراییل به دروغ اعلام کردند که ایران می خواهد سلاح هسته ای تولید کند و فناوری هسته ای را به همین منظور می خواهد. حتی ادعا کردند که ایران سلاح هسته ای تولید و آن را مخفی کرده است.

بر همین اساس جهان را ضد ایران شوراندند تا برنامه هسته ای ایران را از بین ببرند و آن را تحریم کنند. ایران را می خواستند از حق مسلم غنی سازی محروم کنند و هدفشان فقط به زانو درآوردن ملت ایران بود. سیزده سال با این دروغ پردازی ها به اذیت و آزاد ملت ایران پرداختند و به اقتصاد کشورهایی را که با ایران رابطه اقتصادی داشتند خسارت وارد کردند و بارها تا پای ایجاد جنگ منطقه ای پیش رفتند.

همه اینها بر اساس دروغهای آمریکا بود. رسانه های عربی و حکومت های عربی فریب خوردند و ادعا کردند که ایران دارای سلاح هسته ای است. متاسفانه در میان عربها و حاکمان آنها کسانی را دیدیم که از آمریکایی ها آمریکایی تر شدند. اما ایران تسلیم نشد و تحریم و محاصره، آن را از پا در نیاورد بلکه برنامه هسته ای خود را ادامه و با سرعت آن را توسعه داد. پس از شکست در گزینه نظامی و تحریم و محاصره به مذاکره با ایران روی آوردند. دیروز رییس جمهور کشوری قدرتمند به نام روسیه اعلام کرد که آمریکا جهان را درباره ایران فریب داد. جهان، 13 سال بازی فریبکاری آمریکا را خورد. ایران نه قصد تولید سلاح هسته ای داشت و نه در آن برنامه نظامی هسته ای وجود داشت. این مساله برای آمریکا شرم آور نیست. به راحتی دروغ می گوید و کاری می کند که کشورها این دروغ را باور کنند و حتی در شورای امنیت بر اساس آن قطعنامه صادر کند. همه قصه ایران این بود که می خواست کشوری مستقل، آزاد و مقتدر باشد که کرامت و شرافت مردمش را حفظ کند اما این از نظر آمریکا ممنوع بود.

اکنون پس از تحولات منطقه و شکستهایی که به اسراییل تحمیل شد از دهه 1980 تا سال 2000 در لبنان، عقب نشینی از غزه، جنگ 2006 و جنگهای اخیر و شکست آمریکا در عراق - در عراق پیروزی بزرگی به دست آمد که هیچ کس برای آن جشن نگرفت که این از بدبختی ما عربها و مسلمانان است، مگر جشن پیروزی سال 2000 در کشوری به جز لبنان برگزار شد؟ در عراق، مقاومت عراق و مردم این کشور با ارداه ملی خود، آمریکا را شکست داد اما کسی جشن نگرفت - و شکست در افغانستان و منطقه و بعد از آنچه بهار عربی خوانده شد آمریکا بار دیگر خود را وارد معادلات منطقه کرد و جنگ جدیدی را به راه انداخت.
.
این جنگ که باید بیش از هر زمان دیگر آن را بشناسیم، جنگی آمریکایی است ضد هر کس که حاضر به تسلیم در برابر این کشور نشود. در مورد عراق و سوریه وقتی تحقیق و بررسی می کنیم می بینیم که جنگی یکسان اما با ابزار و شکلهای مختلف در جریان است. غربی ها و برخی کشورهای منطقه دهها هزار جنگجوی تکفیری را از سراسر جهان تجهیز کردند و به آنها پول و هزاران تن مهمات و اسلحه دادند و حتی سلاح های کاملا مدرن به آنها ارایه کردند اما آیا این اقدامات بدون رضایت آمریکا صورت گرفت و آمریکا اطلاعی نداشت؟ این مساله برنامه آمریکا بود تا سعودی و کشورهای عرب و ترکیه و غربی ها را در آن مشغول سازد. فرمانده حقیقی جنگهای امروز منطقه، آمریکاست. هماهنگی و اداره این جنگ و بحرانها با آمریکاست. چه کسی در عراق به داعش اسلحه و پول و تجهیزات می دهد؟ آمریکا و دوستانش در منطقه پشت این گروه تروریستی هستند زیرا آمریکا می خواهد عراقی ها را به زانو در آورد. آمریکا می خواهد عراقی ها را به جمع پیروان خود بازگرداند و به آنها بفهماند که در برابر داعش و گروههای مشابه آن هیچ حامی جز آمریکا ندارید.

آمریکا می خواهد حکومت عراق، قیمت نفت آن، دولت و نخست وزیر عراق و قانون اساسی این کشور را تعیین کند. آمریکا می گوید اگر ملت عراق تسلیم شدند از آنها در برابر داعش دفاع می کنم و در غیر این صورت آنها را در برابر داعش رها می کنم. در سوریه هم تسلیم مردم و حکومت سوریه در برابر آمریکا هدف اصلی است. سوریه به علت اینکه در برابر آمریکا ایستادگی کرده مورد غضب است و کسانی که در سوریه ضد حکومت می جنگند چه بدانند و یا ندانند در جهت منافع و اهداف آمریکا گام بر می دارند. برای آمریکا اسلامی بودن و یا سکولار بودن حکومت سوریه تفاوتی ندارد، جنگ در سوریه، جنگی برای به زانو در آوردن سوریه و به تسلیم واداشتن آن است. آمریکا سعودی و دیگر کشورهای منطقه را وارد جنگ سوریه نکرده تا آنها بر سوریه حاکم شوند بلکه آنها ابزار آمریکا هستند. حکومتهای عرب ابزار آمریکا ضد سوریه، عراق، یمن و ایران هستند.

جنگ در یمن هم جنگی آمریکایی است. آنها خواستار تسلیم یمن در برابر آمریکا هستند تا یمن در دایره سلطه آمریکا باقی بماند. آنها می خواهند به جنگ در یمن بُعد طایفه ای و مذهبی بدهند و آن را به جنگ سنی - شیعی تبدیل کنند اما موفق نمی شوند زیرا بسیاری از حکومتها و ملتها و علما و نخبگان سیاسی بیدار و هوشیارند. علما و نیروهای اسلامی سنی مخلص و صادق در سراسر جهان که اجازه نمی دهند جنگ در یمن جنگ سنی و شیعی شود فضل بزرگتری نزد خداوند دارند.

در ابتدای جنگ یمن، امام جماعت مسجد الحرام که باید منادی صلح و وفاق و همدلی و وحدت مسلمانان باشد، گفت جنگ ضد یمن، جنگ ضد شیعه است. چرا؟ زیرا آنها می خواهند این جنگ این گونه باشد. خواسته آنها جنگ طایفه ای و مذهبی در یمن است تا بتوانند از جنگجویان و سلاح و تجهیزات کشورهای دیگر استفاده کنند و خود آسیب نبینند. آنها می خواهند در سوریه و عراق و یمن احساسات مسلمانان اهل سنت را برانگیزند و جوانان اهل سنت را به نام جنگ شیعه و سنی به جنگ وادارند. این جوانان باید به نیابت از پادشاهان و شاهزادگان و صاحبان زر و غارتگران ملتها بجنگند که نتیجه نهایی آن به نفع آمریکاست. این حقیقت جنگهای امروز است. جنگهای امروز برای مردمسالاری و اصلاحات و انتخابات و حقوق بشر و توسعه و مبارزه با بی سوادی و بیماری نیست بلکه این جنگ که به فرماندهی آمریکا در حال اجراست با هدف به تسلیم واداشتن کسانی است که با زانو زدن و کرنش کردن در برابر آمریکا مخالفت کردند.

هدف این جنگ ، مجازات کسانی است که طرح خاورمیانه بزرگ را که در سال 2006 به اجرا گذاشته شد، نقش بر آب کردند. بوش و رایس در سال 2006 می خواستند خاورمیانه جدید را پایه گذاری کنند. مقاومت لبنان، حزب الله و جنبش امل و همه کسانی که با مقاومت لبنان همراهی کردند این طرح را به شکست کشاندند. سوریه به رهبری بشار اسد، فلسطین با انتفاضه و مقاومت خود و ایران با مواضع قاطعانه و حمایتهای صادقانه، طرح خاورمیانه بزرگ را ناکام گذاشتند و اکنون در نظر آمریکا باید هزینه آن را بدهند. هزینه تلاش برای آزادی حقیقی، تسلیم نشدن و استقلال خود را باید بپردازند. جنگ امروز میان دو جبهه است.

جبهه ای نه به فرماندهی ابو بکر البغدادی و ایمن الظواهری و محمد الجولانی و سلمان بن عبدالعزیز بلکه به فرماندهی آمریکا و دولت آمریکا و در سوی دیگر، جبهه ای با حضور همه کسانی که تسلیم آمریکا نشده اند. امروز به ما می گویند یا تسلیم آمریکا و خواسته هایش شوید و یا ضد شما می جنگیم و انتحاری ها را به مساجد و حسینیه ها و کلیساها و بازارهای شما اعزام می کنیم. این همان چیزی است که به امام حسین علیه السلام در کربلا گفته شد. به آنها هم گفتند یا بیعت با یزید و ابن زیاد را قبول کنید و یا کشته می شوید و سرتان بریده می شود و اموالتان غارت می گردد و زنانتان به اسارت برده می شوند. این در حالی بود که یزید فردی مستبد و مستکبر و طاغی و فاسد بود. یزید پس از آنکه یک یا دو سال بعد، در پاسخ به قیام شهر مدینه ارتشش را اعزام کرد، مدینه را تحت محاصره درآورد، بخشی از آن را آتش زد، اسبها را وارد مسجد النبی صلی الله علیه و آله و سلم کرد و به زنان و دختران تجاوز کردند و فرزندانشان را کشتند و از باقی ماندگان بیعت گرفتند. آیا این بیعت برای خلیفه و امیر المومنین و امام و حاکم بود؟ خیر، بیعت برای مالک آنها بود. از آنها بیعت گرفت که بنده یزید باشند.

حسین علیه السلام می دانست که باید چه موضعی اتخاذ کند و موضعی قاطع گرفت. او از میان، بیعت و مرگ و ذلت و مرگ کدام را انتخاب کرد؟ حسین به ما یاد داد که مرگ چیزی جز سعادت و زندگی با ظالمان چیزی جز ننگ و عار نیست. امشب بار دیگر باید متذکر شویم که اسراییل ما را میان دو راه قرار داده است اما امام حسین علیه السلام به ما آموخت و فرمود «الا و إن الدعی بن الدعی قد رکز بین اثنتین بین السله والذله وهیهات منا الذله» (آگاه باشید که آن زنازاده پسر زنازاده، مرا بین مرگ و ذلت مخیّر ساخته است؛ هیهات که تن به ذلت دهیم). ما در مقابل اسراییل که سرزمین ما را اشغال کرده و می خواهد سرزمین ما را اشغال کند و شروط خوار کننده خود را بر لبنان تحمیل کند اگر قرار باشد میان جنگ و ذلت یکی را انتخاب کنیم، همه ما در برابر تهدیدهای او همان را می گوییم که حسین علیه السلام در کربلا گفت که آن هیهات منا الذله است. امروز در برابر توطئه آمریکایی - تکفیری که ما ( همه مسلمانان و ملتهای منطقه از مسلمان و مسیحی) را در برابر دو گزینه جنگ و ذلت قرار داده است، در گفتار و عمل به آنها می گوییم که هیهات منا الذله.

در این شب به حسین علیه السلام همان را می گوییم که اصحابش - در شب عاشورا در پاسخ به امامشان مبنی بر اینکه در تاریکی شب بروید - گفتند. ما هم می گوییم که ای حسین! اگر بدانیم که کشته می شویم، سپس در آتش می سوزانندمان، سپس خاکسترمان را بر باد می دهند و دوباره زنده شویم و هزاران بار این کار را با ما انجام دهند، ما شما را رها نمی کنیم.

ما در جنگ با اسراییل و یا پروژه آمریکا که جنگ برای دفاع از اسلام و مقدسات مسلمانان و آبرو و ناموس آنها و مظلومان منطقه است، میدان را ترک نمی کنیم. اگر کسی امیدوار است که ما خسته شویم، آرام بگیریم یا عقب نشینی کنیم بداند که ما در میدان خواهیم بود و در آن به اذن خدا پیروز خواهیم شد. اما به هر صورت ممکن نیست که از جنگ کنار بکشیم و اگر فرضا کسانی هم در میان ما کنار بکشند بدانند که مانند آن است که امام حسین را در شب عاشورا تنها گذاشته و رفته اند.

ما صبح عاشورا مانند هر سال که نه از باران شدید ترسیدیم و نه از خودروی بمب گذاری، بار دیگر در همه شهرها به میدان خواهیم آمد تا صدای « لبیک یا حسین» را به گوش همه برسانیم. به امام حسین خواهیم گفت که ما از کودکی نام شما را می شنیدیم و از زمانی که تو را شناختیم و محبت تو را به جان خریدیم، فدایی تو شدیم و راه جهاد و مقاومت و تقوا را پیش گرفتیم. همه ما از کوچک و بزرگ می گوییم که ای کاش با تو بودیم و به پیروزی بزرگ دست می یافتیم. ما کسانی هستیم که دهها سال است تو را رها نکرده ایم و در اوج خطرات تو را تنها نگذاشتیم. فردا (صبح عاشورا) هم صدای ما را خواهی شنید که می گوییم: لبیک یا حسین.
نظرات بینندگان